خرید تور تابستان

دو زن در کفِ خیابان! | یاسر عرب

‘یاسر عرب’ نویسنده و تحلیلگر مسایل ایران، در یادداشتی تلگرامی نوشت:

از دیروز چند تن از دوستان ویدئویی برایم ارسال کردند از یک خانم چادری که ظاهرا راجع به حجاب نهی‌ازمنکر کرده و مورد تهدید قرار گرفته و ضربه‌ای خورده و کف خیابان افتاده است.

عجیب اینکه دوستان دیگری هم ویدئویی ارسال کردند از یک دختر خانم که چون حجاب‌اش را رعایت نکرده، مورد برخورد پلیس قرار گرفته و افسر نیروی انتظامی پای این دختر خانم را گرفته و وسط خیابان بدنش را روی زمین می‌کشد که ببرد!

دو زن در این دو ویدئو کف آسفالت خیابان افتاده و تحقیر شده‌اند. یکی چادری و محجبه، یکی دیگر شال بر سر و شل‌حجاب!

مظلومیت خانم چادری را رسانه‌های رسمی اینطرف آب پوشش دادند؛ مظلومیت آن یکی را رسانه‌های غیررسمی آن‌طرف آب و فضای مجازی.

می‌شود برای مدافعین آن خانم چادری نوشت که “کلوخ‌انداز را پاداش سنگ است!”. می‌شود نوشت: “از این بازی دست بردارید و ببینید از لایحه حمایت از حقوق زنان چه‌خبر؟”. یا پرسید: “از آمار سیاهِ خشونت خانگی چه‌خبر داریم؟”. یا یادآوری کرد: “واقعا الان مشکلات واقعی مملکت ما چیست؟”.

بعد بیست سرتیتر از مسائل فضاحت‌بار کشور (از بانکداری تا اقتصاد و صنعت و بیکاری و…) را ردیف کرد و پرسید: “با این رکود و بدبختی و فقر الان واقعا مشکل دوچرخه‌سواری زنان در اصفهان است؟ یا کنسرت در خراسان؟ یا شل حجابی کسانی که اعتقاد به حجاب اجباری ندارند؟ یا…”.

اما بگذار در این لحظه از زاویه دیگری موضوع را ببینیم. حجاب مقوله‌ای نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. پس از این خیال خام‌اندیشانه و موضع که “موضوعات مهمتری داریم و نباید به آن بپردازیم”؛ دست برداریم.

واقعیت این است که حالا متاسفانه حجابِ رایجِ تبلیغیِ جمهوری اسلامی (حجاب یکسان| چادر ملی) پرچم دونوع برساخت اجتماعی شده است؛ دو جبهه ی مقابل و متقابل…

این یک واقعیت نیست؛ اما متاسفانه رسانه‌های رسمی و غیررسمی با سال‌ها تلاش توانسته‌اند این را تبدیل به یک “واقعیت بین‌الاذهانی” کنند که حجاب نمادِ دو رویکرد به وضعیت موجود است.

این دو زنِ کف خیابان زمین‌خورده برای من نمادِ جامعه‌ای است که تلاشش برای اصلاح ساختار سیاسی و فرهنگی بی‌نتیجه مانده و در ذیل پروسه “ضد گفت‌وگو” بودن، حالا یک جامعه تیز، توده‌ای هیجانی، صفروصدی شده است.

بخش اقتدارگرای حاکمیت در پس اجباری کردن حجاب و شلاق گذاشتن برای بی‌حجابی و… باید این پیش‌بینی را می‌داشت که وقتی در عرصه‌های رسمی به دنبال “حذف” کسانی است که اعتقادی به حجاب یا حجاب اجباری ندارند، این رویکرد حذفی به دنبال خود، دیگری‌سازی و بازتولید اندیشه حذف را به دنبال خواهد داشت.

حالا در بسیاری از رستوران‌ها و مکان‌های غیررسمی و غیراداری این چادری‌ها هستند که فضا طوری برایشان چیده می‌شود که معذب باشند و محل را ترک کنند!

این دو زن افتاده کفِ خیابان، جامعه ماست که بعد از این نوع تقابل از هر دو طیف هزینه سنگینِ ضرب‌وشتم را پرداخته است!

این دوگانه‌سازی، لبه حذف را تیز می‌کند. یعنی از یک طرف آخوندکشی راه می‌اندازد. از یک سو، زندانی معترض به قتل می‌رساند. از یک جهت، قتل‌های زنجیره.ای به پا می‌کند. از آن‌طرف، دنبال فرصت مغتنمی است که آتش بزند! این به چادری بگوید: “امل عقب‌افتاده”، آن به بی‌حجاب بگوید: “فاحشه”!

این اتفاقات نیفتاده؟ این سخنان گفته نشده؟ این واقعیت بین‌الاذهانی را صداوسیما و شبکه من‌وتو، دائم توی بوق نکرده و این شکافِ جامعه رسمی|جامعه غیررسمی را مکرر تعمیق نمی‌کنند؟

“ایران” اسمی مونث است. این دو زن برزمین‌افتاده چهره اجمالی ایرانی هستند که تن به گفت‌وگو و رواداری و زندگی مسالمت‌آمیز نداده و برای دیگری به جای فرصت رشد و فهم متقابل، “حذف” می‌خواهد!

این دو زن، ما هستیم که داریم در بازی صداوسیما و شبکه من‌وتو وارد آتشِ دیگری‌سازی شده، مقابل هم می‌ایستیم و یکدیگر را با مشت و لگد نقش بر زمین می‌کنیم.

مایی که قرار بود”رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ” باشیم. مایی که می‌خواستیم از این پیچ تاریخی سخت به یاری هم عبور کنیم…

ما همه در یک زندان ساخته‌شده از جهل و نادانی و قهر زندگی می‌کنیم. آن بالا اگر حاکمان ما مجنون و مست قدرت هستند؛ این پایین ما محکومین به جای آشتی و گفت‌وگو، چرا باید به جان هم بیفتیم؟

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. آن بالا اگر حاکمان ما مجنون و مست قدرت هستند؛ این پایین ما محکومین به جای آشتی و گفت‌وگو، چرا باید به جان هم بیفتیم؟

  2. جناب اقای عرب تصویر این نمایه هایی که تعریف کرده اید ودرباره ان سخن رانده اید بالا تراز همه چیز ارمان های ساقط شده ان نسل ارمانخواه است…….وان نماد بالا همان خواسته هایی است که برایش فریاد کردند واینزمان به چنین حضیضی فروکاسته شده اند……

  3. نمیشودیکی را نادیده گرفت ولی بدیگری پرداخت…وقتی جناب علم الهدی دزدی را انچنان تعریف میکند ودرباره حجاب بنحو دیگری ….باید مسئول قضایی هم چنین اعلام موضع نماید……بهرحال باید این هماهنگی دراعلام مواضع باشد…تا ما اثراتش را در جامعه ببینیم ….بایدخون گریست…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا