“انجمنهای اسلامی که شاه نمی توانست از بین ببرد به تعطیلی کشاندند”
رییس دانشگاه ارومیه در دوره ی اصلاحات، گفت: برای ما مایه شرمساری است که انجمنهایی را که رژیم پهلوی نمیتوانست از بین ببرد در سالهای گذشته به تعطیلی بکشانیم.
به گزارش انصاف نیوز، دکتر گودرز صادقی در گفتگو با نشریه محلی اردبیل فردا درباره ی فعالیت های دانشجویی گفت: دانشجو، استاد و کارمند در دانشگاه هر کدام جایگاه خاص خودشان را دارند. با این حال، مشارکت دادن دانشجویان در اداره امور در قالب شوراهای صنفی و حتی عضویت نمایندگان آنها در شورای دانشگاه کار بدی نیست. به هر حال در دانشگاه ماه و خورشید و فلک در کارند تا دانشجو تربیت بشود. اگر دانشجو در زمان تحصیل در دانشگاه مهارتهای مدیریتی کسب نکند بعداً کجا میتواند محلی برای تمرین مهارت کسب بکند؟
وی افزود: فعالیتهای سیاسی ذاتی صنف و سن و سال دانشجوست. البته نباید دانشگاه را با حزب سیاسی اشتباه گرفت ولی جلوگیری از فعالیتهای اجتماعی و سیاسی آنها نیز کار ناپسندی است. بسیاری از مدیران بعد از انقلاب دانشجویان پیش از انقلاب بودند که در انجمنهای اسلامی عضو بودند. برای ما مایه شرمساری است که انجمنهایی را که رژیم پهلوی نمیتوانست از بین ببرد در سالهای گذشته به تعطیلی بکشانیم. البته اینها موقتی است و قطعاً ظرفیت و تحمل در نظام جمهوری اسلامی بسیار بالاتر از آنی است که بعضی ها دوست دارند به ما تحمیل بکنند.
وی درباره ی علت کناره گیری خود از ریاست دانشگاه ارومیه گفت: در سال 84 که دولت عوض شد خودم استعفا دادم چون سبک و سیاق کار ما با دولت نهم همخوانی نداشت و ضمناً خواستم دست وزیر محترم علوم در آن زمان (یعنی آقای دکتر زاهدی) باز بشود. البته تعدادی از رؤسای دانشگاه ها که خودشان استعفا نداده بودند هم برکنار شدند. به شوخی به دوستان میگفتم که چیزی را که با لبخند میتوان پس داد نباید گذاشت با گریه از آدم بگیرند! طلبی از نظام نداشتم که بخواهم گروکشی کنم. خداوند را شاکر بودم و هستم که اعتماد دیگران را جلب کرده بودم. لازم به ذکر است که من رئیس دانشگاه منتخب بودم که در زمان دکتر معین حکمم را از ایشان گرفتم.
صادقی درباره ی انتظار از دولت دکتر روحانی در باره ی دانشگاهها و دانشجویان گفت: انتظار این است که خیلی دانشگاهها را در مخمصه نیاندازند. بگذارند کار خودشان را انجام بدهند. هر مداخله اضافی برای دانشگاه یک ناهنجاری است. دانشگاه یک نهاد عاقل و بالغ است. ضمناً از موازی کاری بپرهیزند. هر دستگاهی برای خودش دانشگاه و مؤسسه آموزش عالی تأسیس نکند و خود رئیس جمهور محترم معاونت علمی اش را تعطیل کند تا بودجه نحیف آموزش و پژوهش مثل گوشت قربانی از جاهای نامربوط سر در نیاورد.
صادقی همچنین به پرسش هایی درباره ی دانشگاه اردبیل پاسخ داده است که در پی می آید:
وضعیت علمی دانشگاههای اردبیل و کارکرد این نهاد در جامعه را چطور ارزیابی می کنید؟
دانشگاه محقق اردبیلی در مقایسه با بسیاری از دانشگاه های دیگر در کشور دانشگاه جوانی است و طبیعتاً انتظار بیش از حد نمیتوان از آن داشت. با این حال، دوره بلوغ آن هم با بد دوره ای تلاقی کرد که دانشگاه ها به محاق رفتند و این را نمیتوان به گردن فرد یا افراد خاصی انداخت. یک حرکت اساسی لازم است تا جایگاه دانشگاه را در منطقه و مبادلات فرهنگی و سیاسی آن ارتقاء بدهد و این دور از دسترس نیست. با همت جدی اساتید منطقه میتوان دانشگاه را به جایگاهی که مد نظر حضرت امام (ره) بود رساند. ایشان دانشگاه و حوزه را دو نهاد ویژه میدانستند و جا دارد که با عنایت به این موضوع دانشگاهی ایجاد بکنیم که نه تأثیرپذیر از نهادهای قدرت و تصمیمگیر در خارج از دانشگاه بلکه خود مؤثر بر سرنوشت کشور و منطقه باشد.
چرا اردبیل نتوانسته در سطح کشور از لحاظ علمی، حرفی برای گفتن داشته باشد؟
پاسخ این سؤال به نوعی در پاسخ قبلی داده شد. ارزیابی دقیقی از این موضوع ندارم ولی اگر هم فرمایش شما صحیح باشد میتوان در این مورد چاره جویی کرد.
به نظر من همانگونه که انسان ها متنوع و متفاوت از یکدیگر هستند دانشگاه ها هم میتوانند متفاوت از همدیگر باشند. شاید گروهی تلاش کنند دانشگاه ها را با سیاستهای متمرکز و تکراری اداره کنند ولی دانشگاه یک نهاد پویاست. اولین کار تأمین استقلال دانشگاهها و تقویت جایگاه هیئتهای امناء و شوراهای دانشگاه است که خودشان اداره امور را به عهده بگیرند. آن موقع دانشگاه یک موضوعیت پیدا میکند با هویت جدید. منحصر به فرد میشود. دانشگاه اردبیل تکرار دانشگاه های دیگر نخواهد بود و فارغ التحصیل آن با ویژگیهای خاصی تعریف خواهد شد. بعنوان مثال، میتوان شهرک مهارت برای دانشجویان ساخت که هر کسی که از دانشگاه محقق اردبیلی فارغ التحصیل میشود به این معروف باشد که علاوه بر دروس آکادمیک در شاخه ای از صنعت یا خدمات مهارت عملی دارد. با توسعه فعالیتهای فرهنگی و باز کردن فضای سیاسی در دانشگاه میتوان نسلی را به جامعه تحویل داد که خودش راهکار بدهد، مدیریت بکند، موضع بگیرد و تحول ایجاد کند. من معذرت میخواهم این حرف را میزنم، شاید باشند افرادی که دانشگاه را با مرکز پرورش گوسفند اشتباه بگیرند که یک عده سرشان را بیاندازند پایین و در یک رشته مدرک بگیرند و حرف جدیدی هم برای گفتن نداشته باشند. دیدگاه من متأثر از نظر حضرت امام خمینی است که فرمودند دانشگاه باید کارخانه آدم سازی باشد. اگر این اتفاق بیفتد، آن موقع خواهید دید که جایگاه دانشگاهها از جمله دانشگاه محقق اردبیلی در منطقه و کل کشور چه جایگاه بی بدیلی خواهد بود.
عده ای معتقدند “دانشگاه با ساختار شغلی ما سازگار نیست بعبارتی رشته های دانشگاهها بویژه در اردبیل با نیازهای جامعه سازگار نیست” نظر شما چیست ؟
وضعیت آموزش عالی کشور بطور کلی نیازمند بازبینی است. الان معلوم نیست کدام دانشگاه مأمور حل چه مشکلی از مشکلات کشور است. همه دانشگاهها در کار همدیگر وارد شده اند. دانشگاههای علوم کاربردی مأموریتی دارند که با مأموریت دانشگاههای پیام نور متفاوت است. اولی کارش تربیت تکنسین است و دومی کارش ارتقاء علمی افراد شاغل در حین اشتغال است ولی میبینید که الان اینگونه نیست. در این بلبشوی نظام آموزش عالی کشور نمیتوان انتظار داشت کاری که دانشگاه محقق انجام میدهد بی عیب و ایراد باشد. یک فکر اساسی باید کرد برای همه دانشگاهها، رشته ها، مأموریتها و وظایف مراکز علمی در آینده. خلاصه مطلب اینکه دانشگاه محقق اردبیلی هم مستثنی نیست و امیدوارم مسئولین ارشد آموزش عالی کشور آنچه را که تاکنون انجام شده است بازبینی بکنند. ما نیازمند یک انقلاب آموزشی و علمی هستیم و این ادعا اغراق آمیز نیست. گویا دیوار آموزش عالی خیلی کوتاه بوده و هر کسی اراده کرده آجرهای کج و معوجی را بر روی آن قرار داده که امروز نتیجه اش یک بنای بی قواره است. بازسازی این بنا معمارهای بزرگی میخواهد و امیدوارم وزارت علوم این معمارها در نوسازی آموزش عالی استفاده بکند.
به گفته مسئولین دانشگاه محقق اردبیلی این دانشگاه رتبه 35 را در بین دانشگاه های کشور اعم از دانشگاه های وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت، درمان وآموزش پزشکی و دانشگاه آزاد اسلامی (رتبه جهانی دانشگاه 1804 و رتبه دانشگاه در آسیا 602 ) به خود اختصاص داده است نظر شما در این باره چیست ؟ چگونه می توان این رتبه ها را ارتقا داد؟
راستش را بخواهید من خیلی دغدغه مقایسه جایگاههای دانشگاهها را در داخل کشور ندارم. اگر اردبیل بالا برود لابد دانشگاه دیگری باید پایین بیاید. مهم این است که رتبه یا بقولی رنکینگ دانشگاه در سطح دنیا بالا برود. من گاهی از شدت شرمندگی ترجیح میدهم رتبه بندی دانشگاههای خودمان در سطح جهانی را نبینم. حق ما بیشتر از این حرفهاست. با این حال، به نظر من اگر دانشگاهها یک کاسه بشوند مثلاً دانشگاههای موسوم به سراسری با علوم پزشکی ادغام بشوند و در هر استان دانشگاه اصلی بعنوان محور و بقیه مراکز شاخه های آن محسوب بشوند میتوان رتبه ها را ارتقاء داد و در هزینه های مدیریتی و لجستیکی دانشگاهها هم صرفه جویی کرد.
دانشگاههای اردبیل در کدام رشته ها باید سرمایه گذاری کنند ؟ توسعه علمی اردبیل چگونه می تواند میسر شود؟
اردبیل یک استان مستقل است و نیازمند نیروی کارآمد بومی است. بنابراین، ایجاد محدودیت در رشته ها کار درستی نیست. یک نیازسنجی لازم است که ببینیم کمبود در چه شاخه هایی بیشتر است. کشاورزی، گردشگری، فنآوری اطلاعات، معدن، تجارت و چند شاخه دیگر به نظر من مواردی هستند که بدون هر گونه بحث و مجادله ای از اولویتهای منطقه ما محسوب میشوند.
انتهای پیام