غرور ملی پوشکمال شده!
محمد فاضلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «غرور ملی پوشکمال شده، نخبگان بیتفاوت و رسانه مخرب» نوشت:
«تب پوشک یکباره همه را گرفت. فضای مجازی از لطیفههای پوشکی پر شد و جماعت تازه انگار یادشان آمد که در این مملکت مواد اولیه ساخت پوشک هم وارداتی است. جماعتی دیگر یادشان افتاد پوشک را با موشک مقایسه کنند و خلاصه پوشک به نماد تحقیر فناوری، اقتصاد، جامعه و حیثیت ایرانی بدل شد. رسانه هم بر این تحقیر دمید و نخبگان سکوت کردند و همراه شدند. غرور ملی تحقیر (پوشکمال) شد.
این ماجرا را اما میشود از زاویه دیگری هم نگریست. منابع مختلف بازار پوشک جهان تا سال 2020 را 60 میلیارد دلار در سال برآورد کردهاند. بازار پوشک ایران را اگر با بازار جهانی آن (حدود 60 میلیارد دلار) مقایسه کنیم، نتیجه جالبی حاصل میشود.
مواد سلولزی (عمدتاً خمیر پالپ) و مواد سوپرجاذب (موادی که چندین برابر حجم خودشان آب جذب میکنند) حدود پنجاه درصد وزن هر پوشک را شامل میشوند. ارزش دلاری واردات سوپرجاذبها در سال 1396 معادل 72 میلیون دلار، خمیر پالپ و تیشو (از مواد سلولزی) نیز جمعاً 11 میلیون دلار و چسب 667 هزار دلار بوده است. جمع واردات این مواد حدود 90 میلیون دلار میشود. آمار گمرک نیز نشان میدهد امسال بیش از ۹۰ میلیون دلار ارز به واردات مواد اولیه پوشک اختصاص یافته است.
دقت کنید که در بازار حدود 60 میلیارد دلاری سهم ایران فقط 90 میلیون دلار مواد اولیه است. اگر این مقدار را 50 درصد ارزش پوشکهای تولیدی در ایران محاسبه کنیم، ارزش تولید پوشک در ایران 180 میلیون دلار میشود. این میزان معادل 0.3 (سهدهم) درصد از ارزش بازار جهانی است. یعنی بازار جهانی پوشک حدود 334 برابر بازار پوشک ایران است.
مدیر اجرایی یکی از بزرگترین شرکتهای تولید پوشک دقت کنیم میگوید «متاسفانه ما خمیر سلولزی را به دلیل نبود منابع سلولزی و شرایط اکولوژی کشور نداریم.» و درخصوص پودر جاذب هم میگوید «پودر جاذب هم یک پلیمر اکریلیک است که آن هم در کشور ما تولید نمیشود.»
مصاحبه این مدیر اجرایی صنعت پوشک به علاوه اطلاعات مقایسه بازار ایران و بازار جهانی پوشک چند سؤال پیش روی ما قرار میدهد. اول، آیا ما ایرانیان باید بابت نداشتن خمیر سلولزی که مادهای طبیعی است و در کشور ما وجود ندارد یا منابع آن کافی نیست، شرمنده باشیم؟ دوم، وقتی ارزش بازار داخلی پوشک در ایران فقط 0.3 درصد کل بازار جهانی است، آیا منابع ملی را باید برای ساخت کارخانجات تولید مواد اولیه پوشک باید صرف کرد؟ آیا شرکتهای خصوصی به دلیل منطق اقتصادی ناشی از کم بودن ارزش بازار مواد اولیه پوشک از سرمایهگذاری روی تولید آنها به درستی خودداری نکردهاند؟
سؤال، آیا ما در در کسب فناوری تولید مواد اولیه پوشک ناتوان هستیم و خود را تحقیر میکنیم یا چون اقتصاد در این بخش در اختیار بخش خصوصی بوده و از منطق درست اقتصادی پیروی کرده است، هزینه تولید کالایی غیراستراتژیک در مقیاس بازار کم بر منابع ملی تحمیل نشده است؟ علیرغم توسعه کاربرد سوپرجاذبها، هنوز نزدیک به 80 درصد این مواد در ساخت پوشک مصرف میشود.
آیا ما باید دست به خودزنی بزنیم و به دلیل کردار اقتصادی درست بخش خصوصی در واردات مواد اولیه پوشک با قیمتی احتمالاً پایینتر از تولید داخلی همین محصولات، به جای تولید محدود آن در داخل، خود را محقر و ناتوان تلقی کنیم؟ اشتباه سیاستگذار در گمرک یا سیاست ارزی را باید نقد کرد، اما تحقیر و پوشکمال کردن حیثیت و غرور ملی به خاطر رعایت منطق اقتصادی، خودزنی است.
این خودزنی در فضایی رخ میدهد که نخبگان سکوت میکنند و با عامه مردم همصدا میشوند؛ و رسانه به عوض آنکه روشنگر باشد و مسأله را بزرگتر از آنچه هست جلوه ندهد، در سر دعوایی سیاسی، پوشک را ابزار زدن دولت و تحقیر ملی قرار میدهد. آیا ما فرزندانمان را با حس زندگی در کشوری که قادر نیست پوشک تولید کند بزرگ میکنیم؟ سیاست ارزی یا گمرکی و حتی فساد احتمالی مسبب اخلال در واردات مواد اولیه پوشک را باید با جدیت نقد کرد، اما این حس را به جامعه ندهیم که ما مردمان حقیری هستیم که از پس تولید مواد اولیه پوشک برنمیآییم. غرور ملی را پوشکمال نکنیم و مسألهها را آنچنان که هستند بنگریم. سؤال اصلی درباره پوشک نیست، درباره جامعهای است که نخبگان و رسانهاش چنین بیتفاوت و مخرب شدهاند.»
انتهای پیام