«راه بسیار است مردم را به قرب حق ولی…»
محمد محمودیکیا، عضو هیات علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی، با تحلیل آنچه در حواشی انتخابات ریاست جمهوری دوره چهاردهم گذشته و نیمنگاهی به چند روز باقیمانده تا دور دوم این انتخابات، توصیههایی را به دو رقیب ارائه کرده است که از نظر میگذرانید:
انتخاباتی که گذشت و انتخابی که هنوز در میانه راه است فرصتی شد تا بیش از پیش به ایران امروز و واقعیتهای پیدا و پنهان آن بیاندیشم و از پویاییهای آن درسآموزی کنم. هر چند مشارکت در انتخابات 8 تیر، آنگونه که افکارسنجیهای حکایت میکرد نبود، ولی نتیجه امر انعکاس صدای روشنی بود از جامعه؛ آنان که آمدند نشان دادند هم بر اصول و نظم هنجاری جامعه مصرند و هم بر اصلاحگری، مؤمن! اما آن اکثریتی که نیامدند، با نیامدن خود، صدای خود شدند؛ من هر دوی اینان را از اعضای خانواده ایرانی میدانم و به رأی و تصمیمشان احترام میگذارم، هرچند معتقدم به کناره رفتن، راه چاره نیست و هماره باید بود و ساخت.
به هر نحو، آنان که آمدند، هنوز جوانههای امید برای تغییر در دل زنده دارند و میکوشند و میپویند تا مطلوب خود را حاصل کنند؛ اما آنان که نیامدند را میبایست دید و شنید. باید گوشی بود برای شنیدن آنها و مبادا آن که صدایی باشند که «شنیده نشد»؛ اینان همین مردمان کوی و برزنهای ما هستند؛ همانانی که در کنار ما میزییند و سهمی برابر از تمامی فرصتها و منابع وطن دارند؛ اینان همان بخش هستند که رنجیدهخاطر است، اما هنجارگزیر نیست؛ نگران است اما چشم در راه دارد؛ به مام میهن تعلق دارند و زندگی کردن را جستوجو میکنند.
من همگنان از ایشان را فرزندان وطن میدانم؛ ولی ایراد نیامدن از ایشان نیست که سالهای سال است همراه و همدل با نظم و نظام مستقر در تمام دشواریها و تنگناها، بودن خود را اثبات کردهاند؛ بارها آمدند و اعتماد کردند؛ آمدند و حماسههای حضور را آفریدند. اما اینک گاه آن است که پاسخ این همراهی را در زیست خود نظاره کنند و طعم شیرین زیستی عفیفانه و عزتمندانه را در زیر سایه بیرق آزادگی و استقلال ایران اسلامی بچشند. به گمان کمترین خواسته مردمان این باشد که در جستوجوی زیستنی باشند آنچنان که شایسته آنند. عمیقاً بر این باورم ایرانیان، از تمام قومیتها و مذاهب، دل در آبادانی و اعتلای میهن دارند و در دفاع از ملک و دین و پاسداشت از حریم آزادی و استقلال، تا پای جان میایستند و سرایی جز سرای کهن مادری خویش برنمیگزینند.
این هنگام، دیگر، روی سخن با کارگزاران و صاحبان قدرت است؛ همانان که هر آنچه دارند مرهون و مدیون همین مردمان صبور و نجیب است؛ همانانی که بیشترین سهم از بودگی امروز را پرداخت کردهاند؛ خون دلها خوردهاند و صبوریها کردهاند؛ هنوز هم در کوی و برزنهای این ملک، چشمان نگران و دلهای غمین پدران و مادران شهدا نظارهگر ما هستند، هر چند هر صباح، خبرها از کوچ این بلندقامتان و سروهمتان به گوش جان میرسد و دیری نخواهد پایید که دیگر عطر خوش نفسایشان در شهریمان وزیدن نکند؛ هنوز قاب غباراندود شهیدان بر سردر معابر ایرانشهر به ما مینگرد و فریاد خاموش ایشان به گوش جان شنیدنی است! هنوز در قاب چشمان نگران دختران و پسران ایرانی بارقههای امید دیدنی است؛ من در برابر همگنان از ایرانیان و نجابتشان سر تعظیم فرود میآورم و شکیبایی و بلندای طبعشان را میستایم. سخن از والامنشی ایرانیان بسیار است و فرصت اندک! سویه سخن را به صاحبان قدرت بازگردانم و در برابر آنچه از حقداران ایران متذکر شد را به پرسش آورم که در برابر یک ایران بزرگواری چه کردید؟ ادبار امروز جامعه محصول رفتار و انتخاب دیروز و امروز شما کارگزاران و صاحبان قدرت از هر طیف و گروه و جناحی است. همگنان از شما در برابر آنچه کردید و آنچه شد مسئولید.
بیایید در اندک فرصت پیشرو تا انتخابی دیگر نشان دهید قدرت نه ابزار سلطه که واسط خدمتگزاری است. بدانید و بدانیم که سرمایه اصلی نظام، اعتماد مردمان است و این اعتماد رمز پایداری و استمرار قدرت اجتماعی ایران است تا هر آن که چشم طمع به ملک ایران دارد را به واهمه وادارد و جبین خصم بداندیش را به خاک مذلت کشاند.
بیایید و از فرصت پیشرو برای ترمیم و تقویت اعتماد ملی بهره گیرید و دست آشتی به سوی ایرانیان از تمام قومیتها، مذاهب؛ زنان و دختران دست یازید تا یک بار دیگر شکوه همدلی ایرانیان را به نظاره بنشینیم. بیایید با سخن و رفتار خود، اعتمادسازی کنید و دل مردمان را به دست آورید تا به زودی از ثمره دلنشین درخت اعتماد متنعم شوید. ایران امروز از دوگانهسازیها طرفی نخواهد بست. باید در ساحت سیاست، عمارتی بنا کنیم شایسته تمام ایرانیان؛ عمارتی که همگان را به شایستگی در خود میهمان گرداند و منزلی گشوده و ایمن باشد برای فرداهایی روشنتر. ان شاء الله
انتهای پیام