رابطه مذهب و توسعه از ديدگاه عجم اوغلو
محمدرضا یوسفی، استاد دروس خارج فقه حوزهی علمیهی قم در کانال تلگرامی خود نوشت: «يكي از مباحث جدلی ميان انديشمندان، چگونگی رابطه دين يا مذهب و توسعه است. گاه اين ديدگاه در قالبی عام به عنوان تاثير فرهنگ بر توسعه مورد بحث قرار گرفته و از مقبوليتی نيز برخوردار شده است.
برخي تلاش كرده اند تا پديده توسعه و شكاف سطح رفاه ميان كشورها را به مذهب آنان مرتبط كنند. طرح اين ديدگاه به ماكس وبر در كتاب اخلاق پروتستان بر می گردد. به عنوان مثال از آنجا كه عموم كشورهای مسلمان، امروزه توسعه نيافته هستند، نتيجه گرفته اند كه اسلام عامل عقب ماندگی اين جوامع بوده است.
عجم اوغلو و رابینسون برندگان نوبل ۲۰۲۴ این ديدگاه را زیر سوال می برند. آنان معتقدند كه زمانی برخی از نويسندگان، ارزشهای كنفوسيوسی در فرهنگ چين را ضد رشد اقتصادی می دانستند در حالی كه اكنون برخی، اخلاق كار در فرهنگ چين را موتور تداوم رشد اقتصادی اين كشورها می دانند. از ديدگاه اين دو دين و ارزشهای بومی نمی توانند شكاف توسعه نيافتگی را توضيح دهند. فرهنگ به عنوان بروندادهای نهادها اهميت دارند.
به عنوان مثال اگر نوگالس سورنا در مكزيك و نوگالس آريزونا با وجود اشتراكات فراوان فرهنگی و نژادی از دو سطح از توسعه برخوردارند، به دليل تفاوت نهادهایی است كه اين دو منطقه تجربه كرده اند.
نظام حقوقی كه در دو كشور وجود دارد موجب تفاوت در ميل به خلاقيت و پيشرفت شده است. مردم كره شمالی و كره جنوبی با دو پيشينه يكسان و مذهب واحد اما دو سرنوشت و دو سطح رفاه متفاوت را تجربه كردند اين امر به دليل تفاوت در نهادهای سياسی و اقتصادی دو كشور است. فقدان انگيزه مهمترين عامل اين تفاوت بوده است.
صرف نظر از اينكه هر مردم هر مذهبی داشته باشند، كشوری كه مالكيت خصوصی را به رسميت نمی شناسد، ناامنی و بی ثباتی حاكم است. حقوق مالكيت معنوی محترم نيست، سرمايه گذاری و بهره وری رشد نمي كند و رشد اقتصادی بادوام و بالا تحقق نمی يابد.
برخلاف نظر ماكس وبر كه بر مسحيت پروتستان تاكيد داشت، فرانسه كاتوليك نيز همان مسير را رفت و توسعه يافت. امروزه شرق آسيا اعم از ژاپن، چين، كره جنوبي، سنگاپور، تايوان نيز با وجود مذاهب مختلف جزء كشورهای مرفه محسوب مي شوند.
عجم اوغلو علت عقب ماندگی كشورهایی مانند مصر و سوريه كه از سيطره عثماني و فرانسه آزاد شده بودند را به دليل نهادهای سياسی اقتدارگرا و اقتصادهای انحصاري و رانتی دانسته که نتوانستند مسير توسعه را طی كنند.
مي توان از منظری ديگر نيز به مسئله نگاه كرد. تا پيش از جنگ های صليبی، مسلمانان به اعتراف تاريخ جلوتر از جهان مسيحيت بودند. پرسش این است که آيا اين پيشی گرفتن صرفا به دليل دين اسلام و مسيحيت بوده است؟ طبيعي است علت را در نهادها بايد جستجو كرد. جهان غرب زماني راه پيشرفت را طی كرد كه به اصلاح نهادهای سياسی و به دنبال آن نهادهای اقتصادی پرداخته، راه براي پيشرفت و خلاقيت باز شد و انواع اختراعات به ثبت رسيد.
به تعبير نورث، اگر حكومتي به دزدان دريايی جايزه دهد در اين صورت، دزدی دريايی رشد مي كند و اگر به فعاليت هاي شرافتمند جايزه دهد، اين دست شغل ها رشد می كنند. مهم نهادها هستند.»
انتهای پیام