خرید تور تابستان

«مسالۀ حصر تأثیری بر انتخابات ریاست‌ جمهوری ندارد»

سالنامه روزنامه ی اعتماد نوشت: پایان عمر دولت روحانی نزدیک است و به نظر می‌رسد اگر جامعۀ ایران با تلاطم سیاسی حادی مواجه نشود، روحانی چهار سال دیگر نیز رئیس این جمهوری خواهد بود. تحقق برجام و تداوم حصر، ظاهراً مهم‌ترین نمرات مثبت و منفی کارنامۀ روحانی در چهار سال گذشته بوده‌اند. البته باید دید قضاوت مردم کوچه‌وبازار دربارۀ عملکرد اقتصادی دولت روحانی چیست. آنچه از منظری سیاسی مثبت یا منفی قلمداد می‌شود، از منظری اقتصادی ممکن است اهمیت چندانی نداشته باشد. عباس عبدی اگرچه ناکامی روحانی در رفع حصر را تا حد زیادی ناشی از قصور اصلاح‌طلبان می‌داند، ولی بر این نکته تأکید دارد که این ناکامی تأثیری بر سرنوشت دولت روحانی ندارد. عبدی ظهور دولت روحانی را محصول نوعی موازنۀ قوا میان جامعه و نظام سیاسی در ایران امروز می‌داند اما معتقد است که تداوم این وضع موجب استهلاک طرفین این تقابل و تشدید مصائب سیاسی کشور خواهد شد.

دربارۀ عملکرد دولت روحانی و میزان موفقیتش در بهبود وضعیت کشور در این – تقریباً – چهار سال، آراء و تحلیل‌های گوناگونی مطرح شده است. شما مهمترین توفیقات و ناکامی‌های دولت روحانی را چه می‌دانید و در مجموع به این دولت نمرۀ قبولی می‌دهید یا خیر؟
دربارۀ عملكرد دولت اخيراً يادداشتي براي سالنامۀ روزنامۀ ايران نوشتم كه طبعاً تا پايان سال منتشر خواهد شد. به نظرم سه دستاورد مهم اين دولت، برجام، كنترل تورم و سروسامان دادن به توليد و صادرات نفت است. در مقابل سه ضعف و شكست آن نيز، متحول نكردن نظام اداري فشل و ويرانه‌اي كه از دولت احمدي‌نژاد به ارث رسيده بود، عدم تحرك جدي در مبارزه با فساد و نيز بهبود شفاف‌سازي و دسترسي آزاد به اطلاعات و سوم ضعف در اجماع‌سازي در سياست داخلي بود.
گروه‌هایی از مردم که در سال 88 به مهندس موسوی یا مهدی کروبی رأی داده بودند و در سال 92، با توجه به وعدۀ روحانی در خصوص رفع حصر به روحانی رأی دادند، الان که به پایان عمر این دولت نزدیک می‌شویم، از ناکامی روحانی در رفع حصر ناراضی‌اند و – به همراه جمعی از سیاستمداران و تحلیلگران اصلاح‌طلب – روحانی را به فقدان حساسیت نسبت به این مسئله متهم می‌کنند. دربارۀ این وعدۀ محقق‌نشده و تبعات آن برای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری آتی، چه نظری دارید؟
در آن يادداشت توضيح داده‌ام كه معيار ارزيابي بنده از عملکرد رییس جمهوری وعده‌هاي نامزد رياست جمهوري نيست. چون اين وعده‌ها فقط در حد وعده است. معيارم براي ارزيابي، دركي است كه خودم از نامزد مزبور دارم. به نظر بنده اين موضوع و وعدۀ داده شده در حيطۀ قدرت و مسئوليت روحاني نبود، من هم اصلا به آن توجهی نداشتم. چیزی بود که دیگران دوست داشتند بشنوند و گفته شد. انتظارات اين نيروهاي اصلاح‌طلب نيز به نوعي شانه خالي كردن از زير بار مسئوليت خودشان در قبال این مسئله است. اگر حصر به دليلي رخ داده (درست يا نادرست) تا وقتي كه آن علت و دليل وجود دارد، طبعاً آن را ادامه خواهند داد. رفع اين علت در قدرت دولت نيست. دولت و روحاني مي‌توانند به عنوان واسطۀ اين هدف عمل كنند. اصلاح‌طلبان وظيفۀ خودشان را بر دوش ديگران مي‌اندازند. اگر روحاني قول هم داد، دلیلش این بود كه اين افراد از چنان قولي خوششان مي‌آمد؛ ولي اگر اندكي دقت و توجه داشتيم نبايد اصولاً اين قول‌ها را معيار رأي دادن و يا ندادن قرار مي‌داديم. به لحاظ اخلاقي و شرعي نيز اين قول‌ها واجد دقت نيست؛ چون از حيطۀ اختيارات فرد خارج است. البته به نظر من آقاي روحاني مثل آقاي هاشمي چندان علاقه‌اي نيز به حل اين مسئله ندارد. هرچند عدم حل اين موضوع به نفع سياست موردنظر آقاي هاشمي بود ولي براي دولت نفع چنداني ندارد. مشكلات موجود ميان اصلاح‌طلبان و حكومت در نهايت براي دولت نيز ايجاد مشكل خواهد كرد. با اين حال حل نشدن مسئلۀ حصر هيچ تأثيري بر انتخابات سال 1396 ندارد.
چرا؟
برای این که این موضوع دغدغۀ اصلی بخش بزرگی از مردم نیست. نه این که آن را می‌پذیرند بلکه مسائل مهم‌تری برای پیگیری در انتخابات دارند. برای آن‌هایی هم که این موضوع مهم است چاره‌ای جز نادیده گرفتنش ندارند چون در ذهن افکار عمومی مسائل مهمتری وجود دارد. ضمن اینکه خواهند گفت رفع حصر درحیطۀ قدرت روحانی هم نیست. همچنان که بسیاری از این افراد از عدم شرکتشان در 92 پشیمان هستند.
پس با این حساب، به نظر شما، رأی روحانی در سال 96 اگر بیشتر از سال 92 نباشد، کمتر هم نخواهد بود؟
چه بیشتر باشد چه کمتر، ربط چندانی به موضوع پایان نیافتن حصر ندارد.

“سیاست مورد نظر آقای هاشمی” به نظر شما دقیقاً چه بود؟ چون مرحوم هاشمی صریحاً گفته بود که با رهبری دربارۀ رفع حصر حرف زده است و از ایشان خواسته است که به حصر پایان دهند؛ و حتی هشدار داده است که اگر یکی از محصورین در حصر از دنیا برود، هزینۀ فوتش دامنگیر نظام خواهد شد. گویا هاشمی حتی یکبار هم در اسفند 92، پس از دیدار با رهبری، به اطرافیانش مژده داده بود که در تعطیلات عید 93، حصر پایان می‌یابد.
در این که چنین چیزی‌هایی گفته شده طبعا تردیدی نیست. ولی گمان می‌کنم مسئلۀ حصر به اندازۀ “مسئله مهدی” اهمیت داشت تا پیگیری شود. البته باز هم معتقدم کلید رفع حصر نزد آقای هاشمی نبود ولی با توجه به اهمیت مسئله باید در این باره اقدامی می‌شد. البته منظورم از اقدام، ایجاد تفاهم میان اصلاح‌طلبان و حکومت بود که به طور طبیعی منجر به رفع حصر هم می‌شد. این البته ایراد سیاسی آقای هاشمی نبود؛ چون بیرون بودن اصلاح‌طلبان از ساختار، آنان را ناچار به تبعیت کامل از سیاست‌های آقای هاشمی می‌کرد. اجازه دهید فعلا در این باره بیشتر سخنی گفته نشود.
در همان ایام تبلیغات انتخاباتی در سال 92، مقام رهبری گفتند کاندیداهای ریاست جمهوری وعده‌هایی ندهند که تحقق آن‌ها در حوزۀ اختیاراتشان نیست. اما با توجه به فضای پس از سال 88، به نظر می‌رسید روحانی نمی‌تواند دربارۀ رفع حصر جدی صحبت نکند و رأی کسانی را به دست آورد که چهار سال قبل به میرحسین موسوی رأی داده بودند. به همین دلیل، چند بار تأکید کرد که با کلید تدبیر، مسئلۀ هسته‌ای حل می‌شود و مسئلۀ حصر هم حل می‌شود. شما اگر سال 92 مشاور روحانی بودید، دربارۀ نحوۀ موضع‌گیری‌اش در قبال مسئلۀ حصر، چه توصیه‌ای به او می‌کردید؟
مشكل اين گفتۀ آقاي روحاني اين است كه كليد تدبير هسته‌اي دست دولت و رهبري بود (و مسئلۀ هسته‌ای حل شد) ولي حداقل بخشی از كليد تدبير رفع حصر در جاي ديگري نيز هست كه در اختيار او نبود. من اگر بودم مي‌گفتم اين جمله را اگر مي‌خواهي بگويي چون ايهام دارد، مسئوليتي را متوجه گوینده نمي‌كند. مشكل مخاطبان بود كه دوست داشتند از اين جمله چنين برداشت كنند كه پس حصر را هم روحاني رفع خواهد كرد. براي آنكه بفهميم افرادي كه چنين انتظاري داشتند تا چه حد با مسائل و واقعيت امور سياست در ايران بيگانه هستند و انتزاعي فكر مي‌كنند، همين برداشت كافي است. بنده از ابتداي اين دولت بارها و بارها تأكيد كرده‌ام كه اين موضوع در حيطۀ قدرت دولت نيست؛ كليد آن در دست اصلاح‌طلبان است و نه دولت. اگر دوستان متوجه ماجرا نبوده‌اند، بايد آن جملۀ رهبري نظام را بهتر درك مي‌كردند ولي ظاهراً قرار نبوده كه برداشتي غير از اين صورت گيرد.
این رأی هم قابل تأمل است که رفع حصر اگرچه یکی از مطالبات نیروهای اجتماعی دموکراسی‌خواه جامعۀ ایران است، ولی در ترسیم اهمیت این مطالبه، بزرگنمایی می‌شود. یعنی مردم، چنانکه خود شما هم فرمودید، مشغول زندگی خود‌شان هستند و در مجموع معتقدند کشور با مسائل مهمتری دست‌به‌گریبان است و مثلاً توفیق دولت روحانی در کاهش نرخ تورم، به‌مراتب مهمتر از ناکامی این دولت در رفع حصر است.

رفع حصر از يك نظر مهم‌ترين مسئلۀ سياسي كشور است و البته در كنار آن و شايد مهم‌تر محدوديت‌هاي آقاي خاتمي است. اين اهميت وقتي است كه آن را نماد شكاف ميان اصلاحات و حكومت بدانيم و درصدد رفع اين شكاف برآييم. در اين صورت مهم‌ترين نماد آن همين دو مسئله است كه بايد حل شوند. ولي اگر رفع حصر را يك مطالبه بدانیم و با اين انگيزه و جهت‌گیری كه بايد انجام شود و طرف مقابل مجبور به عقب‌نشيني شود، در اين صورت موضوع بي‌اهميتي خواهد بود و حتي از اين زاويه براي ثبات و تفاهم ضرر نيز دارد. در مورد مردم و نگاه آنان به مسئلۀ حصر، گمان نمي‌كنم جز بخش اندكي از جامعه از موضوع مطلع باشند و يا آن را در كنار ساير مسائل خودشان مهم بدانند. اگر حصر را غیرقانونی بدانیم در این صورت مي‌توان موارد گوناگون از رویدادهاي مشابه آن را در گذشته و حال برشمرد كه به طور معمول مورد مخالفت يا حداقل تا اين حد مخالفت از جانب دوستان قرار نمي‌گرفته است. پس مسئله ربطي به قانوني بودن و نبودن ندارد که اگر داشت با موارد دیگر هم مخالفت می‌شد. مسئله فقط در چارچوب اختلاف سياسي ميان طرفين است. گويي كه با ادامه وضع موجود يك مجموعه در حصر هستند و نه يك یا چند فرد. در اين صورت حصر را در دو قالب مي‌توان رفع کرد. يا در قالب مبارزه، كه نهايت آن پيروزي يك طرف و شكست طرف ديگر است، يا در قالب تفاهم. در حال اول چارچوب بردـ‌باخت است. در حالت دوم بازي بردـ‌برد است. در صورت اخير بايد طرفين به مسئله از زاويۀ سياسي (نه حقوقي) نگاه كنند و دنبال راه حل باشند. و توضیح دهند که حل اين مشكل مستلزم چه تمهيداتي است؟ به نظر من طرفداران رفع حصر بايد به اين دو سؤال پاسخ دهند: مسئله حقوقي است يا سياسي؟ مي‌خواهند آن را در قالب بردـ‌برد حل كنند يا بردـ‌باخت؟ اگر به این دو سؤال پاسخ دقیقی داده شود نقشۀ راه برای حل آن نیز روشن خواهد شد.
بر فرض که آقایان موسوی و کروبی و خاتمی و نیز سایر اصلاح‌طلبان پذیرفتند که مسئله سیاسی است و باید در قالب فرمول برد-برد حل شود. در این صورت، دقیقاً چه باید بکنند؟ باید صریحاً بگویند ادعای پیروزی مهندس موسوی در انتخابات 88 نادرست بوده و بابت آن ادعا عذرخواهی کنند؟ یا باید بگویند ما هنوز صادقانه باور داریم که موسوی برندۀ انتخابات آن سال بود ولی چون قانوناً نظر شورای نگهبان ملاک است، بابت عدم تمکین به رأی شورای نگهبان، عذرخواهی می‌کنیم؟ یا اینکه صرفاً باید اقرار به اشتباهاتشان (در پیروز خواندن مهندس موسوی یا نپذیرفتن رأی شورای نگهبان) کنند بدون عذرخواهی؟
متأسفانه هنگامی که مسائل به طور دقیق روشن نشود، همین پرسش هم پیش می‌آید. وارد شدن به این مرحله پیش از پاسخ نهایی به آن سؤال‌ها، منطقی نیست. بنده البته برای این پرسش پاسخ خاص خود را دارم؛ ولی پاسخ سیاسی به این پرسش از خلال گفتگو به دست می‌آید؛ مشروط بر این که ابتدا به آن دو سؤال‌ مطرح شده پاسخ داده شود. ولی یک چیز مسلم است: اینکه نمی‌توان از گذشته به راحتی عبور کرد. فرض کنید نظر مرا کنار بگذاریم. خوب در این صورت باید روشن کنند آیا آنچه در گذشته انجام دادند، درست بوده یا خیر؟ و در ادامه بر اساس این نگاه چه خواهند کرد؟ اگر درست بوده چه اصراری برای حضور در انتخابات می‌توان داشت؟ اصولاَ اگر آنها را قبول دارند چه جایگاهی برای مشروعیت بسیاری از نهادها و تصمیمات برآمده از آن قائل باید بود؟
با اینکه دولت روحانی در حوزۀ اقتصاد نسبتاً موفق بوده و توانسته است روند اقتصادی ویرانگر دولت دوم احمدی‌نژاد را مهار کند و نرخ تورم را کاهش و نرخ رشد اقتصادی را افزایش دهد، اما به نظر می‌رسد بهبود وضع اقتصادی کشور نمی‌تواند برگ برندۀ روحانی در انتخابات آتی باشد. به نظرتان تبلیغات انتخاباتی روحانی در این دوره هم، با محوریت سیاست خارجی شکل خواهد گرفت؟ یعنی روحانی در سال 92 عمدتاً از “ضرورت” توافق هسته‌ای با جهان غرب حرف می‌زد، در سال 96 هم باید از “اهمیت” توافق هسته‌ای با جهان غرب بگوید؟
درست است، قضيه تا حدی پيچيده‌تر از سال 1392 است و اين طبيعي نيز هست. ولي به نظر من انتقادات و نااميدي‌ها در شرايط كنوني را با وضعيت زمان انتخابات نبايد مقايسه كرد؛ چون هنگام انتخابات مردم بايد ميان دو يا چند گزينه دست به انتخاب بزنند و در آن‌جا بايد سبك و سنگين كنند. در هر حال الآن نمي‌توانم نظر روشني دهم. ولي فراموش نكنيم اهميت مسئله روابط با جهان خارج و مشكلاتي كه از اين طريق مي‌تواند دامن ايران را بگيرد اگر بيشتر نشده باشد، به طور قطع كمتر نشده است و اين همچنان برگ برندۀ روحاني است.

فارغ از دستاوردها و ناکامی‌های دولت روحانی، به نظر می‌رسد “عقلانیت جامعۀ ایران” مهمترین تکیه‌گاه روحانی برای پیروزی در انتخابات آتی است. یعنی مردم، پس از فراز و فرودهای دوران خاتمی و احمدی‌نژاد، دیگر توقعات حداکثری از دولت ندارند و انتظاراتشان از دولت، با ساختار حقیقی قدرت متناسب شده است. شما دربارۀ این رأی چه نظری دارید؟
نه تنها با اين ايده موافقم، بلكه گمان مي‌كنم عموم مردم از اين نظر عقلاني‌تر از برخي از سياست‌مداران عمل مي‌كنند. نمونه‌اش انتخابات سال 1392 است كه پيشگام آن سياست‌مداران مركزنشين نبودند، بلكه تودۀ مردمي بودن كه براي جبران گناهان خودشان در رأي دادن به احمدي‌نژاد وارد ميدان انتخابات شدند.
در دوران ریاست جمهوری روحانی، شاهد پدیدۀ “رکود سیاست داخلی” بودیم. یعنی اهتمام دولت و توجه موافقان و مخالفان دولت، عمدتاً معطوف به مذاکرات هسته‌ای بود. در حالی که در دوران زمامداری خاتمی و احمدی‌نژاد (بویژه در چهار سال اول خاتمی و چهار سال دوم احمدی‌نژاد) تنور سیاست داخلی داغ بود. به نظر شما، بر این رکود سیاسی چه فواید و مضراتی مترتب است؟
شاید نفعي بر آن مترتب نباشد. گاه ركورد سياست داخلي به اين دليل است كه اختلافي نيست كه چالشي را شاهد باشيم. گاه به دليل منجمد شدن موقتي اختلافات است. در ايران حالت دوم بود. و اين براي حل اختلاف بد است زيرا آن را حل نمي‌كند بلکه به تأخير مي‌اندازد و در تأخير نيز حل اختلافات سخت‌تر خواهد شد. دولت و نيروهاي اصلاح‌طلب بايد توجه خود را براي كاهش تنش‌هاي داخلي در عرصۀ سياست معطوف مي‌كردند.
در میان جامعه‌شناسان ایرانی، برخی رکود سیاست داخلی را پدیده‌ای منفی و نشانۀ غیر سیاسی شدن جامعۀ ایران می‌دانند (اباذری)، برخی هم آن را پدیده‌ای مثبت و نشانۀ تقویت جامعۀ مدنی و اعراض عاقلانۀ جامعه از دعواهای نخبگان حاکم می‌دانند (آزاد ارمکی). شما چه نظری دربارۀ این وضعیت اجتماعی تشدیدشده در دوران روحانی دارید؟
اگر عبور كردن از سياست به معناي وارد مجادلات آن نشدن باشد، در اين صورت مي‌توان آن را مثبت تلقي كرد. ولي واقعيت سياست در ايران چنين اجازه‌اي را نمي‌دهد. مشكل اين است كه اگر اين ركود موجب كاهش اختلافات و ناديده گرفتن آنها شود بسيار مثبت است. بنابراين در ابتداي امر من هم موافق اين هستم كه آن را نشانۀ مثبتي ندانم ولي اين فقط يك حدس و گمان اوليه است. نظر آقاي ارمكي را نيز نمي‌توان رد كرد. بايد شواهد و قرائن كافي براي اثبات ماهيت اين ركود پيدا كرد. البته من طرفدار سياست تضاد نيستم و گمان مي‌كنم بايد چالش سياسي را كم كرد ولي ناديده گرفتن يك چالش سياسي متفاوت است با حل كردن آن.
در دولت روحانی خصلتی بناپارتیستی وجود دارد که محصول ناکامی اصلاح‌طلبان و اصولگرایان در پایان دوران زمامداری آقایان خاتمی و احمدی‌نژاد است. شکست دو پروژۀ دموکراتیزاسیون و یکدست کردن قدرت در دوران خاتمی و احمدی‌نژاد، منجر به نوعی تعادل سیاسی (در حوزۀ قوۀ مجریه) و روی کار آمدن دولت روحانی شد که در مجموع ترکیبی از دو جناح اصولگرا و اصلاح‌طلب است. به نظرتان تداوم این بناپارتیسم ملایم و کمرنگ، به سود جامعۀ ایران است و مشخصاً مانع بروز تنش و خشونت سیاسی در ایران امروز و آتی می‌شود؟
بدون اينكه بخواهيم منطق نظري شما را تأييد یا رد كنم، معتقدم كه موازنۀ قوا و تعادل ايجاد شده كنوني در ساخت دولت و جامعه در ايران، اتفاق بسيار مهمي است كه در تاريخ مدرن ايران رخ داده است. شکل‌گیری دولت روحاني محصول اقرار دوفاكتوي نيروهاي سياسي به اين واقعيت است كه كسي نمي‌تواند ديگري را حذف كند. اين گام بسيار مهمی است. ولي گام دوم كه بايد برداشته شود اين است كه خوب اگر نمي‌توانيم يكديگر را حذف كنيم، چگونه بايد با يكديگر زندگي كنيم كه موجب استهلاك طرفين نشود؟ بدون تردید تداوم اين وضع موجب استهلاك است. يا بايد طرفين تفاهم كنند و به سمت نوعي از وحدت ملي و اجماع عمومي حركت كنند و يا آنكه كسي در كسوت بناپارت وارد ميدان شود. مسئوليت نيروهاي منتقد در بروز يكي از اين دو وضع انكارناپذير است.
بسیاری معتقدند اگر روحانی رد صلاحیت نشود یا انصراف ندهد، پیروزی‌اش در انتخابات ریاست‌جمهوری آتی قطعی است. در صورت حضور روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری، با توجه به اینکه اصلاح‌طلبان قطعاً از روحانی حمایت می‌کنند، به نظرتان اصولگرایان واقعاً شانس چشمگیری برای تسخیر دولت ندارند؟

موضوع رد صلاحيت را جداگانه بحث كرده‌ام و تكرار نمي‌كنم. نفس طرح اين موضوع نشان مي‌داد كه بسياري از افراد تا چه حد نسبت به فهم و درك ساخت سياسي ايران بيگانه هستند و با عينك خاصي آن را مي‌بينند و هنوز هم اين عينك را بر چشم دارند. ولي مشكل طرف مقابل داشتن و نداشتن نامزد یا حتی طرفدار نيست. مشكل آنان اين است كه فاقد يك جريان سياسي قابل درك در جامعه هستند. به صرف انتقاد از روحاني نمي‌توان در انتخابات شركت كرد و موفقيتي به دست آورد.
برخی معتقدند با ظهور دولت ترامپ در آمریکا، در ایران هم باید “دولتی از جنس دیگر” روی کار آید. به نظر شما، ترجیح نظام در شرایط کنونی چیست؟ اینکه دولتی در ایران روی کار آید که مثل دولت ترامپ برجام را قبول ندارد یا اینکه همچنان دولت روحانی، که مدافع برجام است، در قدرت باشد؟
اگر قدرت ايران و آمريكا براي مقابله با يكديگر از يك جنس باشد، قطعاً اين نظر درست بود. براي مثال روسيه و آمريكا براي مقابلۀ نهايي با يكديگر از قدرتي استفاده مي‌كنند كه كاملاً مشابه است. هر دو موشك‌هاي اتمي و قاره‌پيماي خود را به رخ يكديگر مي‌كشند؛ پس شايد بتوانند از همان طريق با يكديگر مقابله یا خنثی كنند. ولي جنس قدرت ايران در مقابلۀ احتمالي با ايالات متحده نه اقتصادي است و نه نظامي؛ بلكه اين قدرتِ نرم و مردمي بودن حكومت در ايران است كه مي‌تواند اين خطرات را خنثي كند. همان طور كه در سال 1376 نيز خطرات به نسبت قطعي آمريكا براي حمله به ايران با آن انتخابات خنثي شد. بنابراين هر اقدامي كه اين قدرت را تضعيف كند، در نهايت منجر به ضربه‌پذيري كشور خواهد شد و من معتقدم كه رهبري نظام بهتر از هر كسي اين موضوع را مي‌دانند و اجازه نمي‌دهند كه خللي جدي بر اين وجه از قدرت ايران وارد شود.
با فرض اینکه روحانی مجدداً رئیس‌جمهور ایران شود، به نظر شما مهمترین اقدامات و جهت‌گیری‌های او در چهار سال آینده، چه باید باشد؟ آیا باید، نسبت به چهار سال اول، تغییر مهمی در سیاست‌ها و حساسیت‌هایش ایجاد کند یا اینکه ره چنان رود که تاکنون رفته است؟
از نظر مردم و حتي من و شما به عنوان يك شهروند عادي، حل مسائل و مشكلات اقتصادي در صدر درخواست‌ها قرار دارد. ولي وقتي دقيق نگاه مي‌كنيم متوجه مي‌شويم كه حل اين مشكلات جز از طريق رسيدن به حداقلي از تفاهم سياسي و ملي غيرممكن است. بنابراين و به نظر بنده تحقق اين هدف بايد محور سياست‌هاي دولت باشد. هرچند بدون همكاري و مشاركت مؤثر اصلاح‌طلبان ممكن نيست. ولي اگر از اين مسئلۀ كلي بگذريم آن دو محور ديگري كه در ابتدا گفتم بايد مورد توجه باشد. مسئلۀ اصلاح و چابك كردن نظام اداري و مبارزۀ سازمان‌يافته و جدي با فساد و نيز كمك به شفاف‌سازي و دسترسي آزاد به اطلاعات. البته تداوم و حفظ دستاوردهاي مثبت چهار سال اول نيز موضوعي است كه نبايد فراموش شود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا