چرا صداوسیما به این روز افتاده؟
مصطفی ایزدی، فعال فرهنگی در سرمقاله روزنامه شرق دربارهی وضعیت صداوسیما نوشت: از عجایب روزگار این است که تمامی یک ملت هزینههای رسانه عمومی و منحصربهفرد آن کشور، یعنی رادیو و تلویزیون رسمی را بپردازند؛ اما مدیران آن رسانه، ظرفیت آن را نداشته باشند که بدانند رسانه تحت مدیریتشان متعلق به تمامی ملت است نه یک گرایش خاص.
مگر نه این است که رئیسجمهور و دولت او برگزیده اکثر مردم ایران و رئیسجمهور و دولت همه ملت ایران است؟ اگر متولیان صداوسیما این اصل بدیهی را میپذیرند، پس این کمانصافی آشکار که رسانه ملی علیه دولت و اکثریت ملت در برنامههای خود جریان داده و به بهانههای مختلف و از طریق ساخت و پخش فیلم، سریال، مستند و… روی آنتن میبرد، چیست؟
شاید مدیران سازمان صداوسیما ادعا کنند که ما را با همین دیدگاه و روشی که داریم در این مسئولیت قرار دادهاند و ما خودمان میدانیم چه کنیم! و در پی این ادعا به هر شخص حقیقی و حقوقی از اعضای دولت و نمایندگان مجلس و افراد معمولی هرچه بخواهند بگویند و علیه هرکسی که مخالف دیدگاهشان باشد، فیلم بسازند، از آن طرف هم هر مخالف تندرو دولت و نمایندگان مجلس و جناح اصلاحطلب را بهعنوان کارشناس برجسته، صاحب میکروفون و دوربین و آنتن کنند تا جامعه را به سمتوسوی یأس و ترس بکشانند.
اگر هر صاحب منصبی چنین ادعایی داشته باشد و بخواهد به سلیقه خودش عمل کند، میدانید چه فاجعهای گریبان کشور را میگیرد؟ مثلا رئیس بانک مرکزی ادعا کند چون من اسکناس چاپ میکنم، حق دارم هرگونه که دوست دارم اسکناسها را توزیع کنم! آیا مدیران رسانه ملی این ادعا را میپذیرند؟ قطعا نمیپذیرند و میگویند مملکت قانون دارد و همه باید طبق قانون عمل کنیم. پس خودشان هم باید باور کنند صداوسیما باید طبق قانون عمل کند و از سلیقهای و جناحی و باندی عملکردن بپرهیزند. شاید متولیان رادیو و تلویزیون باور دارند که باید طبق قانون عمل کنند، اما قانون را نمیدانند! پس بد نیست بخشهای کوتاهی از قانون صداوسیما را به آنان نشان دهیم.
برای این منظور سراغ قانون سازمان صداوسیما یا خط مشی صداوسیما مصوب مجلس شورای اسلامی میرویم که وظایف مدیران سازمان را ترسیم کرده است و چند ماده از آن را برای آگاهی مدیران این سازمان نقل میکنیم:
ماده ۶: ارجنهادن به حیثیت انسانی افراد و پرهیز از هتک حرمت آنان طبق ضوابط اسلامی.
ماده ۸: به موجب آیه شریفه «و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا» حرکت کلی صداوسیما باید در جهت وحدت، الفت و انسجام هرچه بیشتر جامعه و برحذرداشتن مردم از پراکندگی و تفرقه باشد. ماده ۱۵: صداوسیمای جمهوری اسلامی زبان گویای ملت و چشم و گوش حساس کشور است، ازاینرو وظیفه دارد خواستها، نیازها و مشکلات مردم را به اطلاع مسئولان برساند و مردم را در جریان کامل فعالیتها، پیشرفتها و مشکلات نهادهای قانونی کشور قرار دهد و در جهت برقراری تفاهم و ارتباط هرچه عمیقتر مسئولان و اقشار مختلف مردم تلاش نماید.
ماده ۴۱: تلاش در جهت توسعه و تحکیم برادری اسلامی بین همه مذاهب و فرق اسلامی و همبستگی با اقلیتهای دینی که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شدهاند.
ماده ۵۵، الف: تلاش در جهت برگزاری بحثهای آزاد و آموزنده میان احزاب قانونی کشور و سازمانهای سیاسی که در درجه اول به روشنشدن بینشهای اصیل سیاسی اسلامی و در درجه بعد تفاهم سیاسی میان این گروهها و برخوردهای سالم آنها با یکدیگر کمک کند.
نمیدانم کسانی که ریاست واحدهای گوناگون صداوسیما را بر عهده دارند، قانون صداوسیما را خواندهاند یا نه؟ اگر خواندهاند و اینگونه عمل میکنند، وای به حال آنها و اگر نخواندهاند، وای به حال رسانه ملی. فرض دیگر این است که مدیران رادیو و تلویزیون ادعا کنند که ما هم قانون را خوانده و بلد هستیم و هم طبق قانون عمل میکنیم. این گوی و این میدان، ثابت کنید. کجا و در چه برنامههایی حق دولت برآمده از آرای اکثریت ملت را ادا کردهاید؟ کجا و در چه برنامهای احزاب گوناگون را نشاندهاید تا با هم بحث کنند و مواضعشان را روشن کنند؟ اصلا بحثهای آزاد در صداوسیما راه پیدا کرده است؟ آیا به کسانی که بارها و بارها علیه آنان برنامه ساخته یا حرف زدهاید، اجازه دادهاید بیایند و از خود دفاع کنند؟ همین هفتهای که گذشت چندین نفر خواستار فرصت پاسخگویی شدند. پاسخ منفی است و برای توسعه و تحکیم برادری اسلامی ایدهای وجود ندارد؟ اگر بخواهم از این پرسشها که برآمده از قانون سازمان صداوسیما و قانون اساسی است بیشتر بپرسم، این نوشته به درازا میکشد، فعلا همینها را پاسخ دهند تا بعد.
انتهای پیام
عجیب تر اینکه یک ملت هزینه یک کشور را بدهند و کشور ملک طلق عده ای خاص باشد !
ریشه ی بسیاری از مشکلات مملکت از دو ارگان آموزش و پرورش و صدا و سیما نشات می گیرد.