آدرس «دین گریزی» ها!
حجت الاسلام «هادی سروش» مدرس حوزه در یادداشتی با عنوان «آدرس «دین گریزی» ها!» نوشت:
طبق بیان قرآن کریم؛
«فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ» (مائده/۳)، بیرون از دایرهی اسلام و دشمنان خارجی هراسی نداشته باشید، اما خوف و تهدید در داخل اسلام وجود دارد، یعنی حملاتی با نام و شناسنامه “دینی” بر «علیه دین» شکل میگیرد.
امروز بخش مهمی از صاحبان فکر و اندیشه در حوزهای دینی و جامعه شناسی و روان شناسی در پی چرایی “دین گریزی” اند.
به نظر میرسد یکی از عوامل مهم دین گریزی؛ سبک و نمونههای غلطِ برخی از دینداری ها در ارائه “مفاهیم دینی” و “رفتاردینی” آنان است.
اینجاست که واکاوی در دین داری ما و جامعه ما ضرورت پیدا میکند.
اقسام دینداری
۱. دینداری واقعی:
شخصی در تمام شئون فردی (خصوصی) و اجتماعی خویش بصورت کامل در مدار تعیین شده از سوی دین باشد یعنی در سه بخش:
احکام و فقه اسلامی، و اعتقادات، و اخلاق و حقوق.
۲. دینداری سطحی:
در این نوع دینداری، بخشهایی از «لایههای اولیه» یعنی ملاحظات مربوط به احکام (نماز، روزه، حج) رعایت میشود، اما در بخشهای «اعتقادات» و «اخلاق» مشکلات و چالشهای اساسی وجود دارد.
این سنخ دینداری؛ چه از سوی پدر و مادر در خانه نسبت به فرزندان، و چه از سوی حاکمان نسبت به سطح جامعه باعث جدایی و گریز از دین میشود.
ما این سبک از دینداری را در زمان حاکمیت معاویه در میان مردمان شام میبینیم که ظاهر جمعه و جماعتشان و شاید دیگر مناسکشان مانند اعتکاف، پررونق بود اما…!
این قسم از دینداری حوادث تلخی را بر علیه دین رقم میزند؛ مثلاً جریان “سقیفه” و “نهروان و صفین” تا «کربلا»!
دستور دین بر فهم عمیق و دقیق دین است چنانچه امام رضا علیه السلام میفرماید:
«الکمال و کل الکمال؛ التفقه فی الدین …» بالاترین کمال «فهم دین» است، از این منظر باید ملاحظه شود.
یک شخص دیندار که دین داریش سطحی است، بر اساس سیره و سنت اسلامی چیزکی میداند ولی جای آن را بخوبی نمیداند کجاست.
مثلاً میداند که:
اولاً؛ باید از حاکم دفاع کرد.
وثانیا؛ نباید بیعت را شکست.
و ثالثاً باید به حکم “لزوم الجماعه” باید جماعت مسلمین را حفظ نمود و…،
اما مثلاً در نسبت و تشخیص آن با رفتار و گفتار فرزند رسول خدا (ص)؛ حضرت حسین (ع)، دچار اشتباه و سقوط میشود و همه این عناوین سه گانه مقدس را بر فردی ناپاک بنام یزید منطبق میکند!
چرا که «فهم» در دین ندارد و آنچه یاد گرفته چیزی بیشتر از سطح دین نبوده.
۳. دین داری عاریهای
در این بخش فرد ممکن است تفقه و فهم درستی هم از دین داشته باشد.
اما «خطر» اینجاست که در بعضی مواقع دین و دستوراتش را «رها» میکند و هوی و هوسش را دنبال میکند، یعنی دین در جانش رسوخ نکرده است و در دوراهیهای دنیا و آخرت؛ خدا و مادیات، دنیا را برمیگزیند.
نماز اول وقت هم میخواند اما منافع خویش را مرتبتا در نظر دارد که کوچکترین هزینهای را نشود که مجبور به تحملش شود!
بفرمایش حضرت رسول اعظم (ص): «حُبُّ الدنیا رَأسُ کلّ خطیئةٍ»، این قماش دینداران؛ دوست داشتن دنیایشان ریشهی همهی خطاهایشان میشود!
و طبق بیان نورانی حضرت سیدالشهدا (ع) در روز عاشورا:
«الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرت معایشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون»، مردم بندگان دنیایند. و دین، تنها بر زبانشان جاری است، هنگامی که زندگیشان سرشار است دین گرایند ولی هنگامی که در تنگنای بحرانها قرار میگیرند دین داران واقعی اندک میگردند.
مهم اینجاست که این دنیازدگان با اینکه در مقابل دین، دنیا را ترجیح میدهند اما در انتخابشان بسیار متضرر میشوند؛ بیان حضرت امیر (ع) این است:
لَا یَتْرُکُ النَّاسُ شَیْئاً مِنْ أَمْرِ دِینِهِمْ لِاسْتِصْلَاحِ دُنْیَاهُمْ إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ
مردم، هیچیک، از امور دینی را برای بهبود امور دنیوی، ترک نکنند جز آنکه، خداوند برایشان وضعی پیش آورد که زیانش بیش از سودش باشد. (نهج، ح ۱۰۶).
۴. دین داریِ ابزاری
برخلاف افراد گروههای قبل، اهالی این گروه اصلاً دین ندارند، یعنی هرجا به سودشان باشد، برای رسیدن به آن ثروت یا قدرت، در ظاهرِ دین داری قرار میگیرند!
زیباترین تعبیر در مورداین قماش از دینداران بیان نهج البلاغه است که فرمود:”
تا جای ممکن از دین برای آبادی دنیایشان میدوشند و میدوشند…”
دو حزب فراگیر سیاسی بنام بنی امیه و بنی عباس بیش از ششصد سال، مصداق گویای این نوع از دینداری بودند!!
غرض؛
گروه دوم وسوم و چهارم از دینداران، مهلکترین ضربات را به دین زده تا جایی که؛ از سویی دینداران واقعی را بزحمت انداخته، و از سوی دیگر دلهای پاکی که میتوانست “مآوایِ دین” باشد را به شدیدترین دین گریزان تبدیل نموده و مینماید چرا که امروزه برای یک جوان برومند، بی دینی هادر پوشش دینداری ها مخفی نیست.
انتهای پیام