ترور شهید فخریزاده تناقضهای حقوق بشر غربی را مشخص کرد
یکی از مخاطبان انصاف نیوز با نام مستعار «بی نشان» در کامنتی ذبل یادداشت «محسن کدیور» با تیتر «محکومیت ترور، همیشه و همه جا» نوشت:
جناب حجتالاسلاموالمسلمین کدیور! سخنان سنجیدهای له قلم آورده و اشاراتی دقیق فرمودهاند! مخصوصاً جایی که آوردهاند به این مضمون که صرف فلسفی حق بودن گفتار و کردار در مناسبات سیاستورزی کفایت نمیکند. میخواهم سخنم را پیرامون همین معنا بیان کنم.
آری اگر “حق” را آنچه باید باشد و ” واقعیت” را آنچه هست تعبیر کنیم، در دنیای سیاست ملاک عملی و عینی نه ” حقیقت” که” واقعیت” است. مسلم است که لیبرال سرمایهداری و دموکراسی تفکر عقلی زاییده بشر مدرن است و ” حقیقت” در این معنا ازآنجاکه پایه فلسفی این تز سیاسی خدا و معنویت الهی نیست و سکولار است را بایستی در ” قانون” جستجو کرد.
اما این قانون که آرمانها و آرزوهای لیبرال دموکراسی در آن نهفته است چیست؟ یکی ” منشور جهانی حقوق بشر” است که در آن مکرراً و با صراحت بر احترام و برابری همه اندیشهها و رنگها و نژادها و فرهنگها تأکید شده است.
اما وقتی به رفتار و عمل و کارنامه عینی لیبرال دموکراسی رجوع میکنیم بسیار، بسیار تناقض و پارادوکس میان آن حقیقت قانونی و این کارنامه واقعیتی هویداست.
آیا لیبرال دموکراسی طی چند دهه گذشته حتی با فاصله زیاد به مثلاً متن اعلامیه جهانی حقوق بشر احترام گذاشته است و به عمل بدان پایبند مانده است؟ تأکید دارم سخن از یک و یا دو عمل نیست و بلکه عملکرد و کارنامه همه دروس و در همه سالهای کارکردی ملاک قضاوت است.
ورق زدن تاریخ اخیر نشان میدهد که در جنگهای اول و دوم جهانی، در نزاعهای خانمانبرانداز همه این سالها از جنگ و خونریزی و به تاراج رفتن حقوق زنان و کودکان و توسعه فقر و نابرابری و خشونت و گرسنگی و جنگافروزی و تولید و فروش سلاح و سقط جنین و ویرانی فرهنگهای بشری و… در خاورمیانه تا آمریکا و شرق آسیا و قفقاز و اروپا و… بهوضوح غیرقابلانکاری، سیمای پر نقش این برادر اتوکشیده روشنفکری اما خشن را میبینیم.
واقعیت این است که لیبرال دموکراسی هیچگاه توان و تلاش هیچ کشور و حزب و فردی خارج از اراده و خواسته خود را احترام نگذاشته است و برای سرکوب هر کامیابی خارج از اراده خود سخت و بیپروا جنگیده است. فیالمثل چین نباید پیشرفت کند؟
طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر، یعنی همان آرمان لیبرال دموکراسی، آری چین میتواند پیشرفت کند. ولی آیا پیشرفت چین توسط لیبرال دموکراسی تحمل شده است؟ آیا کسی هست بگوید بله … اصلاً و ابداً، مگر به دروغ …
تجارت جهانی و آزادی تجارت خوب بوده است تا وقتیکه دنیا مصرفکننده کالای لیبرال دموکراسی بوده است ولی همینکه تولیدات ملل خارج از این دایره فلسفی به بازار آمده است، تجارت جهانی بد شده است و تعرفهگذاری پشت تعرفهگذاری.
ترور بد است اگر بن لادن از افغانستان برود و برجهای دوقلو را بزند ولی همین ترور اشکالی ندارد وقتی شهد قاسم سلیمانی و شهید فخری زادهها ترور بشوند.
پیشرفت هستهای میتواند باشد و توسعه یابد وقتی محمدرضا پهلوی دوست غرب باشد ولی برای همان سرزمین برنامه هستهای باید کلهم نباشد چون امروز رهبری ایران هیچ حرفشنوی از لیبرال دموکراسی ندارد و بر منطق خویش است.
دخالت در امور بینالملل بد است وقتی جمهوری اسلامی بخواهد در سوریه و عراق و یمن وارد بشود ولی همین دخالت در امور بینالملل خوب است وقتی آمریکا بخواهد وارد بشود.
دخالت در امور داخلی و انتخابات ملل مستقل بد است وقتی ایران از حزبالله لبنان حمایت کند ولی خوب میشود وقتی رسماً و علناً ریس جمهور فرانسه دومرتبه میرود لبنان و عملاً دولت تعیین میکند.
کودتا بد است اگر فلان کشور غرب اروپا طرفدار راست گرایان نزدیک به روسیه باشند و خوب است وقتی در همین کشورها طرفداران غرب رأی بیاورند. انتخابات ملل آزاده تقلب است وقتی افراد موردتأیید غرب رأی نیاورند و انتخابات صحیح و نشانه بلوغ سیاسی و خواسته غرب میشود وقتی چپ گرایان پیروز باشند و اصلاً مهم نیست در هر دوی این انتخابات هم شورای نگهبانی یکسان وجود داشته باشد.
نمادهای دینی خوب است برای جذب توریست و بد هستند وقتی بخواهند مبنای فکری و مبارزه قرار گیرند. فیدل کاسترو و گاندی و جمال عبدالناصر و امام خمینی تا قهرمانان دهها ملت فقیر و جنوب بد هستند چون گفتار و کردارشان خواسته مطابق غرب نبوده است ولی در همین ملل مبارزان چپگرایی خوب بودهاند چون تلاششان مطابق نگاه غرب بوده است.
مرز کشورهای فقیر و یا مستقل باید هر بار جابهجا بشوند و پرچم سازی بشود و هویتسازی برای هر قوم و طایفهای ولی به مرزهای خودشان که میرسند هر حرکتشان با احترام به پرچمشان صورت میگیرد.
قهرمانان ملی ملتهای مستقل بد بودهاند ولی برای کهنه سربازان خود در تقویم سالانه مراسم رسمی برگزار میکنند. اعیاد و مراسمهای ملی ملتها بد است و خرافات ولی روز بوقلمون و گاوبازی و… خوب است و در ملل غرب جشن گرفته میشوند.
میتوان تا فردا نشست و این موارد تناقض آشکار میان آن حقیقت قانونی غرب را با این واقعیت تلخ عملکردی را لیست کرد و یکبهیک و حتی با تهیه جدول اکسل مستندات برشمرد.
حال سخن اینجاست چرا ترور دانشمندی بنام و شهره چون دکتر فخری زاده مورد تقبیح و محکومیت کاخ سفید و کاخ الیزه و ملکه بریتانیا نیست؟ چون فخری زادهها از کاخ سفید و پاریس و لندن دستور نمیگیرند و از خیابان فلسطین جنوبی تهران اطاعت دارند. مگر غیر از این است؟
بله غرب و دموکراسی غربی و لیبرال دموکراسی به نظر این قلم که آزاده و ورای چپ و راست و میانه است باید بالاخره جایی به نقدهای اساسی که دروغ میان حقیقت فلسفیاش را با کارنامهاش را فریاد میزند پاسخ بگوید.
بالاخره دیگر زمان عصر حجر نیست. امروز جوانان پکن و مسکو و دهلی و تهران و قاهره و….. که حتی در دانشگاههای غرب تحصیلکردهاند و سالها فریاد ما بهترینم لیبرال دموکراسی را شنیدهاند، برایشان این تناقصها بیپاسخ مانده است.
لیبرال دموکراسی لازم دارد هر چه زودتر فکری بکند. این مکتب رشد اصلیاش را در همین 40 و 50 سال اخیر کسب کرده است و این زمان زیادی نیست و جالب اینکه طی همین فاصله دچار اینهمه تناقض و پارادوکس و نسلکشی و کشورگشایی و ترور و کودتا و خونریزی و جنگافروزی و… شده است. جوانان ملل غیر لیبرال دموکراسی دارند رشد میکنند و هر چه جلوتر میرویم بیشتر آگاه میشوند و فردا دیر خواهد بود.
تا کی فلسفه حقیقت موجود غرب میخواهد چون معلم و استادی در کلاس درس با ایجاد رعب و وحشت و تهدید و… از سوالات دانشجویان درس خوان و با ضریب هوشی بالا فرار کند؟
بالاخره جزوه گویی لیبرال دموکراسی هم حدی دارد و تا جایی جواب میدهد. دانشجویان زیادی هستند در همین کلاس لیبرال دموکراسی که دارند جلوتر از استادشان مطالعه میکنند و نشاط و انگیزه سوال و مطالعه و تحقیق دارند و واقعاً سوال دارند.
جناب آقای کدیور به نظرم بهعنوان فردی آگاه و تحصیلکرده و قلمبهدست و ماهر بهتر است بخشی وقت خود را بگذارند و کتابی بنویسند و از نظر ایشان که مسلماً لیبرال دموکراسی را میپسندند پاسخی اگر هست به این شبهات را بیاورند.
من نگارنده این سطور پر از غلط که هیچ ادعایی در سواد نداشته و ندارم و از اساس مخالف لیبرال دموکراسی بوده و هستم ولی به نظرم طیف حامی این تفکر امروزین بهتر است همت کنند و پاسخ سؤالات را بدهند و به اشکالات موجود هم احترام بگذارند و پاسخ بدهند.
اگر رسانه رسمی کشور هم که متأسفانه تابه دهها قانون عجیبوغریب محدودیت همیشه بوده است و مجال نقد و بحثوبررسی نمیدهد و اخبار دنیای غرب این رسانه همهاش اخبار تظاهرات و خشونت و… است برای انعکاس پاسختان وقتی نمیگذارد همین رسانههای انصاف نیوز و… و حتی اگر اینها هم اکراه داشتند در اینستاگرام و… بالاخره بهانه سانسور و.. هم دیگر مورد پذیرش نیست.
انتهای پیام