ما کجا و نیکی کجا؟!
نصرتالله تاجیک در یادداشتی با عنوان «ما کجا و نیکی کجا؟!» در خبرآنلاین نوشت:
«ترامپ به دنبال بهم زدن برجام نیست بلکه بیشتر در صدد فشار برای کسب امتیاز در زمینه های دیگر و مخصوصا” خاورمیانه است که در یاداشتهای ” مبدا و مقصد: صندوق توسعه منطقه ائی و بازار اقتصاد منطقه ای از کابل تا بیروت” به آن پرداخته ام و راه کار پیشنهادی خودم برای تشکیل صندوق توسعه منطقه ائی داده ام. اما انتشار سومین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی در دوره ریاست جمهوری وی مبنی بر «پایبندی ایران به تعهداتش بر اساس توافق هستهای» علیرغم فعالیتهای غیر سازمانی و سفر نیکی هیلی، نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل متحد به وین و ملاقات با مقامات آژانس با هدف تحتالشعاع قرار دادن گزارش این سازمان، کار او را سخت تر کرده است.
عامل کمک کننده دیگر به سیاست خارجی ما برای مقابله با خواستهای نسنجیده ترامپ بهم ریختگی سیاستهای آمریکا در داخل و خارج آمریکاست که همه را سردرگم کرده است. به عنوان مثال در مورد همین خانم هیلی است. واشنگتن از طرفی در سازمان انرژی اتمی نماینده دارد و از سوی دیگر نیکی هیلی پیگیر پرونده ایران در آژانس شده است و ظاهرا آنگونه که نماینده کشورمان در سازمان ملل در جلسه ائی بیان میداشت، هیلی با یک انگیزه شخصی وعناد نسبت به ایران و ظاهرا” علیرغم نظرات تیلرسون وزیر خارجه آمریکا مسئله را پیگیری میکند. درواقع این دستورالعمل نباید به نیکی هیلی به عنوان نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل سپرده میشد بلکه باید به نماینده آمریکا در سازمان انرژی اتمی محول میگردید. نقش نماینده در سازمان تخصصی، پیگیری چنین موضوعاتی است. حال اگر وزیر خارجه آمریکا یا افراد دولتی ذیربط همچون وزیر انرزی برای چنین امری انتخاب میشدند ملموس بود اما انتخاب هیلی به دلیل عناد شخصیاش با ایران جای بحث دارد و این مسئله از چشم تیز بین تحلیلگران اروپائی دور نمانده است که در آمریکا نیز تحلیل درستی از شرایط و اقداماتی که آمریکا میتواند و یا باید انجام دهد و در مقابل بازیهای ایران وجود ندارد و این دنیا و منطقه را با مشکلات عدیده روبرو خواهد کرد. آمریکا راه تحریم و رودرروئی را بارها در طول سالیان گذشته و در مقابل کشورهای دیگر آزموده است اما نتیجه ائی نداشته است.
در طرف ایران نیز اگر چه ما در این مدت خوب توانسته ایم برجام را مدیریت کنیم، اما به دلیل مدیریت غلط سالهای گذشته و مخصوصا” توهمات، سیاستها، رفتار و عملکرد دولتهای نهم و دهم مهرورز محافظه کاران، هم اوضاع داخلی نه چندان خوب بود و نه منفذی برای سیاست خارجی برای تنفس باقی مانده بود. اوضاع روابط خارجی و تعاملات بین المللی ایران در تمامی ابعاد و از جمله سیاسی و اقتصادی بسیار اسفناک بود و حتی امکان استفاده از ذخایر ارزی برای تامین مایحتاج اولیه مردم نیز وجود نداشت. شیوع انواع فسادهای رایج مالی و اقتصاد دلالی تحت عنوان دور زدن تحریمها که ناهنجاریهای خاص خود را در تمامی زمینه ها به جامعه ایرانی تزریق کرد را نیز باید بر مشکلات معیشتی و زیستی مردم اضافه نمود.
هوشمندی نظام حکومتی و نگرانی از تاثیرات مخرب تحریمها با توجه به ضربه پذیریهای اقتصاد تک محصولی داخلی و حضور مردم و رهبران جریان اصلاحطلبی در صحنه که بارها میخ تابوتش را کوبیدند و کوباندن! برای دور کردن شبح جنگ و خشونت از کشور، در سال 1392 باعث شکلگیری دولت یازدهم شد. این دولت اگر چه در ابتدا با یک اضافه برآورد از عوامل اصلی مشکلات کشور توجه خود را صرفا” به سیاست خارجی معطوف داشت و از مولفه های داخلی وضعیت کشور غفلت کرد اما بهر صورت همانگونه که در یاداشت مذاکره در وقت اضافی نوشتم توانست با افت و خیزی بسیار برجام را به سرانجام برساند. این تجربه الان پیش روی دولت دوازدهم است که هم براورد صحیحی از مشکلات داخلی و خارجی داشته باشد و هم راه طی شده را دوباره حتما” و انشاالله نپیماید. در داخل ما نیاز به انسجام داخلی و رفع دغدغه های مردم از طریق وفای به عهد و تلاش و برنامه ریزی برای حل مشکل اشتغال از طریق بسیج عمومی و بهبود اوضاع معیشتی و رفاه مردم با ارائه نظریه های اقتصادی آزمایش شده و ایجاد بازار خارجی برای تولیدات خود و رقابتی کردن مزیتهای نسبی مان داریم. در خارج نیز ما نیازمند یارگیری در اروپا و منطقه و کم کردن تنشهای خارجی خویش هستیم و خودمان را به بازیهای نیکی هیلی نسپریم. راه طی شده ایران و آمریکا پر فراز و نشیب بوده ولی هم منطقه و دنیا ظرفیت برگشت به آن راه را ندارند و هم لزومی برای برگشت به آن راه ها وجود ندارد.انشاالله!»
انتهای پیام