دیدگاه شهید مطهری و افاضات علی مطهری
علیرضا کفایی در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
به نام خدا. این سو کشان سوی خوشان وان سو کشان با ناخوشان. امروزه تفکیک جنسیتی نه فقط در حوزه بحث و نظر دینی و فقهی بلکه به عنوان یک نزاع سیاسی در میان جناح های سیاسی و در ساختار قدرت میان دولت و مخالفانش با تعاریف گوناگونی روبرو است.
نفس ورود به این بحث جدای از درستی و یا نادرستی دیدگاه های متفاوت، نشان دهنده این است که هم فقها و کارشناسان دینی و هم جریانات سیاسی سر در گم و حیرانند و بیشترین ایراد به فقها بر می گردد که هنوز نتوانسته اند نظری استوار و معقول در این ارتباط ارائه دهند. نباید این موضوعات را حمل بر گستردگی و یا تنوع نظرات کرد که اگر اینگونه توجیه شود خطرناکتر است زیرا چطور می شود در یک دین واحد با مبانی و اصول یکسان و اعتقادات شدید مذهبی میان دینداران در یکی از کوچکترین مسائل مبتلا به جامعه ی اسلامی، با نظرات متفاوت فقهی روبرو بود و اگر این را هم بپذیریم که اختلاف در این مسائل طبیعی است سوال اینست پس چرا فقط باید نظر یک گروه خاص یا فرد خاص یا فقیه خاص یا جناح خاص پذیرفته شود؟
در هر حال تردیدی وجود ندارد که در مورد نحوه ی ارتباط زن و مرد و اشتغال زنان و شکل و شیوه ی پوشش و رعایت عفاف و حجاب اختلاف اساسی وجود دارد. نمی توان و نباید مشکل را صرفاً به تهاجم فرهنگی و نقشه ی دشمن ربط داد که در این صورت از اصل ماجرا غفلت خواهد شد و چه بسا جوانانی که در امور دینی کنجکاو هستند قربانی دعواهای سیاستمداران و حیرانی فقیهان شوند. به جای اینکه همه چیز را با یک جواب ساده و تکراری (نقشه ی بیگانه) رفع و رجوع کنیم به دنبال راه حلی اساسی باشیم تا هم امور شرعی لحاظ شود و هم افکار عمومی قانع شود.
در جهان امروز که مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی گستردگی فراوانی یافته است و روز به روز بر گسترش آن افزون می شود و در پی آن حضور زنان در عرصه های مختلف جامعه پر رنگ تر است و از طرفی بخشی از پیشرفت های علمی به واسطه ی همین حضور فعال زنان صورت می پذیرد و نیز عصر ارتباطات ویژگی ها و و راهبردهای خاصی را در ارتباط انسان ها با یکدیگر تعریف می کند و دهکده ی جهانی خود را بر جوامع و ملل و آدمیان دیکته و تحمیل می کند، ماندن اندر خم یک کوچه و هر روز دعوا به راه انداختن بر سر مساله ی تفکیک و یا اختلاط زن و مرد به جز هدر دادن انرژی و دلسرد کردن مردم و به خصوص جوانان و بالاخص زنان و دختران نیست.
به نظر می رسد که این دعوای ساختگی بیشتر برای پوشاندن اشتباهات گذشته و فرار از مکافات امروز و انحراف افکار عمومی است اما موضوع ارتباط سالم میان زن و مرد باید از بارزترین دغدغه های متشرعین و سیاسیون باشد و از افراط و تفریط پرهیز شود و با راهنمایی عقل و بر اساس شرع و توجه به فطرت بشر روشی و نظری و راهبردی در نظر گرفته شود.
در این مختصر در پی تبیین امور فقهی و یا بررسی دیدگاه های متفاوت در مورد تفکیک جنسیتی نیستیم، نه این مقال این مجال را دارد و نه این قلم توان بر آن.
آنچه مورد نظر است نفس دعوایی است که ساخته اند و به طور مشخص از سوی کس و یا کسانی ساخته و پرداخته شده است که کارنامه ی سیاسی و مذهبی درخشانی ندارند و آویزان شدگان سیاسی ای هستند که در هر فصلی، سخنی می گویند و گروههای سیاسی و حتی دولتیان هم در دام آن گرفتار آمده اند و بیشتر روی سخن با آقای علی مطهری است که ظاهراً در هر جایی از فضل پدر برای خود حاصلی جستجو می کند ولی در این کش و قوسِ جنسیت و ارتباط زن و مرد با حمایت از لاف زنان بی فضل و دروغ بافان، خرج اضافی بر فضل پدر بر نهاد تا نهاد شهرداری را به زعم خود نجات دهد و شهردارش را از هجمه وارهاند.
جناب علی مطهری که نقل به مضمون از شهید مطهری روایت می کنند و “تعبیر مردان شکارچی ” را به کار می برند که ” از آزادی زن به معنی اختلاط و بی بند و باری او دفاع می کنند چون می بینند اگر اصول عفاف رعایت شود دیگر نمی توانند از زنان مختلف با هزینه ی ناچیز کام بر گیرند … ” و اصلاح طلبان را متهم می کنند به اینکه ” توجه کافی به این گونه احکام اسلام ندارند”، فراموش کرده است که سی و پنج سال از عمر انقلاب اسلامی می گذرد و نظریه ای را که شاید بر نظام شاهنشاهی صدق می کرد به نظام جمهوری اسلامی تعمیم می دهد و اگر این نظر را درست بدانیم باید ملحقات آن را هم بپذیریم و از آن جمله اینکه با وقوع انقلاب اسلامی هیچ چیز تغییر نکرده است که واقعاً بی انصافی است، زیرا زنان در جمهوری اسلامی نقش بسزایی در فعالیت های اجتماعی و مذهبی داشته و دارند و هم شهید ساز بوده اند و هم خود به شهادت رسیده اند و این تعابیر زننده در شان مردان و زنان مسلمان نیست که آقای مطهری بدون مطالعه مردان را به شکارچی و زنان را به کام دادن در قبال هزینه ی ناچیز متهم می کنند و ظاهراً خود را در جایگاه نصیحت کننده ی گروههای سیاسی و فراتر از علمای اسلام و حتی بنیانگذار جمهوری اسلامی می بیند و هر از گاهی افاضاتی می فرمایند.
آقای مطهری شاید فراموش کرده اند که در مورد نظریه ی حجاب شهید آیت الله مطهری همان موقع انتشار کتاب و نظریه ی ایشان هم مخالفت های بسیاری شد و عده ای از علما آن نظریات را قبول نداشتند و تعریف و تمجید حضرت امام از شهید مطهری و سفارش به مطالعه ی کتب ایشان نمی تواند راه انتقاد را ببندد و یا جوازی باشد بر اینکه هر چه آقای مطهری فرموده اند بی کم و کاست برای همه ی زمان ها ساری و جاری است و حق هیچ انتقادی هم وجود ندارد کما اینکه در همین یک مورد که ادعای آقای علی مطهری به ادله ای از شهید مطهری در باب تفکیک جنسیتی است کاملاً با نظر امام راحل در تضاد است و امام به هیچ وجه قائل به تفکیک جنسیتی نبودند و حتی در یک مورد که در دانشگاه اتفاق افتاد سریعاً دستور به برداشتن پرده ها دادند و مسوولین را به اجتناب از اینگونه تفکرات ارتجاعی فرمان دادند.
آقای علی مطهری! گیریم به ضرب زور و از روی اکراه در شهرداری این طرح (تفکیک جنسیتی) را اجرا کردید و برای خود کف هم زدید، بازار و مراکز خرید، جایگاههای تفریحی و گردشگری، حضور توامان مردم را در غم و شادی ملی و ایام الله و روزهای تاریخی و … چه می کنید؟ خانه ی خدا را چه می کنید؟
چرا در مواقعی که نظام نیاز به حضور بیشتر مردم دارد جواز اختلاط صادر می شود و آنجا نه تنها گناه یا مفسده ای نیست بلکه تا مدت ها از حماسه ی حضور و مشت محکم بر دهان استکبار و زنان و مردان قهرمان سخنسرایی می شود ولی پس از آن حکم به فساد و گناه و به قول شما! شکارچیان و کامجویان و فحشا و … می دهند؟
آقای علی مطهری! دیدگاه شما مبنای مقبولی و معقولی ندارد، از نظر اسلام حضور زن در جامعه و ارتباط با دیگران ممنوع نیست و اگر استناد به نظریات شهید مطهری دارید بهتر است بدانید که آیت الله شهید آن دسته روایات را که حضور زنان در جامعه را منع می کند صرفاً یک توصیه ی اخلاقی می داند به معنی اینکه مردان و زنان از خطراتی که ممکن است در ارتباط با هم پیش آید آگاه شوند و می فرماید: “علت اینکه فقها به مضمون چنین جمله ها فتوا نداده اند، ادله ی قطعی دیگر از آیات و روایات و سیره معصومین (ع) بر خلاف مفاد ظاهر این تعبیرات است و به اصطلاح ظاهر این جملات معرض عنه اصحاب است، لهذا این جمله ها حمل بر توصیه ی اخلاقی شده است و ارزش اخلاقی دارد نه فقهی”.
فی الواقع شهید مطهری می فرمایند که باید به مصونیت روابط نظر داشت نه ممنوعیت آن. ولی چرا آقای علی مطهری نظرات پدر بزرگوارشان را گزینشی و آن هم به میل خود تفسیر می کنند؟ الله اعلم! و بدتر اینکه به اجماع فقها در این مورد اشاره می فرمایند و معلوم نیست کدام فقها مورد نظرشان است؟ اگر یکی از این فقها را شهید مطهری در نظر بگیریم و اعلم و اعظم فقیهان را حضرت امام بدانیم، قطعاً آقای علی مطهری با دروغ بستن بر فقیهان و اجماع آنها، حداقل بر امام خمینی و شاگردش آیت الله مطهری که از قضا پدر ایشان است، جفای بزرگی کرده است. و اینجاست که باید گفت “از فضل پدر تو را چه حاصل”.
آقای علی مطهری! شاید بهتر باشد بدبینی بیش از حد خود را کنار بگذارید و به زنان و مردان این سرای اعتماد کنید و ارتباط زن و مرد را در حد همان توصیه ی اخلاقی که پدر بزرگوارتان به حکم قرآن و روایات و نظر فقیهان اعتقاد به آن داشتند باور نمائید و حکم بر ممنوعیت ندهید که به صراحت خلاف نظر وی است.
آقای مطهری! آیا لغزش فقط در ارتباط بین زن و مرد است که آن را محکوم می کنید؟ آیا راه یافتن به مجلس و یا نشستن بر مسند قدرت و یا خودکامگی نمی تواند از جایگاه های لغزش باشد؟ آیا فکر می کنید اندکند آنان که در این موارد به لغزش افتاده اند و دچار گناه و انحراف شده اند؟ آیا می توان به این دلیل این موارد و مشاغل و منصب ها را ممنوع کرد؟ آیا اگر نظر شما صحیح باشد مساوی با تعطیلی زندگی نیست؟
یعنی واقعاً ساپورت و تار مو و حضور زنان در جامعه باعث مشکلات عدیده ی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی است؟ آیا لحظه ای فکر نکردید چه توهین بزرگی به مردم و به ویژه زنان می کنید و البته این توهین را به مردان هم روا داشته اید. و متاسفانه به جای بحث علمی و فقهی که شاید شما ترازی در آن ندارید، نا آگاهانه اصلاح طلبان را به عدم توجه به احکام اسلام متهم کرده اید و حال آنکه با این نظر اولین اتهام را متوجه بنیانگذار جمهوری اسلامی کرده اید. آیا امام هم که مخالف تفکیک بودند، به احکام اسلام توجه کافی نداشتند!؟ آیا اغراض سیاسی باید تا حد جفا بر بزرگان پیش رود؟ کمی انصاف داشته باشید و این قدر مذبذب و متزلزل نباشید؟ و خود برتر بینی را در خود اصلاح کنید و درس آموزی از بزرگان کنید تا بزرگ شوید.
گاهی به این سوی غلطیدن و گاهی به آنسوی، عین تزلزل است و با ناکسان و ناخوشان هم پیمان شدن نه دانایی است. بزرگش نشمارند اهل خرد آنکه نام بزرگان به زشتی برد!
انتهای پیام