علت افول دفتر تحکیم ؟ اصلاحات یا عوام زدگی
نشست دفتر تحکیم وحدت، از ظهور تا افول به همت انجمن اندیشه و قلم در مجتمع فرهنگی الرحمن با حضور داود سلیمانی، علی باقری و علیرضا سیاسی راد، از اعضای ادوار تحکیم وحدت برگزار شد.
به گزارش انصاف نیوز به نقل از روابط عمومی انجمن اندیشه و قلم، «داود سلیمانی»، عضو سابق جبهه مشارکت و نماینده مجلس ششم در این نشست با اشاره به پیشینه حضورش در دفتر تحکیم وحدت گفت: باید قاعدتاً شرایط آن روز که دفتر تشکیل شد را درک کرد که شرایط انقلابی است و سالهای چندانی از اشغال لانه نگذشته است و بعد از آن هم جنگ است که فضای بسیار سنگین سیاسی و عاطفی حاکم است و شاید ایجاب میکرد بچهها با رویکرد انقلابی و ایدئولوژیک عمل کنند.
وی افزود: در آن شرایط دفتر تحکیم چند ویژگی داشت. تا قبل از انقلاب فرهنگی تشکلهای متعدد و متکثری در دانشگاه و بیرونش داشتیم؛ از گروههای چپ مارکسیستی بودند تا گروههای اسلامی که در دانشگاه هم فعال بودند و از سویی درگیریها هم در جریان بود. ما هم بچههایمان در جبهه میجنگیدند و هم در پشت جبهه به جای آنکه آرامش باشد، جنگ بود. اینکه میگویم جنگ بود جدی است. شهید رجب بیگی را روی موتور ترور کردند. مهدی جلوه را که یکی از دوستان خوب من بود را سوار موتور در پیچ شمیران از موتور به زمین زدند و با تیغ موکت بری گردنش را بریدند.
عضو سابق دفتر تحکیم وحدت یادآور شد: درآن زمان در دانشگاه تهران 9 تا 11 گروه دانشجویی بود که شورای دانشجویی را تشکیل میداند و یکی از آنها انجمن اسلامی بود و یکی هم سازمان دانشجویی بود که متعلق به سازمان مجاهدین خلق بود و بقیه گروهها هم چپ بودند. در آن شرایط، چند ویژگی دفتر تحکیم وحدت داشت که اولاً به شدت ایدئولوژیک بود، دومین ویژگی این بود که علاوه بر ایدئولوژیک بودن، خط امامی بود و تسخیر سفارت هم با همین عنوان انجام شد. دفتر تحکیم وحدت خطهای دیگر را بر نمیتابید و فقط خط امام را قبول داشت و به شدت از آن دفاع میکرد. سومین ویژگی هم عدالتگرا بودنش بود که در پوسترهای تبلیغاتی ما جنگ فقر و غنا را هم میبینید که همه از دیدگاه امام میآمد. ویژگی بعدی هم ضدامریکایی بودن بود و مرزبندی ما با راست مثل طبرزدی و احمدی نژاد که طیف راست تحکیم پیش از ما بودند و مثلاً احمدی نژاد یکی از مخالفان تسخیر لانه بود و میگفت بروید و سفارت شوروی را بگیرید.
سلیمانی ادامه داد: ویژگی دیگر غیرمنعطف بودن و جزمگرا بودن بود و ما کسی غیر از تحکیم را به رسمیت نمیشناختیم. البته فضا را هم باید دید که در آن زمان بچهها از خیلی از گروهها ضربه خورده بودند و واقعاً اثری روحی در آنها داشت که بایستند و نگذارند گروههای دیگر بیایند که تا سال 68 این تعدد وجود نداشت. اما از آن زمان طبرزدی و… بحث امام خامنهای را برای اولین بار مطرح میکنند و میروند برای آقای هاشمی ستاد میزنند و اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان و فارغ التحصیلان سراسر کشور را به وجود میآورند. آن زمان است که کم کم تشکلها به وجود میآیند و آنان هم کاملاً غیردموکراتیک بودند. هرچند ما هم چندان دموکراتیک نبودیم اما ما از پایین انتخاب میشدیم ولی گزینش داشتیم و مثل شورای نگهبان کار تأیید صلاحیت انجام میشد.
در بخش دیگری از این نشست علی باقری، عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با بیان اینکه ظهور دفتر تحکیم حاصل شکاف بین نیروهای مسلمان انقلابی خط امامی با سایر جریانات سیاسی بود، گفت: تحکیم تشکیلاتی بود که در آن انسجام فکری و سیاسی تا حدود زیادی وجود داشت. نیروی انسانی در تحکیم، اعضا و کادر آن، سیاست ورزانی قدر و قابل هماوردی با سیاست وزران عمومی جامعه بودند و به تبعیت از شرایط انقلابی و دانشجویی، آراسته به دو صفت نداشتن و نخواستن بودند، قوت و انسجام تشکیلاتی و نیز برخورداری از حمایت حداقل بخشی از حاکمیت سیاسی از دیگر ویژگیهای تحکیم بود و دفتر تحکیم همانقدر که مخالف یا رقیب جدی در حاکمیت داشت به همان اندازه یا بیشتر از حمایت بخشی از حاکمیت آن موقع برخوردار بود.
وی ادامه داد: تحکیم در چنین شرایطی شکل گرفت و جلو آمد و در ادامه دفتر تحکیم با شکافهای سیاسی و بحرانهای سیاسی متعددی مواجه بود که در طول دو دهه فعالیت به آن برخورد. در ابتدای دهه 60 و بعد از حذف جریانات معاند و یکدست شدن حاکمیت، تحکیم وحدت با شکاف چپ و راست در جامعه مواجه شد که از سال 60 – 61 آغاز شد و این شکاف، در تحکیم هم در ابتدا جدی بود به طوری که اگر اعضای شورای مرکزی تحکیم در سال 61 را ببینید و برآیند مواضع را در مطبوعات آن روز دنبال کنید کاملاً راست است و از سال 62 جریان چپ بر آن غلبه میکند.
باقری تصریح کرد: تحکیم از زمان ولادت اینگونه نبود که در پر قو فعالیت کرده باشد و یک دفعه در دهه هشتاد با یک مشکلات وحشتناک مواجه شده باشد که موجب افول شود. من مدعی هستم بسیاری از این شکافها و بحرانهایی که تحکیم در دو دهه فعالیتش گذراند، به مراتب شکافها و بحرانهای عمیقتری نسبت به آن چیزی بود که در دهه هشتاد تحکیم را با افول رو به رو کرد اما تحکیم با آن بحرانهای عمیقتر از هم فرونپاشید.
وی با بیان اینکه بحران چپ و راست در تحکیم جدی بود اما تشکیلات اینقدر انسجام، قدرت و خودانگیختی داشت که این بحران را در درون خود هضم کرد، گفت: البته این بحران به نفع جریان چپ تمام شد که این هم جلوهای از واقعیت جریان دانشجویی و انجمنهای اسلامی در آن زمان بود و هیچ اتفاق ویژهای نیفتاد و کودتایی نشد. شاید بتوان گفت 90 درصد نیروهای دانشجویی در آن زمان گرایش چپ داشتند. بنابراین به شکل طبیعی وقتی رأی گیری در تشکیلات دانشجویی انجام میشد اینها رأی میآوردند، آن هم به شکل تقریباً مطلق و جریان راست در تحکیم عملاً در فضای دموکراتیکی که غلبه نود درصدی چپ داشت و تک ساحتی بودن به رسمیت شناخته شده بود، نتیجهاش این شد که شکاف بین چپ و راست به نفع جریان چپ و کاملاً مسالمت آمیز حل شد.
در بخش دیگری از این نشست علیرضا سیاسی راد، عضو حزب کارگزاران سازندگی نیز با بیان اینکه دفتر تحکیم تقریباً سه دهه یکی از مهمترین سازمانهای فعال سیاسی در کشور بود، اظهار کرد: امکان تحلیل این نهاد اجتماعی بدون توجه به زمینه فعایت آن غیرقابل انجام است و اگر بخواهیم به ویژگی متفاوت دفتر تحکیم با بخش عمدهای از فعالیتهای دانشجویی اشاره کنیم، موضوع شبکهای بودن تحکیم است. این سازمان از معدود سازمانهایی بود که در تمام دانشگاههای کشور اعضایش فعال بودند و از دل یک ساختار بسیار منظمی آمده بودند و سختترین و پیچیدهترین موضوعاتی که میتوانست سبب فروپاشی این نهاد شود، در دل آن مورد مطالعه قرار میگرفت و دائماً به بازسازی و تغییرات ایدئولوژیک و دگرگونی در کادر رهبری و اعضا در طول سه دهه پرداخته شده بود.
وی افزود: این ساختار شبکهای و امکانی که برای ارتباط میان دانشگاههای مختلف پدید آمده بود، در پایداری این سازمان نقش حیاتی داشت. چیزی که اساساً فعالیت دفتر تحکیم را از حالت فعالیت یک سازمان به فعالیت و ساختار جنبشی نزدیک کرد. و ساختار واقعاً تکی در دفتر تحکیم وجود داشت و همه نگرانی ما در دورهای که امکان فروپاشی تحکیم مطرح شده بود این بود که بازسازی مجدد این ساختار دیگر ممکن نیست. وقتی یک شبکه ملی ارتباط و هماهنگی وجود دارد، از بین رفنتش اینطور نیست که شما بتوانید مجدداً و به راحتی چنین چیزی را احیا کنید. لااقل دو دهه تجربه پشت آن قرار داشت.
عضو سابق دفتر تحکیم وحدت تاکید کرد: اگر بخواهم چند عامل اساسی در رسیدن دفتر تحکیم به نقطه اضمحلال تشکلیاتی را بیان کنم باید بگویم که بخش عمدهای از سازمانهای سیاسی مربوط به خط امام با همه تحولات ایدئولوژیک و سازمانی که داشتهاند، همهشان تقریباً همزمان با تحکیم از میان رفتند. الان نه سازمان مجاهدین انقلاب وجود دارد نه جبهه مشارکت و کل آن سازمانهای خط امام تجدید ساختار پیدا کردند و در نهادهای جدیدی قرار گرفتهاند و این نشان میدهد که اضمحلال دفتر تحکیم یک فروپاشی از منظر مشکلات درونی نیست، ما با یک مسئله بیرونی مواجه بودیم. ما سال 69 تا 72 با مشکلاتی مواجه بودیم و مرتب تجربه میکردیم که بچهها دور هم جمع میشدند و نمیتوانستند انتخابات را هم برگزار کنند اما تشکل مضمحل نشد تا سال 72 – 73 که دوباره هیئت مرکزی مشخص شد و کارها راه افتاد اما در سال 84 دیگر این امکان پذیر نبود و دلیل مهمش این بود که انشعاب در تحکیم مثل انشعابی بود که بیرون از آن اتفاق افتاد.
وی افزود: همانطور که در دهه 60 تحکیم تحت تأثیر گرایش غالب جامعه و دانشگاه، گرایش چپ داشت و نیروهای چپ در اکثریت بودند، در دهه هفتاد هم گرایش اصلاح طلبانه همین وضعیت را داشت و با مشکلاتی که برای جنبش اصلاحات در ایران به وجود آمد و انتظاراتی که دولت آقای خاتمی به هر دلیلی نتوانست پاسخ دهد و انتظارات بیش از ظرفیتهایی که وجود داشت، اوج گرفت و ما با مشکل مواجه شدیم و این دیوار روی همه ما فروریخت و تحکیم هم از این قاعده مستثنا نبود. همه گروههای اصلاح طلب در انتخابات 84 همین وضعیت را داشتند، یک عده از آقای کروبی، یک عده از آقای معین و یک عده از آقای هاشمی حمایت کردند و کل بدنه منسجمی که قبل از این به طور منسجم در انتخابات میآمدند و هماهنگ بودند انگار دعوایشان شد، علت هم این بود که در بیرون به دیوار خورده بودیم.
سیاسی راد با بیان اینکه ذفتر تحکیم به دلیل ساختار سازمانی و تجربهها و سنتهای تشکیلاتی، اگر بادهای مخالف با این شدت وزیدن نمیگرفت تا سالهای سال دوام میآورد، اظهار کرد: چون مکانیزمهای حل اختلاف تحکیم فعال بود، مکانیزمهای تصمیمگیری اش فعال بود، سیستم رهبریاش دموکراتیک بود، امکان چرخش نخبگان در آن به راحتی فراهم بود و اصلاً مشکل داخلی نداشت که فروبپاشد. مسئله، مسئلهی جمع بندی نظام سیاسی از پایگاه اصلاح طلبان بود و اینکه این پایگاه باید از بین برود، مهمترین پایگاه آنان هم دانشگاه بود. آن زمان رسانههای ارتباط جمعی مثل امروز وجود نداشت و دانشگاه در این زمینه نقش استراتژیکی را ایفا میکرد. با قدرت گرفتن جریان حاکم و تصمیم بر حذف مجموعه اصلاحات اولین جایی که باید تکلیفش روشن میشد، دانشگاه بود.
عضو سابق دفتر تحکیم تصریح کرد: نیروی امنیتی که در تمام دهه 60 و دهه 70 از حفظ ساختار شبکهای تحکیم در دانشگاهها به طور کلی و با همه اختلافاتی که با تحکیم داشت، استقبال میکرد، در دهه 80 جمع بندیش این بود که باید تمام شود. هم نیروهای رادیکال و هم نیروی اقلیت در تور این نیروی امنیتی گرفتار بودند و هردو به شیوهای در حال بازکردن چسبهایی بودند که انسجام تشکیلاتی تحکیم را نگاه داشته بود. بنابراین به نظرم میرسد که بازخوانی تجربه تحکیم برای نیروهای جدیدی که میخواهند در دانشگاهها کار سیاسی کنند، واجد یک پیام مهم است، علت فروپاشی دفتر تحکیم این بود که یک تشکیلات دانشجویی در قامت یک حزب سیاسی عمل میکرد و نمیتوانست دوام بیاورد. نمیتوانستیم به عنوان یک نیروی سیاسی آماتور از مجلس دوم تا مجلس ششم و شورای شهر دوم لیست دهیم اما این کار را کردیم و هیچکس نمیپرسید که شما به عنوان یک دانشجو، چه امکانی دارید که در سطح شهر تهران مثلاً به پول آن زمان، چند ده میلیون تومان بیلبورد بزنید و این پول را از کجا میآورید؟
در ادامه این نشست علی باقری در واکنش به سخنان سیاسی راد تاکید کرد: اینکه تحکیم در دهه 60 در انتخابات لیست میداد و کسی معترضش نشده بود یا اینکه پول از کجا آورده بود برمیگردد به اینکه تحکیم که در انتخابات مجلس دوم و سوم لیست داد و شاید یکی از عوامل تشکیل مجمع روحانیون مبارز شد چون در واقع بار فقدان تحزب در جامعه ما را به دوش میکشید. تحکیم یک رسالت بر زمین مانده در جامعهای که به سمت انسداد و یکدست سازی فعالیت سیاسی رفته بود را با برگزیدن نقش نایب فاعل احزابی که در شرایط جنگ در جامعه غایب بودند انجام داد که اتفاقاً یکی از درخشانترین تاثیرگذاریهایش بود.
وی تاکید کرد: از سال 60 به بعد هر انتخاباتی که برگزار میشود حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت مبارز یک لیست میدهد و این لیست بدون هیچ چالشی برگزیده انتخابات میشود. تحکیم در سال 62 به انتخابات مجلس دوم ورود میکند و این انسداد و تک ساحتی بودن را در عرصه سیاسی کشور میشکند. بله، تحکیم حزب نیست و از برگزیدن نقش نایب فاعلی احزاب در طول روند تکوینش ضربه هم میخورد اما نقش آفرینی میکند و فضای سیاسی جامعه را از تک قطبی بودن خارج میکند. تحکیم ذاتاً نباید دنبال لیست دادن باشد اما من از لیست دادن تحکیم در انتخابات مجلس دوم و سوم به شدت دفاع میکنم.
باقری با بیان اینکه ایفاگری نقش نایب فاعلی احزاب رفته رفته در دورههای بعدی تحکیم، به یک عادت و امر ذاتی در منظر و تفکر گردانندگان تحکیم بدل شد، گفت: دفتر تحکیم در حضور احزاب سیاسی هم همچنان تلاش کرد این نقش را ایفا کند و در برابر ایفاکردن این نقش توسط احزاب سیاسی هم مقاومت نشان داد و این ایراد کار بود.
وی ادامه داد: اینکه افول دفتر تحکیم همزمان با افول دیدگاه خط امامی در عرصه سیاسی بود را هم نمیتوانم قبول کنم چرا که اولاً انشعاب و دوپاره شدن تحکیم در اسفند 80 انجام شد، اما سایر تشکلهای خط امامی ما همچنان پابرجا بودند. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به عنف تعطیل شد و تعطیلی آن حاصل بن بست تشکیلاتی یا ایدئولوژیک نبود. من افول تحکیم را یکسره به عوامل درونی محدود نمیکنم من معتقدم افول تحکیم حاصل دو جریان کلی موازی بود، یک جریان بیرونی که قسمتی از حاکمیت بود که به این جمع بندی رسیده بود که لابد دفتر تحکیم به عنوان یک جریان تاثیرگذار و دارای قدرت بسیج مردمی و با سابقه ممتاز دیگر نباید ادامه حیات داشته باشد و برایش برنامه ریزی هم کرده بودند، اما این فشارها در سالهای دهه 70 هم بود. ما مقطعی داشتیم که بعد از روی کار آمدن مجلس چهارم آن قدر فشار زیاد بود که کسی نمیآمد کاندیدای شورای مرکزی شود، به زور میآمدیم و یک جمع چهار- پنج نفره ای را تشکیل میدادیم تا این پرچم روی زمین نماند. حتی گاهی آن جمع محدود هم که شکل میگرفت جلسات شورای مرکزی را در خانه تشکیل میدادیم و خیلی از اعضا به ساختمان مرکزی دفتر نمیآمدند. من عواملی درونی را هم در کنار عوامل بیرونی در افول تحکیم مقصر میدانم.
در ادامه سیاسی راد نیز در واکنش به سخنان باقری اظهار کرد: وقتی از افول خط امام میگویم باید به این نکته توجه داشته باشیم که کل جریان اصلاحات از پایان دهه هفتاد با بحران دستاورد رو به روست. این را نمیتوانیم انکار بکنیم. ما در انتخابات شورای دوم در سال 82 که شاید آزادترین انتخابات از زمان مشروطه تا آن دوره بود در تهران 40 هزار رأی آوردیم. بنابراین وقتی پروژه ملی در سطح اصلاحات با بحران دستاورد مواجه میشود به طور اتوماتیک سؤال ایجاد میکند. آنچه که از ویژگیهای دفتر تحکیم وحدت مثل روحیه انقلابی و ایدئولوژیک و ضدامریکایی بودن مطرح شد، در دهه 70 کجایند؟ چرا نیستند؟ به دلیل یک تجربه واقعی شکست خورده از ایدئولوژی که ادعا میکرده میخواهد جهان را تغییر دهد و نمیتوانسته حتی دفترش را هم اداره کند.
وی ادامه داد: خط امام وقتی در دهه 70 تجدیدنظر کرده، اعلام شکست کرده است. بعد از آن که خط امامی وجود نداشته است. بنابراین تا قبل از دهه 70 مجموع جمهوری اسلامی هم در جناح اصلاحات و هم جناح مخالف که همواره فعال بود و علاقهای هم به تحکیم نداشت و هم در دهه 60 فشار میآورد هم در دهه 70 و هم در دهه 80، یک جمع بندی کلی داشت که اساساً نسبت به اینکه در دانشگاهها شعب فعالیت تأسیس کنند، به جمع بندی رسیده بودند. اگر دفتر تحکیم از اواخر دهه 60 دوام آورد به این دلیل بود که بخش عمدهای از نیروهای درون حاکمیت جمهوری اسلامی تمام قد ایستاده بودند که نگهمان دارند و در دهه 70 هم بخش عمدهای از نیروی سیاسی حاکم در جمهوری اسلامی ایستاده بود که تحکیم به فروپاشی نرسد. اما اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 توهمی به وجود آمد که اصلاحات برگشت ناپذیر است و اینکه ما 20 هزار عضو در سرتاسر کشور داریم و در دانشگاهها میتوانیم عضوگیری کنیم و دفاتر حزبیمان را راه اندازی کنیم. پس به وجود دفتر تحکیم نیازی نداریم. در شرایط فقدان حمایت آن نیروی سیاسی که هزینه اصلی سوءمدیریتش و تدبیرش در رهبری جریان اصلاحات را بچههای دانشگاه دادند، رفت و برای حذف تحکیم توافق کرد.
عضو سابق دفتر تحکیم وحدت تاکید کرد: در درون تحکیم هم مشکلاتی وجود داشت که منکر آن نیستم. ما در انتخابات مجلس ششم التماس کردیم که بچهها لیست ندهند. شعار برگشت به دانشگاه را چرا مطرح کردیم؟ به دلیل اینکه بیرون از دانشگاه مزیتی نداشتیم. معلوم است که حضور دانشجوی دو سال کار سیاسی کرده در شورای مرکزی نیروهای خط امام کنار 16 گروه سیاسی حرفهای بلاموضوع است. خنده دار است. شما الان از اعضای ادوار تحکیم سؤال کنید، همه از دست احزاب شاکی هستند، میگویند احزاب ما را دور زدند، ما پیاده نظام احزاب شدیم. انگار قرار بوده که احزاب پیاده نظام اینها بشوند، انگار قرار بوده اینها احزاب را رهبری کنند و احزاب دنبال اینها راه بیفتند و بروند. کجای دنیا ممکن است که یک نیروی سیاسی حرفهای را یک نیروی آماتور اداره کند؟
وی در ادامه سخنانش جمع بندی کرد: از نظر من فعالان دفتر تحکیم وحدت در سه دهه گذشته بخشی از یک نیروی سیاسی جدی درون جمهوری اسلامی بوده که به میزانی که آنان موفقیت پیدا کردند این نیرو هم در دانشگاهها فعال بوده است و به میزانی که آنان حذف شدهاند، اینان هم آسیب دیدهاند.
در بخش دیگری از این نشئت داود سلیمانی با تاکید بر اینکه اگر استراتژی تحکیم در دورهای عدالت طلبی، صدور انقلاب و تقویت جنبشهای آزادیبخش بود، معنیش این نیست که اگر این استراتژی عوض میشود، خط امام هم فراموش میشود، گفت: رفته رفته زمانی که از دگم یک برداشت از دین خارج شدیم که خود امام هم این را ایجاد کرد، شرایط عوض شد. خود امام آنجایی که در زمان انتخابات آیت الله محفوظی به عنوان نماینده آیت الله منتظری در برابر بچههای ما جبهه گرفت که شما چرا باید دنبال لیست بروید و بهتر است معیارها را به مردم بدهید و حاج احمد آقا هم این موضوع را به گوش امام رساند، امام هم گفتند بروید لیست دهید و بعد در سخنرانی مشهوری گفتنند عدهای در گذشته میخواستند 500 نفر مجتهد را محدود کنند و اجازه دخالت آنان در سیاست را ندهند و امروز عدهای میخواهند اجازه دخالت 500 هزار دانشجو در سیاست را ندهند. از آن زمان بود که ما در برابر جامعه روحانیت لیست دادیم و این را خود امام برای ما ایجاد کرد.
وی افزود: درباره قرائتهای مختلف از دین هم امام یک اسلام ناب محمدی و یک اسلام امریکایی را مطرح کرد که منجر به یک تکثر در قرائت از دین، خط امام، اسلام و آموزههای انقلاب شد. الان آقای خاتمی که ما به عنوان رهبر جریان اصلاحات قبولش داریم هرچند نقدهایی را هم وارد میدانیم، هیچگاه نگفت که من خط امامی نیستم همواره هم میگوید خط امام که اگر بخواهیم ولایت فقیه را در قرائت خط امامی قرار دهیم یک قرائت کاملاً دموکراتیک از آن به دست میآید. این نوع تکثرگرایی که وارد جامعه میشود و اسلام رحمانی و غیررحمانی را مطرح میکند که عدهای این تقسیم بندی را قبول ندارند از سوی آقای خاتمی مطرح شده است. ما نباید ظهور اصلاحات را شکست خط امام تلقی کنیم بلکه باید گفت نوعی قرائت از اسلام از خط امام و آموزههای انقلاب ایجاد شده است و اگر زمانی انجمن اسلامی به دلیل فقد احزاب، بدیل آنان میشوند اینگونه نیست که بعد از آن احزاب، بدیل انجمنها شوند.
سلیمانی تاکید کرد: ما در ساختار حقوقی و حقیقی تحزب در کشور مشکل اساسی داریم، کمیسیون ماده 10 احزاب یک چیز نیم بند است و با این قانون نمیشود حزب داشت. حالا در دورهای یک فضایی پیش آمد که احزاب شکل بگیرند اما این موضوع جا را برای انجمنها تنگ نکرد، اتفاقاً از پتانسیل انجمنها میشد به خوبی استفاده کرد و بخش عمدهای از بچههایی که عضو حزب بودند هم سابقه تحکیمی داشتند. شما اگر به هیئت 100 نفره مؤسس جبهه مشارکت نگاه کنید میبینید که بخش اعظم آنان تحکیمی هستند. به اعتقاد من درست است که فشار بیرونی روی انجمنها زیاد است، نهادهای موازی، انجمن سازی و برخی نهادهای رسمی و با نقش پنهان برای فروپاشی تحکیم عمل میکنند و همه اینها تأثیر دارد اما خود ما هم هستیم و طیف بندیهای علامه، شیراز، گیلان و… به وجود میآید که اینها دیگر درونی است. یک بار یکی از بچهها به من گفت ما اسلام را قبول نداریم اما در انجمن اسلامی فعالیت میکنیم، این را باید یک علت فروپاشی درونی بدانیم.
عضو سابق دفتر تحکیم وحدت یادآور شد: یک روز از آقای خاتمی که در شرایط برگزاری یا عدم برگزاری انتخابات بودند، خواستم که به دیدارشان بروم. ایشان وقت داد که 9 صبح تا 10 جلسه بگذاریم. ما رفتیم و جلسه تا ساعت 12 طول کشید. ایشان در آن جلسه درددل میکرد و نامه انجمن اسلامی امیرکبیر را به من نشان داد و گفت آرم انجمن اسلامی را دارد اما زیرش را بخوان. خواندم دیدم کاملاً لائیک است. پس باید افول و فروپاشی را فرآیندی دید. اینها یکباره اتفاق نمیافتد. ضمن اینکه عوامل درونی و بیرونی را باهم داشته است.
در ادامه این نشست سیاسی راد در واکنش به سخنان سلیمانی اظهار کرد: بعد از فوت رهبر انقلاب و پایان جنگ، واکنش گروههای سیاسی به مسئله بحران ایدئولوژیک باهم متفاوت بود. یک نیرو مثل اصلاحات تا مرز نقد آن مبانی که سالها برای تحکیمش تلاش کرده بود پیش رفت و گفتند که موضوع ایدئولوژیک است و این تکثرگرایی که آقای سلیمانی به آن اشاره کردند، مبانیاش کار مرحوم آقای خمینی نیست. اگر ایشان میگفت اسلام امریکایی، میگفت این اسلام فاقد مشروعیت و صلاحیت است در حالی که تکثرگرایی مبنایش این است که قرائتهای مختلف مجاز و مشروع است و ما نمیتوانیم گونههای مختلف تفکر دینی را نادیده بگیریم بنابراین کسی که این موضوع را تئوریزه کرد و به وسیله بخش عمدهای از نیروهای جریان اصلاحات پذیرفته شد، مرحوم آقای خمینی نیست.
وی افزود: من نمیگویم فشار بیرونی تحکیم را مضمحل کرد میگویم یک جمع بندی در نظام سیاسی به وجود آمد که ادامه تحکیم وحدت یک خطر استراتژیک است و باید تمام شود و این فرق میکند با این موضوع که تحکیم در دورهای مخالفانی داشته که به آن فشار میآوردند. در واکنش به بحران دستاورد اصلاحات، دو جریان در تحکیم دو پاسخ به آن میدهند و مسئله، مسئلهی نماز خواندن دو دانشجو نبود، مسئله سر این بود که یک سری از بچهها میگفتند موضوعی که به وجود آمده ناشی از ناکارآمدی اصلاحات و ناکامی آقای خاتمی در حل مشکلاتی است که برایش درست میشود، اصلاحات به بن بست خورده بود. من از کسانی هستم که تا صد سال دیگر هم از من بپرسید میگویم بهترین دوره ایران دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی است، چون الان که ما باهم صحبت میکنیم صرفاً دنبال نرمالیزاسیون هستیم نه اصلاحات. اصلاً تحولات آن دوره قابل مقایسه با وضع فعلی نیست اما در آن مرحله ما باری روی دوش جنبش گذاشته بودیم که ظرفیتش را نداشت و به دیوار خورده بود و در واکنش به این، بخشی از بدنه اصلاحات میگفتند علت آن تندروی است.
سیاسی راد تاکید کرد: نقشی که آقای خاتمی امروز پذیرفته است را آن روز نمیپذیرفت و میگفت من رییس جمهورم نمیتوانم رهبر جریان اصلاحات باشم. ما در سطح رهبری اصلاحات با مشکل مواجه شدیم و بدنه هم آمدند و پیشنهادات خود را ارائه کردند، یکی گفت فشار را بالاتر ببریم یعنی از خاتمی عبور کنیم و یکی هم میگفت نه، شما تندروی کردید و رابطه ما با رهبری را مخدوش کردید بنابراین باید چانه زنی را بازسازی کنیم و هر دو هم به دیوار خورد و هیچ کدام جواب نداد.
وی تصریح کرد: خوشبختانه نشد که در ایران جنبش فاشیستی تمام عیار شکل بگیرد و توانستیم بخشی از جامعه مدنی را حفظ کنیم. ولی تجربه فاشیستی ایتالیا از همین جنس است که وقتی طبقه متوسط با بحران رهبری مواجه شود، با سرگردانی و فروپاشی مواجه میشود. ما واقعاً اگر میخواهیم مسئله تحکیم را بررسی کنیم مسئله این نیست که یک سری دانشجو تندروی کردند یا عدهای مناسک شرعی را بجا نیاوردهاند، این مسائل در دهه هفتاد هم بوده است و احتملا در دهه 60 هم عدهای کم یا زیاد بودهاند. مشکل ایدئولوژیک بود و به حرفهای تند یکی دو دانشجو برنمی گردد.
در بخش پایانی این نشست سلیمانی با بیان اینکه من نگفتم امام تکثرگرا بود، خطاب به سیاسی راد گفت: اصلاحات زمانی که جلو میآید، قرائت از اسلام، امام و آموزههای انقلاب متکثر میشود. و این را من به عنوان یک گسست نمیبینم. در جریان انتخابات سال 62 لیستی ارائه میشود، همان موقع فراکسیونهای طیف راست در تحکیم شکل میگیرد. یک طیف ثمره هاشمی، محصولی، طبرزدی و شهاب الدین صدر هستند و یک تیپ میانه است مثل سید عباس نبوی و یک تیپ هم هستند که اساساً تیپ چپ هستند و ضدسرمایه داری که بچه مسلمانند اصغرزاده و عبدی و شمس وهابی هستند. در عین حال که همه می گویند خط امام. اما چرا شما آن را تکثر نمیدانید.
وی افزود: تحکیم وقتی گفت عبور از خاتمی فقط یک شعار نبود. این یک تئوری و تفکر پشتش است. همان موقع به دوستان میگفتم راهی که دارید میروید به بیراهه است. ما جز استراتژی اصلاحات راهی نداشتیم. ما جز رفرم راهی نداشتیم اما اینکه فکر کنیم همیشه اصلاحات باید یک راه را برود این اشتباه است.
در پایان نیز باقری با بیان اینکه افول زمانی ایجاد شد که زمان گشایش و رونق برای جناح ما بود، گفت: در تحکیم بعد از سال 76 یک توهمی ایجاد شد که میتواند همه بیست میلیون رأی خاتمی را نمایندگی کند. تحکیم را هوا برداشت و به گونهای عمل کرد که بستری ایجاد کرد برای همه گروههایی که به نحوی در برابر دولت پیش از خاتمی بود. یک عوام زدگی مدرن در تحکیم بعد از 76 شکل گرفت و نه تنها نیروهای غیرمسلمان در تحکیم حضور پیدا میکردند بلکه از حضور آنان، دفاع هم میشد. اما تحکیم اتحادیه انجمنهای اسلامی بود نه اتحادیه انجمنهای اسلامی لائیک!
وی افزود: همه مواردی چون عدالت محوری یا آزادی محوری، حمایت از خاتمی یا حمایت نکردن از او در تحکیم میگنجد اما دین گریزی نه! سرنوشتی که برای تحکیم شکل گرفت سرنوشت محتوم بود. ربطی به بن بست رسیدن اصلاحات یا فشار بیرونی نداشت. پیش از این هم تحکیم در جریان عزل آیت الله منتظری بحرانهایی را از سر گذاشت اما مشکل این است که آقای سیاسیراد یا این موارد را نمیداند یا فکر میکند که آنها بحران نیست. این نیست که فقط این مشکلات را در زمان آقای خاتمی داشته باشیم.
باقری در پایان تاکید کرد: من البته با آقای سیاسیراد همراه هستم که میگویند احزاب اصلاح طلب جزو عوامل فروپاشی تحکیم وحدت هستند اما از این زاویه با آنان مخالفم که چرا نرفتند و شاخه دانشجویی خود را راه اندازی نکردند تا مروج یارکشی در تحکیم نشوند. اما همه اینها میتوانست فروپاشی را به تأخیر بندازد و انجمن اسلامی دانشجویان محل رفت و آمد کسانی بود که به دین اعتقاد نداشتند و این عامل اصلی بود.
انتهای پیام