خرید تور تابستان

اگر برگردید به دهۀ ۵۰، دوباره انقلاب می‌کنید؟

آیت الله سيدمحمد موسوى خوئينى‌ها در یادداشتی تلگرامی در پاسخ به یکی از مخاطبان خود نوشت:

یکی از خوانندگان محترم پرسیده‌اند: «بعد از ۴ دهه از انقلاب، اگر دوباره برگردید به دهۀ ۵۰، آیا دوباره دوست دارید انقلاب کنید یا دوست دارید ساختار حاکمیت سلطنتی برگردد به مشروطه و انقلاب هم نشود؟…»

با اجازۀ این خوانندۀ محترم سؤالشان را به این صورت اصلاح می‌کنم: «اگر مردم ایران برگردند به دهۀ ۵۰، آیا دوست دارند دوباره انقلاب کنند یا دوست دارند ساختار حاکمیت سلطنت مطلقه برگردد به سلطنت مشروطه و انقلاب هم نشود؟»

در پاسخ باید بگویم که اسدالله علم، زمانی که نخست‌وزیر شاه بود، گفت: «چرخ زمانه به عقب برنمی‌گردد»؛ و این سخن درستی است هرچند که او برای هدف نادرستی می‌خواست از آن استفاده کند. بر این اساس، چرخ زمانۀ مردم ایران، پس از ۴ دهه، به دهۀ ۵۰ برنمی‌گردد و دیگر نیازی به پاسخ نیست.

اما اگر سؤال را به‌صورت زیر مطرح کنیم قابل بحث است:«اگر رژیم سلطنتی در دهۀ ۵۰ می‌پذیرفت که سلطنتْ مشروطه باشد و نه مطلقه و استبدادی و وابسته به بیگانه، آیا مردم ایران انقلاب می‌کردند یا نه؟»

پاسخ این است که نه؛ مردم انقلاب نمی‌کردند و زمینه‌ای برای انقلاب فراهم نمی‌شد و این پاسخ به‌روشنی از سخنان حضرت امام، رضوان الله تعالی علیه، فهمیده می‌شود. امام، از آغاز نهضت تا عاشورای سال ۱۳۴۲، بارها شاه را نصیحت می‌کنند و او را از کارهایی که سبب بی‌اعتباری او می‌شود بر حذر می‌دارند (نگاه کنید به صحیفۀ امام، ج 1، به‌ویژه صفحات ۱۵۱، ۱۹۱، ۲۱۵، ۲۳۱، ۲۴۵)، ولی شاه به کمتر از سلطنت مطلقه رضایت نمی‌داد، سلطنتی که مجلس قانونگذاری هم باید زیر فرمان او باشد و تمام رسانه‌ها باید تنها آنچه را که دربار می‌خواهد منتشر کنند و…

اساساً رژیمی که بدون رأی مردم و با کودتا و تکیه بر اسلحه روی کار آمده بود نمی‌توانست بپذیرد که مشروطه باشد. پس این سرسختی و استبداد شاه بود که مردم ایران را ناگزیر از انقلاب کرد. و اضافه کنم که انقلاب اسلامی ۵۷ در اختیار عده‌ای خاص نبود که تصمیم گرفته باشند انقلاب کنند. انقلابی که به رهبری امام خمینی، رضوان الله تعالی علیه، در سال ۵۷ به پیروزی رسید از اعتراض و انتقاد عالمان دینی و رجال سیاسی-مذهبی کشور به برخی اقدامات شاه در سال ۴۱ شروع شد و این اعتراض‌ها و انتقادها، در آغاز، صرفاً در سخنرانی و انتشار بیانیه ابراز می‌شد. اما چون شاه به همین اقدامات ساده با دستگیری و زندانی کردن افراد پاسخ داد، دامنۀ اعتراضات گسترش یافت و به صورت راه‌پیمایی درآمد؛ و شاه راه‌پیمایی‌ها را با گلوله و کشتن راه‌پیمایان جواب داد. مردم پس از پانزده سال و با تجربیاتی که از رفتار نظام دیکتاتوری شاه در سال ۳۲ و در نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران داشتند به این نتیجه رسیدند که با وجود شاه و رژیم سلطنتی کار به سامان نمی‌رسد و رهبر نهضت هم پس از پانزده سال به این نتیجه رسیدند که «شاه باید برود». بنابراین، رفتار و عملکرد شاهْ مردم ایران را ناگزیر از انقلاب کرد و اگر شاه به آزادی‌های مشروع و قانونی رضایت می‌داد و اگر می‌پذیرفت که تنها سلطنت کند و نه حکومت، و اگر اجازه می‌داد که نمایندگان مجلس شورای ملی را خودِ مردم، بدون دخالت دربار، انتخاب کنند، هرگز کار به انقلاب نمی‌کشید.

لازم است توضیح دهم که این سخن به معنای مشروع دانستن رژیم سلطنتی نیست، رژیمی که بدون اتکا به آرای مردم و با کودتا به وجود آمده بود. حضرت امام حتی دربارۀ فقیه عادل و جامع‌الشرایط می‌گویند اگر مردم ولایت او را نخواهند و رضایت ندهند، او حق اعمال ولایت ندارد. حضرت امام (ره) به‌صراحت می‌گویند که سلطنت شاه غاصبانه است (صحیفۀ امام، ج 1، ص 231)، ولی اقدام نکردن برای سقوط چنین رژیمی در سال ۴۲ و پیش از آن به معنای مشروع دانستن آن رژیم نبوده و نیست و تفصیل این بحث در مجالی دیگر باید پی گرفته شود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا