نظر زیباکلام درباره اعتصاب غذا در زندان
صادق زیباکلام که دیروز چند ساعتی را در دادسرای فرهنگ و رسانه بود و برایش وثیقه 50 میلیونی صادر شد، گفت: «به هیچ وجه اعتصاب غذا نمی کنم، بلکه سعی می کنم خاویار و ویتامین بخورم تا زنده باشم و بسته شدن اوین را در طول حیاتم ببینم! برعکس اعتصاب غذا در زندان معتقدم که «ای مرغ گرفتار بمانی و ببینی- آن روز مبارک در عالم قفسی نیست»
خبر احضار صادق زیباکلام به دادگاه فرهنگ و رسانه دیروز از خبرهایی بود که در فضای مجازی بسیار بازتاب داشت. زیباکلام به صراحت بیان مشهور است اما مصاحبه ای با رادیو دویچوله(DW) موجب شد تا برای ارائه توضیحاتی درباره اتهام تشویش اذهان عمومی به دادسرا احضار شود.
این استاد دانشگاه می گوید وکیل نخواهد گرفت چون اتهام را سیاسی می داند نه حقوقی.
مشروح اگفتگوی خبرآنلاین با او را در ادامه بخوانید.
شما دیروز به دادگاه فرهنگ و رسانه احضار شدید، موضوع احضار چه بود؟
وقتی آقای حسین فریدون برادر رئیس جمهور بازداشت شد، دویچوله با من تماس گرفت، من گفتم «هیچ علم و اطلاعی از موضوع پرونده حسین فریدون ندارم، اگر برادر نخست وزیر ژاپن یا نخست وزیر هند یا رئیس جمهور فرانسه یا صدراعظم آلمان احضار شده بود، می توانستم یقین داشته باشم که او مرتکب خلافی حتما شده والا قوه قضائیه و دادستان برادر نخست وزیر یا صدراعظم یا رئیس جمهور آن کشور را احضار نمی کرد اما در ایران ….». {خبرآنلاين از بازنشر مطالبي که منجر به طرح شکايت قضايي است، معذور است}
ضمن آنکه احضار آقای فریدون بعد از پیروزی آقای روحانی بود و گفته می شد که “آقای روحانی باید مراقب باشد، رأی او معنی اش این نیست که به سرنوشت بنی صدر دچار نشود، مشروعیت نظام از جای دیگری می آید و ….”. در چنين فضايي من این مصاحبه را با دویچوله انجام دادم. احضاریه که آمد من برای برای بازپرسی به دادسرای فرهنگ و رسانه رفتم. البته برخورد آقای قاسم زاده بازپرس محترم با من بسیار خوب بود. ایشان بیشتر از آنکه من را در هیبت یک متهم ببیند در هیبت یک استاد دانشکده حقوق میدید و خیلی با احترام با من برخورد کرد، در عین حال در کار خود نیز جدی بود و خیلی سئوالات دقیق و محکم از منظر حقوقی مطرح کرد. بعد از 2-3 ساعت سوال و جواب که به صورت کتبی بود به من تفهیم اتهام شد که نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی علیه قوه قضائیه کردم و برای من قرار وثیقه صادر شد تا یک نفر بیاید ضمانت کند. بر همین اساس یکی از دوستان آمد و ضامن شد تا من تا زمانی که دادگاه احضارم می کند بتوانم آزاد باشم. البته آقای علیرضا نکویی مدیرمسئول روزنامه قانون پیگیر بود، با وجودی که موضوع احضار من به دادسرای فرهنگ و رسانه خیلی به آن روزنامه مربوط نمی شد اما وکیلش را فرستاد تا ضمانت من را انجام دهد. باید صبر کنیم تا دادگاه انقلاب من را احضار کند و ببنیم نظر قاضی دادگاه چه خواهد بود.
وکیل آقای نکویی برای شما وثیقه گذاشت؟
بله، آقای بازپرس 50 میلیون تومان قرار تأمین صادر کرد، البته ایشان بسیار محبت کرد هم میزان قرار کم بود و هم اینکه یک نفر ضامن را کافی دانست. دفعه قبل که من احضار بودم گفتند 2 نفر باید بیایند و کفالت بدهند.
چرا خودتان وثیقه 50 میلیونی را تامين نکرديد؟
خیر، خودم نداشتم که پرداخت کنم. البته خیلی ها و جمع کثیری در تلگرام پیام دادند و پیامک کردند که حاضرند بیایند برای آزادی من سند بگذارند. یکی از گرفتاری من بعد از آنکه ساعت 2 بعد از ظهر از دادسرا بیرون آمدم این بود که تشکر کنم از خیلی کسانی که آنها را نمی شناختم اما آنها اظهار تمایل کرده بودند که بیایند و سند بگذارند. حتي برخي می خواستند جواز کسبشان را بگذارند.
زمان دادگاه شما معلوم است؟
خیر، دادستان انقلاب علیه من به عنوان مدعی العموم شکایت کرده است و معتقد است من اتهامات ناروا و کذبی به قوه قضائیه زدهام. بنابراین در این مرحله کارهای مقدماتی که بازپرسی باشد انجام شد و پرونده به یکی از شعبات دادگاه انقلاب ارجاع می شود. اما آنچه از الان برایم جای سوال دارد این است که جرم من دقیقا مشابه آقای احمد توکلی است. قوه قضائیه سال گذشته درباره سایت الف از آقای توکلی شاکی شد. آنچه جالب است پرونده آقای توکلی در دادگاه دادگستری با حضور هیأت منصفه و به صورت علنی رسیدگی شد و کلی هم افراد آمده بودند، خود من هم در آن دادگاه شرکت کردم اما اتهام من قرار است در دادگاه انقلاب بررسي شود. به نظر می رسد برخی از ما فرزندان تنی قوه قضائیه هستیم و برخی فرزندان ناتنی! گویا فرزند یک شوهر دیگر هستیم. چون جرم هر دوی ما در رابطه با رسانه و مطبوعات بود!
وکیل شما همان وکیل مدیر مسئول روزنامه قانون خواهد بود؟
من وکیل نداشتم و وکیل هم نخواهم گرفت. در موضوع شکایت قبلی هم وکیل نگرفتم چون وکیل هیچ فایده ای ندارد و موضوعات سیاسی است. دیروز هم کلی از خودم دفاع کردم که این مطالبی که با رادیو دویچوله گفتم علیه نظام و قوه قضائیه نبود. در سال 93 من در نامه ای سرگشاده به حسین شریعتمداری نوشتم که «مرحوم مه آفرید امیرخسروی چه جرمی مرتکب شد که محکوم به اعدام شد؟»، البته آن زمان هنوز آقای مه آفرید امیرخسروی را اعدام نکرده بودند. این مسئله را قوه قضائیه دخالت در امور پرونده که من هیچ علم و اطلاعی ازش نداشتم گرفت!
اتهام دیگرم این بود که در نامه ای سرگشاده از آقای حسین شریعتمداری پرسیدم «انرژي هسته ای با وجود این همه هزینه که برای کشور به بار آورد چه دستاورد مفیدی برای کشور داشت؟» این موضوع هم سیاسی بود و ربطی به مسائل حقوقی و قانونی پیدا نمی کرد. در این موضوع هم اگرچه که می گویند اتهام قانونی و حقوقی است اما جنبه حقوقی ندارد که وکیلم بیاید به قانون، ماده یا متمم فلان استناد کند. به فرض آقای چامسکی درباره مسائل هسته ای کشورش اعتراض کند آیا به خاطر این اعتراض قوه قضائیه آمریکا آقای چامسکی را احضار می کند؟ آقای چامسکی به شدت علیه حمله آمریکا به عراق موضعگیری کرد آیا قوه قضائیه آمریکا اعلام کرد «آقای چامسکی شما نظام و روحیه سربازان آمریکا را در عراق تضعیف کردید؟»
در صورت محکوم شدن شما در دادگاه، آیا حدود حکم قضایی شما مشخص است؟
اگر اتهامم در دادگاه تأیید شود، محکوميتم چیزی بین یک تا سه سال حبس خواهد بود. جرم تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی یک تا سه سال حبس دارد. من شانس آوردم که اتهام اقدام علیه امنیت ملی را در پرونده ام نیاوردند؛ اگر آن بود که دیگر هیچی! حکم احتمالی بالاتر می رفت. شانس آوردم هم در پرونده قبلی ام و هم در پرونده فعلی ام پای اقدام علیه امنیت ملی به میان نیامده است.
تمام تلاشم را می کنم که پایم به اوین کشیده نشود. خیلی ها در این مملکت شاید افتخار کنند که به زندان اوین بروند اما من افتخاری نمی دانم که به زندان بروم. کلی کار نوشتنی و تدریس دارم و فکر می کنم واقعا اتلاف وقت است که من به اوین بروم. کلی کارهای در دست نگارش همچون بررسی مسئله جنگ، کتاب «رضاشاه» و کتاب «چرا انقلاب ضد آمریکا شد» دارم. اگر به اوین بروم دچار افسردگی می شوم. به همین خاطر تمام تلاش خودم را صرف خواهم کرد که کار به اوین نکشد. سه سال پیش هم همین کار را کردم. اگر خدایی نکرده کارم به اوین بکشد هم به هیچ وجه اعتصاب غذا نمی کنم، بلکه سعی می کنم خاویار و ویتامین بخورم تا زنده باشم و بسته شدن اوین را در طول حیاتم ببینم! برعکس اعتصاب غذا در زندان معتقدم که «ای مرغ گرفتار بمانی و ببینی- آن روز مبارک در عالم قفسی نیست».
انتهای پیام
آقایان توضیح بفرمایند که چطور میشه از این قوه انتقادی کرد و ایرادی گرفت بدون اینکه نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی قلمداد بشه؟