بارهای گران در کشتی سرگردان
«رضا بابایی» پژوهشگر فرهنگی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «بارهای گران در کشتی سرگردان» نوشت:
دو کشتی جنگی را در اقیانوسی ناآرام تصور کنید که در برابر هم ایستادهاند. اینکه چرا در این پهنهی بیکرانه، این دو کشتی آسیبپذیر، نقطهی جنگ را برگزیدهاند، سخنی است که در وقتی دیگر باید به آن اندیشید و پاسخی برای آن یافت. به هر روی، اکنون هر دو آمدهاند و آمادهاند که به روی هم آتش بریزند. در طبقهی زیرین کشتی اول، مسافرانی به سر میبرند که اجازهی آمدن به روی عرشه را ندارند. دربارهی شمار آنان، گمانهزنیهایی است. برخی میگویند شمارشان افزونتر از ملوانان و سربازان روی عرشهاند و برخی گمانهایی دیگر دارند. اما آنچه در آن تردید نیست، این است که کشتی اول بدون آوردن همهی مسافرانش به روی عرشه، قادر به حفظ خود در برابر توپخانهی کشتی دوم نیست.
مشکلات داخلی و خارجی ایران، از خشکسالی و ناکارآمدی دولتها تا تهدیدهای خارجی، به نقطهای رسیده است که هیچ راهی برای برونرفت از آن در تصور نمیگنجد، مگر با فروریختن همهی دیوارهایی که مردم ایران را از هم جدا کردهاند. عکسهای پروفایلها را میتوان یکسان کرد؛ اما برای یکدلی و همراهی هشتاد میلیون ایرانی، باید چارهای دیگر اندیشید. ایرانیان به هزار گروه کوچک تقسیم شدهاند که پیروزی بر هر یک از این گروهها، آسانترین کار برای دشمن(خشکسالی، جنگ و…) است؛ گروههایی همچون:
شیعه و سنی
انقلابی و آشتیجو
روشنفکر و سنتی
غربستیز و غربزده
طرفدار ولایت فقیه و مخالف ولایت فقیه
هوادار ولی فقیه حاضر و هوادار ولی فقیه فقید
موافق موسیقی و مخالف موسیقی
موافق قمهزنی و مخالف قمهزنی
خودی و غیر خودی
ولایی و عرفی
دینستیز و دینپرست
سکولار و مکتبی
لیبرال و اسلامگرا
ریشدار و بیریش
طرفدار آن و طرفدار این
فتنهگر و افسر جنگ نرم
اصولگرا و اصلاحطلب
اطلاحطلب و برانداز
برانداز نرم و برانداز سخت
طرفداران اسلام معنوی؛ طرفداران اسلام سیاسی
ارزشی و غیر ارزشی
حزباللهی و ضد انقلاب
آن که امر به معروف و نهی از منکر میکند و آن که امر به معروف و نهی از منکر میشود
باحجاب و بیحجاب
چادری و مانتویی
این تقسیمات، بهخودیخود مشکلی نمیآفریند. مشکل آنگاه رخ میدهد که هر یک از این تقسیمبندیها بخشی از نیروهای انسانی و فکری جامعه را به حاشیه براند و بر آتش دشمنیها میان مردم دامن بزند و حضور در مناصب اجتماعی و سیاسی و اقتصادی را برای عدهای هموار و برای عدهای دیگر ناممکن سازد. در این صورت است که هیچیک از این تقسیمات، هیچ باری از روی دوش کشور برنمیدارد؛ بلکه خود باری است گران در این کشتی سرگردان و گرفتار گرداب و توفان. اگر نجاتی برای ایران باشد، در برداشتن این مرزها و ترک مخاصمتها و خصومتهای داخلی و استفاده از همهی نیروهای انسانی کشور با هر مرام شخصی و سبک زندگی است. اگر نام این روش سکولاریسم است، چه باک!
انتهای پیام
سكولاریسم پاسخ گره های معرفتی جامعه ما همچون تفاوتهای مذاهب و قرایتها.. مثل مسلمان و كافر!سروشی و مثلا مصباحی. اما بنظرم مساله یه طرحواره جمعی ایرانیان هست كه هرچیزی بی هویته تا مخالف و نقیضی برای خودش نداشته باشه.
سكولاریسم كجای قصه برجامی و نا برجامیان شما قرار میگره جناب بابایی؟!