هیچیک از دختران امام موسی کاظم (ع) ازدواج نکردند!
حضرت معصومه (س) با آن مقام علمی و آگاهی که از دستورهای اسلام و سنّت پیامبر اکرم (ص) داشت، چرا ازدواج نکرد و تشکیل خانواده نداد و این نکته را هم اضافه کنیم که نه تنها حضرت معصومه (س) ازدواج نکرد بلکه هیچ یک از دختران موسی بن جعفر ازدواج نکردند!
«سیدمهدی واعظ موسوی» که اظهاراتش [لینک] دربارهی ازدواج نکردن بانوی کریمه معصومه (س) مورد نقد قرار گرفت [لینک]، در یادداشتی به انصاف نیوز و برگرفته از سایت حوزه نت، احتمالات و نظریات مختلف برای ازدواج نکردن آن حضرت را تشریح کرد:
1 – وصیّت موسی بن جعفر(ع)
یکی از احتمالات که در واقع یکی از پاسخها به پرسش فوق است، این است که خود حضرت موسی بن جعفر به دخترانش وصیت کرده تا ازدواج نکنند! ابن واضح یعقوبی طرفدار این نظریه است. سخن او در این باب چنین است: موسی بن جعفر را 18 پسر و 23 دختر، پسران عبارت بودند از : علیابن رضا، ابراهیم، عباس، قاسم، اسماعیل، جعفر، هارون، حسن، احمد، محمد، عبیدالله، حمزه، زید، عبدالله، اسحاق، حسین، فضل و سلیمان.
موسی بن جعفر وصیت کرد که دخترانش شوهر نکنند و هیچ کس از آنان شوهر نکرد، مگر امسلمه که در مصر به ازدواج قاسم بن محمد بن جعفر بن محمد درآمد و در این باره میان قاسم و خویشاوندانش جریان سختی پیش آمد؛ تا آنجا که قاسم قسم خورد که جامه از وی دور نکرده و جز آنکه عقد موقتی بسته شده برای محرمیّت در مسیر رفتن به حج رفتن منظوری نداشته است.
2 – همتا نداشتن
نظریه دوم این است که دختران حضرت موسی بن جعفر بویژه فاطمه معصومه(س) از نظر کمال علمی و معنوی در حد بالایی قرار داشتند و کسی همسنگ و همسر آنها پیدا نمیشد و یکی از اموری که در تزویج دختر مورد توجه قرار میگیرد، هم کفو بودن است.
3 – اختناق هارونی
احتمال و نظریه سوم آن است که اختناق هارونالرشید و وجود خفقان در آن دوران، چنان شدید بود که حتی کسی جرأت نداشت برای پرسیدن مسائل شرعی به در خانه موسی بن جعفر(ع) مراجعه کند، تا چه رسد به این که به عنوان داماد آن حضرت رفت و آمد دائمی با خانواده موسی بن جعفر(ع) داشته باشد؛ چرا که همین ارتباط نسبی زمینه ای را فراهم میکند تا هارون به اذیت و آزار او بپردازد. البته با این که هارون در مواردی تظاهر به دینداری میکرد، اما ستمگری بیرحم بود. یکی از مورّخین میگوید:هارون هنگام شنیدن وعظ از همه بیشتر اشک میریخت و در هنگام خشم و تندی از همه ظالمتر بود و همین مرد دو هزار کنیز داشت که سیصد نفر آنان مخصوص آوازخوانی و رقص و خنیاگری بودند.
شیعیان در عصر خلافت هارون در تنگنا و فشار قرار داشتند و کسانی چون علی بن یقطین در تقیه به سر میبردند و کوچکترین حرکاتشان زیر نظر بود. نمونه بارز آن داستان لباسی است که هارون به علی بن یقطین داد. این لباس ویژه خلفا بود و علی بن یقطین آن را به موسی بن جعفر(ع) اهدا کرد. حضرت آن را قبول نکرد و فرمود: این لباس را نگهدار و از دست مده، زیرا در حادثهای که برایت پیش میآید، به کار میآید.
چندی بعد یکی از خدمتگزاران علی بن یقطین، نزد هارون شکایت کرد و گفت: لباس مخصوص را به موسی بن جعفر اهدا کرده است. هارون بلافاصله او را احضار کرد و از لباس پرسش کرد. او گفت: آن را در بقچهای نگه داشتهام. هارون دستور دارد تا فوراً آن را بیاورد. وقتی که نگاهش به لباس افتاد، گفت: بعد از این هرگز سخن سعایت کنندهای را درباره تو باور نخواهم کرد.
این گونه قضایا نشان میدهد که ارتباط موسی بن جعفر(ع) کنترل میشد و از طرفی زندانی شدن امام نیز، انگیزه خواستگاری از دختران آن حضرت را کاهش میداد. بعد از شهات امام وحشت بیشتری بر مردم حاکم شد و حضرت رضا(ع) نیز تحت نظر قرار گرفت. در زمان مأمون آن حضرت به خراسان احضار شد و بعد از یکسال، حضرت معصومه(س) و جمعی از برادران او به خراسان حرکت کردند، اما در راه، حضرت معصومه(س) پیش از دیدن برادر، دار فانی را وداع کرد و امر ازدواج او هم تحقق نیافت.
وجود اختناق شدید هارونی و مأمونی موجب شد احدی جرأت نکند براحتی به خانه موسی بن جعفر و بعد از او فرزندش رفت و آمد داشته باشد و داماد آن خانواده شود. از طرف دیگر، زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر(ع) و سرانجام شهادت او و احضار شدن حضرت رضا(ع) به خراسان و دورافتادن از خواهران مزید بر این علت بود.
انتهای پیام
راستی دانستن ویا ندانستن تزویج دختران ائمه هدی چه دردی را دوامیکند؟