خرید تور تابستان

میراث 74ساله یاران مصدق

روزنامه هم میهن نوشت:

به‌مناسبت هفتادوچهارمین سالگرد تاسیس جبهه ملی، رویدادی به همین مناسبت و با موضوع «میراث 74 ساله، بررسی تلاش‌ها، کامیابی و ناکامی‎های جبهه ملی ایران» توسط سازمان‎های جبهه ملی ایران در خارج از کشور برگزار شد. در این رویداد که با حضور حسین موسویان، رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران، مهدی معتمدی‌مهر، عضو دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران، علیرضا رجایی، کنشگر سیاسی، محمود جعفری، دبیر اجرایی جبهه ملی ایران-اروپا، همایون مهمنش، عضو هیئت اجرایی سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج از کشور، محسن قائم‌مقام، عضو سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج از کشور، فرهنگ قاسمی برگزار شد، جمعی از مدعوین، به ایراد نظرات خود درباره دستاوردها، موفقیت‌ها و ناکامی‌های جبهه ملی ایران از آغاز تاسیس تاکنون پرداختند که در ادامه می‌خوانید.

تلاش جبهه ملی برای کاهش قدرت شاه

همایون مهمنش

همایون مهمنش

هیئت اجرایی سازمان‌های جبهه ملی ایران

پیشرفت سیاسی در یک کشور در گرو پیشرفت‌های دیگر است. هدف هر کار سیاسی آزادی و رفاه مردم است و علاوه بر آن، شاهد هستیم که اگر در زمینه سیاسی موفق نباشیم، هر دستاورد دیگری را که در دیگر زمینه‌ها به دست آوریم، از ثبات برخوردار نخواهد بود. جبهه ملی امروز روشن‌تر از همیشه است و یکی از مدرن‌ترین و پیشرفته‌ترین اهداف و برنامه‌ها؛ یعنی استقلال، آزادی و دموکراسی را داشته است. مشکل بزرگ ایران در دوران معاصر عدم اداره درست کشور بود و همه‌جا با این مشکل روبه‌رو بودیم جز در دوران‌های استثنایی که حکومت‌ها اقداماتی را بدون اینکه مردم را در جریان بگذارند، انجام می‌دادند. در دوران جبهه ملی و حضور دکتر مصدق بود که او همیشه مردم را صاحب مملکت و خود را خادم مردم می‌دانست و همیشه گزارش می‌داد که چه کارهایی انجام داده و می‌خواهد چه کارهایی را انجام دهد و این برخورد، تفکر و دستاوردی بوده که هم مصدق داشته و هم جبهه ملی از نهضت مشروطه به ارث برده است. بدون تردید جبهه ملی پیروزی‌های مختلفی داشته، از جمله ملی کردن صنعت نفت، نخست‌وزیری دکتر مصدق و ایجاد یک مدل حکومتی که مردم وقتی آن را شناختند به کمتر از آن راضی نبودند چراکه از حق و حقوق و آزادی‌هایی که برخوردار بودند، آگاه شدند. اما متاسفانه براثر کودتای 28مرداد این تلاش‌ها با ناکامی مواجه شد و می‌بینیم که در تمام دوران تلاش جبهه ملی این بود که حکومت را به‌نوعی قابل کنترل نگه دارد و این مسئله را از آغاز شکل‌گیری جبهه ملی تا ملی کردن صنعت نفت و 30 تیر و مسئولیت گرفتن دکتر مصدق می‌بینیم. بعدها در بهمن 41 زمانی که شاه به مناسبت 6 بهمن اعلامیه می‎دهد با عنوان «اصلاحات آری، دیکتاتوری نه» جبهه ملی می‌نویسد که «دخالت در شئون کشور به‌عنوان مسئول مملکت از طرف پادشاهی که قانوناً غیرمسئول است و مقام و عنوان او بر طرق وراثت و به موجب مقررات قانون اساسی استوار گردیده است، در حکم برهم زدن اساس حکومت ملی و واژگون کردن مشروطیت و دموکراسی است.» همیشه تلاش جبهه ملی این بود که شاه را در چارچوب قوانین و آنچه که قوانین مشروطه مشخص کرده بود نگه دارد اما هیچ‌گاه به این تلاش‌ها وقعی داده نشد. در زمان رضاشاه هم مصدق همیشه از او می‌خواست که شاه نشود بلکه نخست‌وزیر بماند و اصلاحاتی را که مدنظر دارد انجام دهد، چراکه اگر شاه شود براساس قانون نمی‌تواند در امور اجرایی شرکت کند و اگر این کار را بکند، چیزی جز دیکتاتوری نیست. در ادامه سه نفر از رهبران جبهه ملی، دکتر سنجابی، بختیار و داریوش فروهر، در نامه مورخ 22 خرداد سال 56 و بیش از یک سال قبل از انقلاب می‌نویسند و به شاه هشدار می‌دهند که «این‌همه ناهنجاری در وضع زندگی ملی را ناگزیر باید مربوط به طرز مدیریت مملکت دانست، مدیریتی که برخلاف نص صریح قانون اساسی و اعلامیه حقوق بشر جنبه فردی و استبدادی در آرایش نظام شاهنشاهی پیدا کرده است.» تمام این تلاش‌ها برای این بود که قدرت شاه را محدود کنند و به او براساس قانون قدرت بدهند.

نگرش استقلال و آزادی در جبهه ملی

download

فرید ده‌دزی

عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران

تشکیل جبهه ملی ایران در آبان 1328 نقطه‌عطفی در تاریخ ایران‌زمین است. جبهه ملی ایران برخلاف انجمن‎ها و احزابی که تا آن زمان پدیدار گشته بودند، دو اصل استقلال و آزادی را مکمل دیگری می‌دانست و به‌هیچ‌عنوان این دو اصل را مقدم بر دیگری نمی‌دانست. به درستی می‌پنداشت که بدون آزادی نه استقلال ملی امکان‌پذیر است و بدون استقلال نیز آزادی ممکن نیست. این دو اصل، ستون پایه‌های تحقق حاکمیت ملی بودند. اما جبهه ملی ایران در بستر چه فضایی بنیاد گرفت؟ بدون شناخت رویدادهای انقلاب مشروطه ایران و کودتای سوم اسفند 1299 و رویدادهای بی‌سابقه پس از آن کودتا، نمی‌شود چرایی و چگونگی تشکیل جبهه ملی ایران را فهم کرد. نیک پیداست که کودتای سوم اسفند از یک‌سو استبداد مطلق را به ارمغان آورد که چیزی جز اختناق و خفقان ایجاد نکرد و آمال و آرمان‌های جنبش مشروطه را به طاق نسیان کوبید و مانع از پیشروی جنبش ملت ایران پس از مشروطه شد. رضاشاه مهمترین دستاورد انقلاب مشروطه یعنی آزادی را سرکوب کرد و از سویی دیگر استقلال ملی کشور را تحت‌الشعاع قرار داد. کودتای سوم اسفند و تاسیس سلطنت پهلوی‌، زاده امپراطوری استعماری بریتانیا است. مهمترین دستاورد بریتانیا انعقاد قرارداد ننگین نفتی شرکت نفت ایران و انگلیس در سال 1312 است. این قرارداد گستره استیلای انگلستان را در کشور تثبیت کرد و یکی از عواملی بود که اصناف، احزاب و سازمان‎های وطن‌خواه در سال 1328 گرد هم آمدند و موجبات تشکیل جبهه ملی ایران را فراهم کردند. رضاشاه نه‌تنها آزادی و استقلال ملی را به طاق نسیان کوبید، که او با بی‌سیاستی در شهریور سال 1320 موجبات حمله متفقین به ایران نیز شد. خودش هم از کشور گریخت و کشور را تحت اشغال متفقین قرار داد. این اشغال حتی زمینه‌های تجزیه کشور را به‌ویژه در شمال غربی ایران فراهم کرد. استبداد رضاشاه، فقدان استقلال حاکمیت ملی و تحقیر عزت ملت را به همراه داشت و آن قرارداد ننگین نفتی، موجبات تشکیل جبهه ملی ایران در آبان 1328 را فراهم کرد. میراث‌داران رضاشاه چهار سال نگذشت که علیه دولت برآمده از جبهه ملی ایران کودتا کردند و رهبر جبهه ملی ایران و نخست‌وزیر ملی را زندانی و تبعید کردند و جوان رعنای نهضت ملی، دکتر حسین فاطمی را به شهادت رساندند. دکتر مصدق در دادگاه خطاب به مجسمه رضاشاه گفت: «باید به چنین تندیسی گریست که با آن قرارداد ننگین نفتی زمینه‌های استعمار انگلیس و تثبیت استبداد مطلق را فراهم کرد.» او خطاب به تندیس محمدرضاشاه نیز گفت:«ایشان با یک کودتا دست در دست قدرت‌های جهانی علیه نهضت ملی نفت و حاکمیت ملی ایستادند.»

کامیابی‎ها و ناکامی‎های جبهه ملی

حسین موسویان

حسین موسویان

رئیس شورای مرکزی و رئیس هیئت رهبری، اجرایی جبهه ملی ایران

اولین تلاش‎ها برای تاسیس جبهه ملی ایران در اول آبان 1328 و برای مبارزه با تقلب در انتخابات مجلس شانزدهم بود که با تظاهرات خیابانی، گردهمایی در میدان بهارستان و اعلام اعتراض در روزنامه‎هایی که همسو با جبهه ملی بودند، صورت گرفت و معترضان، انتخابات فرمایشی را زیر سوال بردند و درخواست ابطال آن را مطرح کردند و اولین کامیابی جبهه ملی را رقم زد که در اثر آن انتخابات تهران ابطال شد و با این ابطال، در بهمن‌ماه سال 1328، مجدداً انتخابات تهران برگزار شد. در این انتخابات 8 نفر از 12 نماینده تهران از جبهه ملی به مجلس راه یافتند و این اولین موفقیت برای جبهه ملی بود. موفقیت بعدی در مجلس شانزدهم اتفاق افتاد و اعضای جبهه ملی توانستند کمیسیون نفت را در مجلس شکل دهند که در پی آن قانون ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور به تصویب رسید. این قانون ابتدا در 16 اسفند در کمیسیون نفت به تصویب رسید. هرچند در آن روز برخی می‌خواستند از امضای این مصوبه امتناع کنند، اما آقای دکتر مصدق گفتند در اتاق قفل و کلید آن در جیب من است و هیچ‌کس هم حق ندارد اتاق را ترک کند تا این قانون ملی شدن نفت به سرانجام برسد. در نهایت قانون به تصویب رسید و 18 عضو کمیسیون نفت همگی آن را امضا کردند. ملی شدن صنعت نفت کامیابی بزرگی برای جبهه ملی بود که در اولین سال تشکیل آن به دست آمد. موفقیت بعدی تشکیل دولت در 7 اردیبهشت سال 1330 بود که در آن رهبر جبهه ملی موفق شد مسئولیت دولت را برعهده بگیرد و مجلسی که اکثریت آن با نهضت ملی همدل نبودند، تحت تاثیر فشار افکار عمومی به نخست‌وزیری دکتر مصدق تن دادند. دکتر مصدق نیز دولت خود را با دو برنامه که یکی اجرای قانون ملی شدن نفت و دیگری اصلاح قانون انتخابات بود، تشکیل داد. تشکیل دولت موفقیت بزرگی برای نهضت و جبهه ملی ایران بود و قرار بر این بود که قانون ملی شدن نفت طی مدت سه ماه عملیاتی شود اما دکتر مصدق دو ماهه خلع ید را انجام داد و در 29 خرداد 1330، هیئت‌مدیره ایرانی جایگزین هیئت‌مدیره انگلیسی شرکت نفت شدند و این یکی از کامیابی‎های جبهه ملی است. موفقیت بعدی جبهه ملی در شورای امنیت سازمان ملل متحد و به‌دنبال شکایت از دولت انگلیس رخ داد. با حضور باشکوه رهبر نهضت ملی در شورای امنیت و سخنرانی 40 صفحه‌ای ایشان، موفقیت مهمی برای کشور رقم خورد و جامعه جهانی به حقانیت ایران رای داد و سازمان ملل پس از آن دفاعیات، موضوع نفت ایران را به دیوان داوری لاهه محول کرد تا پس از داوری در لاهه به شورای امنیت برود. موفقیت بعدی در دیوان لاهه به‌دست آمد و دکتر مصدق توانست حقانیت ایران را در ملی کردن نفت ثابت کند و پیروزمندانه به ایران بازگردد. پس از بازگشت از دیوان لاهه بود که مسئله تغییر کابینه و استعفای موقت دکتر مصدق مطرح شد چراکه زمان شروع به کار مجلس هفدهم بود و مجلس هفدهم باز به دکتر مصدق اظهار تمایل کرد، اما در مذاکراتی که مصدق با هیئت حاکمه و در رأس آن با شخص شاه داشت، به موفقیت نرسید و 25 تیرماه استعفا داد. قصد او از این استعفا جلوگیری از اختلالی بود که توسط ارتش روی می‌داد. براساس قانون اساسی مسئولیت تمام مسائل اجرایی کشور با نخست‌وزیر بود و او می‌خواست که وزیر جنگ را خود تعیین کند و در اختیار بگیرد و ارتش را از ابزاری در اختیار هیئت‌حاکمه خارج کند. اما آن استعفا منجر به حادثه 30 تیر شد و با قیام 30 تیر دکتر مصدق قدرتمندانه به قدرت بازگشت و توانست اصلاحات زیادی را پس از این ماجرا در کشور انجام دهد و این روز باید به‌عنوان یکی از کامیابی‌های نهضت ملی تلقی شود.
بعد از ماجرای 30 تیر توطئه بیگانگانی که دست‌شان از منابع ایران کوتاه شده بود و مزدوران داخلی آنها ادامه پیدا کرد و در پی آن توطئه 9 اسفند که برای قتل دکتر مصدق پی‌ریزی شده بود، با شکست مواجه شد و این نیز یک کامیابی برای دولت ملی بود که دستِ دربار را رو کرد و نشان داد که آنها در پی آن هستند تا نهضت ملی را به شکست بکشانند و قانون «ملی شدن صنعت نفت» را منتفی کنند. بعد از 9 اسفند، ماجرای کودتای 28 مرداد به تدریج شکل گرفت که با مرگ استالین در اسفند 1331 که منجر به منفعل شدن اتحاد شوروی آغاز شد و تصمیم نهایی توسط آمریکا و انگلیس برای این کودتا اتخاذ و در نهایت عملی شد و این یک ناکامی برای نهضت ملی بود. افشارطوس، افسر وطن‌خواهی بود که وجود او در رأس شهربانی کل کشور منجر به جلوگیری از هرگونه تحرک کودتاچیان می‌شد و به همین دلیل قتل او را پیش از اینکه کودتا را عملیاتی کنند برنامه‌ریزی و اجرا کردند. در ادامه ناکامی‌های دیگری هم رقم خورد، کودتای 25مرداد در هم شکسته شد و شاه از کشور متواری شد و کودتا نتوانست توفیقی به دست آورد تا اینکه سه روز بعد و در 28 مرداد دولت ملی دکتر مصدق را با تمام اهداف بزرگی که برای این کشور داشت ساقط کرد. در دوران 74ساله حیات جبهه ملی ایران، کودتای 28مرداد یکی از ناکامی‌های بزرگ است، کودتای ننگینی که حاکمیت ملی را در ایران برچید و به آزادی و استقلال خاتمه داد و به‌دنبال آن 25سال حکومت خودکامه کودتاچیان را شکل داد. پس از کودتا تلاش‌های نهضت ملی برای مبارزه با عوامل کودتا به تشکیل نهضت مقاومت ملی منجر شد و به‌دنبال مبارزات این نهضت بود که 16 آذر در دانشگاه شکل گرفت و روز دانشجو در تاریخ معاصر ایران رقم خورد. به دنبال مبارزات نهضت مقاومت ملی در تیرماه سال 1339، جبهه ملی ایران با نام قبلی خودی یعنی جبهه ملی شروع به فعالیت کرد. چهار سال فعالیت جبهه ملی از سال 1339 تا خرداد 1343 یکی از درخشان‌ترین دوران فعالیت 74ساله جبهه ملی است. در آن چهار سال عظمت تشکیلاتی جبهه ملی و نفوذ در توده‌های ملت ایران آنچنان عظمتی به این سازمان داده بود که رژیم شاه را در گوشه دیوار قرار داده بود و هر روز این احتمال می‌رفت که رژیم کودتاچی ساقط شود و جبهه ملی بتواند اریکه قدرت را در اختیار بگیرد. متاسفانه آن سازمان گسترده که تنها در تهران 20هزار نفر نیروی تشکیلاتی برای کنگره آن در سال 1341 رای به صندوق‌ها ریختند، در اثر توطئه و نفوذ از درون متلاشی شد. درباره توقف جبهه ملی در خرداد 1343 حرف زیاد است. مسائلی که در آن زمان رخ داد، شورای جبهه ملی را مجبور کرد که در مقابل دکتر مصدق از خود سلب اختیار و اعلام کناره‌گیری کنند و بگویند هرجور تصمیم می‌گیرید شورای جبهه ملی تشکیل شود و با خروج شورای منتخب کنگره، جبهه ملی هم متوقف شد. متاسفانه آن توقف بسیار به زیان ملت ایران تمام شد. توقف جبهه ملی در سال 1343 موجب شد تا قدرت‌هایی که از اساس اصالتی نداشتند و با نقشه‌های بیگانه شکل گرفته بودند خلأ سیاسی کشور را پر کنند. ناکامی بزرگ جبهه ملی، در انقلاب 57 است که به علت متفرق بودن رهبران نتوانستند آنگونه که باید اثرگذار باشند، البته پس از انقلاب جبهه ملی از صحنه خارج نشد و به کوشش برای آزادی و استقلال ادامه می‌دهد.

قانون‌مداری برمبنای حقوق ملت

Farhang Ghassemi

فرهنگ قاسمی

عضو حزب سوسیال‌دموکرات ایران

جبهه ملی و نهضت ملی زنده است و به همین دلیل به جای استفاده از واژه میراث باید از واژه ارزش‌های پایدار جبهه ملی استفاده شود. وقتی از ارزش‌های پایدار صحبت می‌کنیم، شامل پیروزی‌ها و شکست‌ها است چراکه پیروزی یک ارزش است و شکست نیز یک سرمایه و آموزش است و به ما درس می‌دهد که در مراحل بعدی بتوانیم جلوی شکست‌ها را بگیریم. جبهه ملی و رهبر آن دکتر محمد مصدق به قول پی‎یر بوردیو، جامعه‌شناس مشهور فرانسوی، یک سرمایه نمادین و سمبلیک بود. سرمایه نمادین چیزی است که توسط تلاش‌های یک فرد، یک گروه، یک جریان سیاسی در یک جامعه به وجود می‌آید، رشد می‌کند متحول می‌شود و راه خود را ادامه می‌دهد. بنابراین جبهه ملی با کامیابی‌ها و ناکامی‌هایش یک سرمایه نمادین فرهنگ سیاسی در ایران بود. ارزش آن کمتر از ارزش ملی کردن صنعت نفت نیست. وقتی درباره جبهه ملی صحبت می‌شود، نامی است که پشت آن ارزش‌ها و هنجارهایی دارد که در اثر آنها توانسته وارد میدان سیاسی شود و در این فضا حضور داشته باشد. جبهه ملی استانداردهایی را با خود به همراه آورده است که استانداردهای مهمی است. زمانی که در فضای سیاسی ایران به دیگر جریان‌های سیاسی موجود نگاه می‌کنید، هیچ جریان دیگری را پیدا نمی‌کنید که دارای این استانداردها باشد و برمبنای احترام به انسان، حقوق بشر، اخلاق و رعایت قانون بوده باشد. جبهه ملی به‌رغم ناکامی‌ها و کامیابی‌هایی که داشته، سه هویت یا سه شاخصه مهم در تاریخ خود داشته است. یک هدف فراگیری بوده که در زندگی سیاسی خود داشته و توانسته آن را بیان کند، برای این هدف فراگیر توانسته به‌طور شفاف، مستقل، آزاد و بدون وابستگی طرح‌ریزی کند و آن را به سرانجام برساند و بدون توجه به هویتی انجام داده که آن هویت از جامعه ایران برخاسته است. جبهه ملی، مانند حزب توده نیست که وابسته به استالین باشد، لیبرالیسم نیست که به آمریکا وصل باشد، موجودیتی است براساس یک مدرنیسم جهانی و اصول جهان‌شمول مدرن که توانسته خود را با شرایط ایران برای تحکیم استقلال و آزادی در ایران تطبیق دهد و بزرگترین نمونه آن ملی کردن صنعت نفت و انتخابات آزاد بوده است. این نهضت توانست سرمایه ملت ایران را در ایران نگه دارد و بدون اینکه یک قطره خون از دماغ کسی بریزد، پیروز شد و به‌رغم آنکه گفتند اگر به دادگاه لاهه بروید موفق نمی‌شوید، به لاهه رفتند و با استناد به قوانین بین‌المللی این پیروزی را اثبات می‌کند. مسئله بعدی انتخابات آزاد است. اگر به پارلمان‌ها یا مجلس‌های آن دوره نگاه کنید، می‌بینید حدود 80‌درصد افراد توسط طرفداران شاه اداره می‌شد. مصدق می‌بیند که اگر انتخابات آزاد داشته باشیم بسیاری از مشکلات حل می‌شود چراکه انتخابات آزاد حرکت به سمت شرافت انسانی و آزادانه انتخاب کردن است. اینها مهمترین دستاوردهایی است که نهضت ملی داشته و ارزش‌هایی است که توانسته با خود در جامعه حمل کند و به پیش ببرد. جبهه ملی در جریان حرکت سیاسی خود و هرجا که امکانات و شرایط فراهم شده تا یک فرد از جبهه ملی در برابر استبداد فداکاری کند و هر وقت که توانسته کاری کند، در مقابل استبداد ایستاده است. دکتر بختیار را ببینید که علاوه بر دعواهایی که در داخل جبهه ملی شده و اشکالاتی که همچون تمامی جریانات سیاسی در اینجا نیز وجود داشته، اینجا کشتاری رخ نداده و بختیار با هفت‌تیر به سنجابی شلیک نکرد و بالعکس. بنابراین این اخلاق سیاسی یکی دیگر از مسائلی است که در جبهه ملی جریان داشته است. نکته دیگر فداکاری افراد است که در جبهه ملی به اندازه‌ای که می‌توانستند از خود فداکاری نشان دادند و با حداکثر حسن‌نیت در دولت موقت شرکت کردند و زمانی که ساختار دولت موقت را نادرست فرض کردند از آن بیرون آمدند و به زندان افتادند و باز هم ادامه دادند. زمانی که دیدند شرایط آماده نیست مانند یک سازمان سیاسی که درست عمل می‌کند آرام گرفتند و هر زمانی که شرایط آماده شد، وارد میدان شدند. برای این موارد کار مسلحانه نکردیم، تزویر و دروغ نگفتیم و آدمی را هم نفروختیم. جبهه ملی به ما نشان داد که رویکرد آن برمبنای قانون‌مداری است اما در عین حال قانونی که حقوق ملت را رعایت نکند، برعلیه آن بلند می‌شود؛ کاری که دکتر مصدق در طول زندگی سیاسی خود چندبار انجام داد و اینها همه ارزش‌هایی هستند که در فرهنگ سیاسی جبهه ملی جریان داشت.

فرصت‎هایی که استفاده نشد

AlirezaRajaee

علیرضا رجایی

فعال ملی مذهبی

بزرگترین خدمت جبهه ملی ایجاد کانونی برای گفت‌وگو و سازماندهی نیروها با خاستگاه‌های مختلفِ ایدئولوژی سیاسی اما مبنای وحدت در منافع ملی و یکپارچگی ایران و تامین منافع ملی و گردهم آوردن آنها بود. در زمانه حاضر که بحث‌های متأخر درباره گفت‌وگو و ضرورت آن به‌عنوان یک ضرورت سیاسی مطرح است، «گفت‌وگو» و بحث فعالیت جبهه‌ای توسط جبهه ملی در همان زمان‌های قدیم مطرح شد که کار بسیار مهمی بود. یعنی اگر فرض کنیم کشور ما از نظر توسعه سیاسی کشور چندان پیشرفته نبود، اما در انقلاب مشروطه امکانات شگفت‌انگیزی ایجاد شده بود که آنچنان که باید به بار ننشست و جبهه ملی به‌عنوان یک جریان سیاسی فعالیت جبهه‌ای انجام داد و از جریان‌های مختلف سوسیالیست، مذهبی و لیبرال را دور هم جمع کرد. البته موقعیت و نقش دکتر مصدق در ایجاد چنین شرایطی را نباید نادیده گرفت. در این راه البته کسانی هم در مسیر حزبی رفتار کردند و اگرچه که در جبهه ملی دوم خواسته شد تا حزب خود را منحل کنند و تنها تحت عنوان جبهه ملی فعالیت کنند و عده‌ای این کار را نکردند و مسیر حزبی خود را پیش گرفتند، اما این بدان معنی نبود که به فعالیت‌های جبهه‌ای بی‌اعتنا هستند. مشخصاً مرحوم مهندس بازرگان وقتی نهضت آزادی ایران را راه‌اندازی کردند یکی از فعال‌ترین افراد در نهادسازی بود، انجمن اسلامی مهندسان که در گذشته انجمن‌های دانشگاه‌ها و شرکت سهامی انتشار، نهضت آزادی، جمعیت دفاع از حقوق بشر همه نهادهایی بودند که بازرگان در آنها فضای بازی ایجاد می‌کرد. بنابراین بزرگترین میراث جبهه ملی گشودگی به روی همه جریان‌هایی که تنها به مسئله کلیت ایران و حدود ارضی ایران باور داشته باشند، بود و طبیعی است که گرایش و جریانی که نسبت به این وحدت ارضی تبصره دارد از این دایره خارج است. گفت‌وگو دستاورد بزرگ جبهه ملی بود و باید به آن ارج نهاد و سعی کرد تا آن را پرورش داد.
نقصانی که در حال حاضر در جبهه ملی می‌بینیم، فقدان نهادسازی و غیبت در عرصه عمومی است. زمانی که در سال 78 این فرصت پیدا شد تا یک فهرست انتخاباتی برای مجلس ششم ارائه دهیم، اعضای جبهه ملی در فهرست پشنهادی حضور داشتند و این فرصتی بود که نیروهای ملی به‌خوبی می‌توانستند از آن استفاده کنند و البته تا حدودی از آن استفاده هم کردند. اما جبهه ملی و اعضای جوان آن می‌توانند در عرصه عمومی فعال‌تر باشند و از دانش تشکیلاتی خود استفاده کنند اگرچه که گاهی تنوع‌طلبی بیش از اندازه و حتی ملاحظات بیش از اندازه ما را از هدفی که داریم عقب می‌راند. در مجموع باید گفت ایده جبهه ملی که براساس گفت‌وگو و فعالیت جبهه‌ای است، راه‌حل کلی مسائل ایران است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا