هلههولههای فرهنگی
محمد دانشور، روزنامهنگار فرهنگی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
«اقتصاد در تئاتر» گذارهایست که اکنون با هیچ ضرب و تقسیمی توجیه پذیر نیست. متوسط هزینه تولید تئاتر از بعد از پیدایش کرونا تاکنون طبق آمار رسمی کانون کارگردانان خانه تئاتر ۱۰ برابر شده اما این رشد هزینهها متناسب با رشد درآمدها نبوده و حتی از شمار مخاطبین هنر نمایش به هر دلیلی خواه فقدان سبد تبلیغاتی مشخص و خواه کیفیت پایین آثار به نمایش درآمده باعث شده بر کاهش و ریزش مخاطبین طی همین ۵ سال تاثیرگذار باشد.
با این وجود طی سالهای اخیر درست در زمانی که بحران مخاطب و صندلیهای خالی بلک باکسها سخت گریبانگیر تئاتر شده بود، بعضا شاهد اجرای نمایش و یا نمایشهایی بودیم که حتی پس از ۴دوره اجرا در سالنهای مختلف بدون هرگونه اطلاع رسانی ویژهای در سررسید پیش فروش اثر تنها 4 دقیقه زمان کافی بود که به اصطلاح sold out شود.
حال آنکه از حیث کیفیت فنی و هنری این اثر را با معیارهای یک نمایش استاندارد، فاصله بسیار دارد، چطور که به ظن غالب کارشناسان امر، نه تنها اثر قابل ارائهای نیست بلکه آن را در خوشبینانهترین حالت ممکن پادکست یا استند آپ تراژدی توصیف میکنند. اما اینها همه یکطرف آن کاری که به لحاظ جامعه شناسی محتوای اثر بر مخاطب خود که جملگی از طیف نوجوان هستند بسیار مخرب و گاها ترسناک است. اینکه در ساختار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اداره کل نظارت و ارزشیابی کیفیت و محتوای نامناسب تنها تبدیل شده به نظارتی با فکتهای معین و مشخص که آن نیز در بسیاری جهات با رفاقت و انذدکی دوندگی قصیدهای خواهد شد با ردیف کشک. اما مگر آثاری که امروز در بدنه تئاتر کشور به روی صحنه رفته است چه میزان با اصل تئاتر همسو است البته مقصودمان از تئاتر، کنشی نمایشی به روی صحنه است که برتولد برشت نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و شاعر فقید آلمانی در ستایش آن میگوید: تئاتر شریفترین هنرهاست.
پرسشی که سعی داریم در ادامه به آن پاسخ دهیم، این است که نمایشی که میزان فروش آن به میلیارد رسیده و فاقد محتوا و ارزش کیفی است چگونه با اقبال مواجه شده که خلا آن در اثر با کیفیت وجود ندارد. چرا که چنین اقبالی اگر در هنر واقعی تئاتر پدید آید و مخاطب تکثیرکند، تفکر متعالی تزریق کند، و به موهبت اثرگذاری هنری این اندیشه متعالی را در جامعه نهادینه جامعه کند، اکنون حال دیگری داشتیم.
شاید بد نباشد یک بار برای همیشه به جای متهم کردن مسئولین امر به جریان تولید اثر نمایشی و خلق و ارائه آن بپردازیم.
برآوردهها نشان میدهد تنها نام فلان هنرمند فعال که کار گیشه نمایشهایش به میلیارد میرسد از پروسهای عبور کرده که اکنون جریان کاملی از تولید و ارائه و عرضه و حتی تجاریسازی را در اختیار تولیدکننده قرار داده است. این یعنی اکوسیستم! در اکوسیستم چنان که یکی از عناصر بدنه و فرآیند ظهور و عرضه به هر دلیلی دچار نقصان شود دیگر عناصر این فرآیند را جبران خواهند کرد. (روی صحبتم تنها چرخه تولید است و زیباییشناسی و محتوای اثر آخرین نکته ی اکوسیستم تولید به حساب میآید.)
البته که هرگز اقبال عمومی و شمار مخاطبین نمیتواند مبارک و میمون باشد که در این فقره نیز متاسفانه اینگونه است. چطور که طبق آمار رسمی در سال ۱۳۹۳ هر ایرانی برای شیر و لبنیات خود ماهانه رقم 4 هزار 46 تومان هزینه کرده در مقابل برای مصرف سیگار و چیپس و پفک، رقم ۵ هزار و 375 تومان پول خرج کرده است. به عبارتی، ایرانیها برای هزینه شیر هر عضو خود به اندازه ۷۵ درصد مجموع هزینههای دخانیات، پفک، نوشابه و آدامس، پرداخت کردهاند. این در حالی است که میدانیم شیر و لبنیات نقش مهمی در رشد و سلامتی تکتک اعضای جامعه دارد و پفک و چیپس یا همان هلِههوله غذایی، بدون داشتن ارزش غذایی مثبت و حتی مضر در سلامت جامعه، خوش اقبالترند.
از قضا میزان تبلیغات چیپس و پفک در سال ۱۳۹۳ بسیار زیاد بود و برندهای ریز و درشت آن فراوانی بسیاری در تبلیغات تلویزیون داشتند.
شرکتها اسپانسر رویدادهای مختلفی میشدند تا این سرانه را حتی بیشتر تغییر دهند. حال آنکه چنانچه آمار جدیدتری منتشر شود، با توجه به پدید آمدن برندها و تنوع لحظهای هله هولهها آمار عجیبتری نیز شاهد خواهیم بود. واقعیت آن است که جامعه ایرانی تمایل بسیاری به مصرف مواد مضر و آسیبزا دارد. هلههوله، مواد خوراکی خوشمزهای هستند که برخلاف طعمشان هیچ خاصیتی ندارند؛ اما به سبب لذتی که به ما میدهند، آنها را مصرف میکنیم. برای مثال نوشابه گازدار یک نوشیدنی محبوبی در ایران است. مخلوطی از شکر و آب و گاز دیاکسید کربن (برآمده از بیکربنات)، درست مادهای که بدن ما توان تنفسش را ندارد، برای خوردنش ولوله داریم. زمانیکه از ما در حین لذت و شعف از نوشیدن سم سیاه(نوشابه) میپرسند چرا، میگوییم نمیدانیم. این همان وضعیت مصرفکننده در نمایش پرمخاطب بی محتوا و فاقد کیفیت است. او هلههوله نمایشی مصرف میکند. منگ از چیزی که نمیداند چیست، احساس میکند لذت میبرد؛ درحالیکه آنچه روایت میشود تا مرز فاجعه، تنها چند قدم فاصله دارد.
خب در همین نمایش پرمخاطب میلیاردی تصویری فیک، قلابی و جذاب از سلول انفرادی زندان ارائه میشود. زندانها و ندامتگاهها محل بازدارنده و ابزار کنترل بزه در هر جامعهای هستند اما چنین نمایشی انفرادی را زیبا میکند. آن را بزک میکند و با بستهبندی سانتیمانتال آن را تحویل مخاطب میدهد. برایش هم ادا و اطوار درمیآورد و ژستهایی میگیرد شبیه پهلوانان زنجیر پارهکن معرکهگیر که مدام به مخاطبش میگوید دقت کنید چطور زنجیر را پاره میکنم و دریغ که زنجیر پاره است و قهرمان اصلی مجرمی است گناهکار در دوران حبس و محکومیت!
نمایش واقعیت انفرادی را به مخاطبش نمیگوید. دوران محکومیت را دوران عاشقانهای بیان میکند تا جایی که دخترک هجده ساله به دوستپسرش بگوید «حاضری به خاطر من بری انفرادی» و پسرک با شعف بگوید «آره عزیزم.» آنها معصومانه، بدون فهم از واقعیت انفرادی شرط عاشقانه برای هم میگذارند؛ چون قهرمان روایت اثر محبوباش یک چیز زشت را زیبا میکند و شاید خودش دست در دست سیستم زندانیکن میگذارد.
اما با شکلگیری اکوسیستم تئاتر سبز بر این هلههولهها میتوان فائق آمد.
از مهمترین معضلات قرن بیست و یکم، معضلات زیست محیطی و هویتی است. معضلات زیست محیطی مانند گرمایش زمین، مصرف بی رویه پلاستیک، عدم توجه به ساختمانسازی بر اساس اصول معماری سبز، دفع نادرست زباله، بیابانزایی، جنگلزدایی، آلودگی آبهای شیرین و غیره. علاوه بر آن، انسان و جوان امروز از مسیلهای عمیق تر از استثمار، یعنی از عدم تعلق به هویت جمعی رنج میبرند، مانند فراموشی هویت محله، عدم توجه به فرهنگ صلح و پرورش هوش محیط زیستی، عدم تطابق با سبک زندگی خود و ریشههای دینی و مذهبی جغرافیای خود.
شیوهها، گونهها و خردمدرامهای تئاتر سبز در فضاهای شهری و روستایی، در نهایت راهکارهای عملی برای ساخت فرهنگ در توده به دستمان میدهد. بهبود آگاهی شهروندان از حقایق محیط زیستی و فرهنگی در اکوسیستمهای مختلف است که به وسیله ی تئاتر سبز بررسی و اجرایی میشود. اجرای تئاتر سبز هم در فضای شهر (سالنهای نمایش) و هم در فضای روستا (با استفاده از آیینهای بومی) بر شناخت عمیقتر هویت محلی و بومی تمرکز دارد.
همانطور که میدانید ۹درصد از بودجه هر دستگاه دولتی طبق قانون باید صرف فرهنگ سازی شود. چنانچه با یک عزم ملی و هماهنگ از مفاهیم و شیوههای اجرایی تئاتر سبز و پداگوژیک(تعلیمی) تکنیکهای تئاتر کاربردی را با همکاری شهرداریها به زندگی اقشار مختلف جامعه ببریم ضمن ایجاد کارآفرینی و اشتغال طیف وسیع دانشآموختگان بیکار هنرنمایی به گسترش آگاهی نسبت به هویت محله، اخلاق زیستی، هوش محیط زیستی و تفکر سبز بودگی در اکوسیستم فرهنگی کمک جامعه را میتوان به تدریج در برابر هلههوله فرهنگی مصون ساخت. تئاتر سبز با هدف اصلاح برخوردهای بوم شناسانه، افزایش هوش محیط زیستی، اخلاق زیستی و فرهنگ صلح در اجتماعات مردمی شهروندان و مسئولین اجرا می شود تا گامهایی همه جانبه، استوار و مانا در جهت فرهنگ ایرانی-اسلامی و توسعه انسانی، توسعه روستایی و توسعه پایدار برداشته شود. البته چنانچه بر اساس یک آمایش سرزمینی و با همراهی و هم افزایی نهادهای متولی شکل بگیرد.
انتهای پیام