خرید تور تابستان

زندگی غر زدن نیست!

رضا منصوری، سیاست‌گذار علم و استاد بازنشسته‌ی دانشگاه، مطلبی با عنوان «تلنگر برای چرخش بینش ایرانی‌ها» در کانال تلگرامی خود نوشت که متن کامل آن را در ادامه می‌خوانید: «تلنگری تاریخ‌ساز لازم است تا ما ایرانیان دست از غلبهء سیاست بر رفتارها و کنش‌هامان برداریم. زندگی غُر و نق و مخالف‌خوانی نیست؛ به خودمان و علاقه‌مان و شکوفایی‌مان به بهترین شکل ممکن توجه کنیم. به معنای نوین حرفه‌ای باشیم. هر کاری را خوب و بی‌شلختگی انجام دهیم؛ آن‌گونه که با طبیعت ما سازگار باشد، شکوفا شویم.

دوران مدرن ایران- از عباس میرزا بگیرید تاکنون، متجددین ما، به‌ویژه روشنفکرلقبان ما و هر آن کس که با مظاهر نوین جامعه بشری آشنا شده [نک عشق غریبه‌ها: سرنوشت شش محصل ایرانی در انگلستانِ جین أستین، نایل گرین، نشر چشمه، تهران، ۱۳۹۹. جزییات چگونگی آشنایی ایرانیان با منش و طرز فکر در غرب.]، همه عیب را از حکمرانان دیده و خود را بی‌تقصیر دانسته‌اند؛ منتظر قهرمانی بوده‌اند که همه چیز را راست وریس کند.

روشنفکر‌لقب از هر کنش سیاسی و از هر تصمیم سیاسی ایراد گرفته اگر منطبق بر ذهنیت طریقت‌مدارش نبوده. حکمرانان جمهوری اسلامی کنونی ما هم در بهترین شرایط مصداق همین کنش‌گران سیاسی اند؛ مطلقا طریقت‌مدار. حوزوین هم نشان دادند جز طریقت‌مداری حرفی برای مهارت‌های زندگی و شهروندی ندارند.

تلنگری لازم است تا به‌خود آییم و بدانیم سربلندی جامعه، رفاه مردم، و البته آرامش خود ما در توجه به ‌توانایی خودمان و شکوفایی خودمان است. در بدترین شرایط اقتدارگرایی سیاسی، همواره روزنه‌هایی برای شکوفایی فردی هست اگر بخواهیم آن‌را دریابیم. انداختن تقصیر به‌ گردن حکمرانان بهانه‌ای است که ما را از اصل انسانیتِ انسان دور می‌کند؛ باعث می‌شود جوهرهء خود و توانایی‌ها‌مان را فراموش کنیم.

نظر داشتن در هر مورد در طبیعت انسانی است، اما کنش‌گری در همه موردهای اجتماعی ناشی از شلختگی فکری است که باید یاد بگیریم از آن برحذر باشیم؛ این ویژگی‌ به‌وفور در میان متخصصان و دانشگاهیان و روشنفکر‌لقبان ما رایج است.

معنی این تلنگر این است‌که عقل سلیمِ رایج‌مان را ترابدیسیم به خردمندی نوعی دیگر. تنها در وضعیت‌های بسیار سخت اجتماعی یا تاریخی است که چنین ترادیسی محقق می‌شود. مگر ما در چنین شرایطی نیستیم؟ مگر ایران را با تاریخ چند هزارساله‌اش در خطر نمی‌بینیم؟

مگر فقر و فساد و بی‌اخلاقی رایج نشده، مگر خطر شکننده بودن قدرت سخت موجود را با پوست و استخوان حس نمی‌کنیم، و مگر گرگ‌های جهانیِ سابقه‌دار یا تازه‌به‌دوران‌رسیده در اطراف خود نمی‌بینیم؟ بحران و فشار بیش از این؟ وقت ترادیسی خردمندی ما به سوی عقل سلیم دیگری است؛ به سوی بهنجاری دیگر. اخلاق و قدرت و علم و اقتصاد را باید از نو تعریف کنیم.

از اقتصاد چیزی‌ نمی‌گویم که در تخصص‌ام نیست. اما بدیهی است که هم تجربهء تاریخی خود ما در دوران پیشامدرن وهم تجربه جهانی نشان داده اقتصاد و سرمایه‌گرایی و سرمایه‌داران در شرایط بحران چه نقش مثبتی می‌توانند بازی کنند. این تلنگر در آن‌ها هم لازم است.

اما علم. برخلاف نظر بیشتر همکارانم شرایط کنونی ایران را بهترین فرصت برای کنش‌گری خردمندانه دانشگاهی برای علم در ایران و زندگی علمی می‌دانم. دانشگاهی اگر مدعی تفکر و فرهیختگی است نمی تواند به‌ صرف مشکلات معیشتی یا بی توجهی حکمرانان به علم و خردمندی از خود شلختگی و بی‌منطقی نشان دهد. بر دانشگاهی و متخصص است که به‌جد الگو شود در خردمندی و حرفه‌گرایی و دوری از آماتوری در هرچیز از جمله تخصص‌اش. برحذر باد!

پس به‌خود تلنگری بزنیم، به‌در‌آییم از این رفتار سنتی عرفانی با پیچیده شدن در ذهنیتی بیگانه با واقعیت. عشق به انسانیت را در زمان فعال کنیم و در وقت متصلب نگهش نداریم. قدر زمان را بدانیم و از هر لحظهء آن در درک انسانیت و رفتن به سوی مشترکات و دوری از پافشاری بر اختلاف‌ها استفاده کنیم. رشد را در بیرون خود و در جامعه ببینیم نه در ذهن و ذهنیت بیگانه از واقعیتِ خود.

پس‌، با تلنگری برخود به‌خودآییم و در تلاش باشیم برای کمک به رشد هر مهارتی در زندگی، بر رفتار حرفه‌ای و دوری از شلختگی، و پافشاری برشکوفایی هرفرد متناسب با توانش.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا