“نباید دیپلماتها را محدود کنیم”
به گزارش دریافتی انصاف نیوز، برنامه «دیروز، امروز، فردا» به سردبیری و اجرای محمدحسین رنجبران شب گذشته با حضور حمیدرضا آصفی و ایزدی از شبکه سوم سیما پخش شد.
در ابتدای برنامه مجری برنامه به بیان سخنانی کوتاه پرداخت و گفت: انقلاب اسلامی شما مردم جدای از اینکه سرنوشت سرزمینتان را تغییر داد، سرنوشت بسیار از کشورهای اسلامی و غیر اسلامی را تحت تاثیر قرار داد و تغییراتی را در ساختار و کارکرد نظام بینالملل ایجاد نمود و نظام بینالملل و قواعد آن را هم به چالش کشید. انقلاب اسلامی با ترسیم مرز جدید که به تعبیر امام خمینی مرز میان مستضعفان و مستکبران بود جبههای جدید ایجاد کرد و اکنون ما بعد از 36 سال میفهمیم معنی این صدور انقلاب که امام اشاره میکردند یعنی چه و بسیاری از موارد آن را به عینه میبینیم.
میهمانان این برنامه دکتر حمیرضا آصفی سخنگوی اسبق وزارت خارجه و دکتر فواد ایزدی کارشناس مسائل بینالملل بودند.
مجری برنامه سپس به بیان موضوع امشب برنامه پرداخت و گفت: امشب سعی میکنیم تا به تاثیرات فرهنگی و سیاسی انقلاب اسلامی در خارج از مرزها و نفوذ معنوی جمهوری اسلامی بپردازیم.
نظر سنجی این برنامه سوال زیر بود: علت حضور و استقبال قدرتهای جهانی برای مذاکره با جمهوری اسلامی ایران را چه میدانید؟
1 – فشار افکار عمومی و تلاش برای اقناع آن
2- حفظ منافع ابر قدرتها
3- گسترش نفوذ معنوی وقدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان
در ابتدا سخنان حمید رضا آصفی در پاسخ به این سوال که چه سالی دیپلمات شدید و آیا فکر میکردید نفوذ معنوی و نفوذ سیاسی و فرهنگی که در کشورهای دیگر خارج از مرزها دارد، به این مقدار برسد ؟ گفت: من سال 63 دیپلمات شدم. نه تنها من. بلکه فکر نکنم هیچ کس دیگری بتواند ادعا کند که دنیا این شکلی که اکنون ما میبینیم میشود. باید به 30 سال قبل بازگشت و آن موقع ارزیابی کرد. البته بله. چرا که مجله تایمز در سال 1979 عکس امام را روی جلد زد. آن مجله هر سال یک نفر را به عنوان مرد سال انتخاب میکرد. آنها عکس امام را روی جلد به عنوان مرد سال انتخاب کرده بود. کره زمین در دست ایشان بود و زیر این عکس نوشته شده بود که دستهایی که دنیا را تکان داد. بله امام دنیا را تکان داد اما ما آن موقع تصور نمیکردیم که این انقلاب اینگونه ریشه میدواند و جلو میرود و 30 سال بعد یعنی در سال 1393 در جایگاهی همانند اکنون است. کسی این موضوع را باور نمیکرد.
ایزدی نیز در پاسخ به این سوال که شما به عنوان یک کارشناس چگونه شرایط را ارزیابی میکنید ؟ آیا این گسترش مربوط به خود انقلاب اسلامی است یا مربوط به دیپلماسی رسمی میشود و کارهایی که در عرصه دیپلاسی عمومی شده است ؟ گفت: فکر میکنم مجموعه همه این مواردی است که اشاره فرمودید. قطعا کشور بدون یک دیپلماسی قوی نمیتوانست به این جایگاهی که اکنون دارد برسد. کسانی که در وزارت خارجه هستند در حق کشور بسیار زحمت کشیدند. در کنار آن بحث دیپلماسی عمومی هم اهمیت دارد به ویژه اکنون که دنیا به سمت دموکراتتر شدن میرود. کشورهایی را میبینید که یک زمان دیکتاتوری بودند. مثلا حالت کمونیستی فرو پاشیده است و دنیا نسبت به دهه 70 و 80 و قبل از آن دموکراتتر شده است.
وی ادامه داد: چون دنیا به سمت دموکراسی حرکت میکند، در نهیات افکار عمومی اهمیت دارد و چون افکار عمومی اهمیت دارد، دیپلماسی عموم نیز مهم است. دیپلماسی عمومی کارهایی است که یک کشوری برای تاثیرگذاری روی مردم کشور دیگر انجام میدهد. از این جهت فعالیتهایی که وزارت خارجه در این حوزه انجام میدهد، جزو آن حساب میشود. فعالیتهایی که صدا و سیما در حوزه برون مرزی انجام میدهد. در این حوزه نعریف میشود یا نامه اخیر حضرت آقا به جوانان اروپا و آمریکا در این حوزه تعریف میشود. در حقیقت هر دوی این موارد مهم است. در نهایت ما در حوزه دیپلماسی عومی یک مزیت نسبی نسبت به دیپلماسی سنتی مان داریم. چون اصالتا انقلاب اسلامی یک انقلاب دینی فرهنگی با یک پیام جهانی بود، تاثیر کگذاری آن روی افکار عمومی جهان زیاد بود.
ایزدی در ادامه سخنان خود به بینالمللی بودن انقلاب ایران و شخصیت امام خمینی اشاره کرد و گفت: برای مثال آلور نورد که درگیر مباحث ایران کانترا شد، زمانی که به آمریکا بازگشت و خبر فاش شد، سنای آمریکا جلسهای استماع گذاشت و از اینها خواست تا شهادت بدهند که چه اتفاقی افتاد. در آن جا یکی از سناتورها از آلور نورد میپرسد که شما برای چه به ایران رفتید ؟ او افسر ارشد آمریکا بود و برای کارش به خیلی از کشورها سفر کرده بود. او این جواب را به آن سناتور میدهد که من در دورترین روستاها در فیلیپین و در دورترین روستاها در نیجریه نیز عکس آیتالله خمینی را میدیدم و در کشورهای بقیه نیز این عکس را میدیدم. از این جهت پیام انقلاب اسلامی اهمیت داشت و نکاتی که حضرت آقا در سخنان امروزشان فرمودند، واقعا این اتفاق افتاد. افرادی از پیامی که انقلاب اسلامی داشت تاثیر گرفتند. خیلی از افراد در داخل کشور شاید متوجه نشدند که در ایران چه کردند اما تاثیرات بینالمللی انقلاب برای کسانی که در خارج از کشور بودند بسیار ملموستر بود. از این جهت فکر میکنم تمام مواردی که شما فرمودید درست است.
سوال بعدی مجری این بود که اگر نگاهی به صاحب نظران مقامات خارجی در اوایل انقلاب داشته باشیم، موشه دایان را میبینم به عنوان یکی از سران اسراییل که میگوید میترسم زلزله انقلاب اسلامی به پشت شرزمینهای ما برسد. آیا دشمنان ما از همان اول چنین نگرانی داشتند یا رژیم صهیونیستی برای جوسازیهایی که شاید به نفع خودشان باشد چنین رویکری داشتند ؟ آصفی در پاسخ به این سوال گفت: سوال این است که چرا این انقلاب اینگونه شد ؟ هم ریشه دواند و هم دنیا را تحت تاثیر قرار داد. من صحبتم را مستند به معاون وقت رئیسجمهور آمریکا، جان کلی میکنم. ایشان در دهه 60 ما و 80 میلادی یک سخنرانی کرده بود و گفته بود که انقلاب یران را نمیشود از پای درآورد چون آیتالله خمینی به تعبیر او اسلام را در این کشور نهادینه کرده است و اگر یک ایدئولوژی و فرهنگ در یک جایی نهادینه شود، نمیشود آن را از پای درآورد. او مثال میزند و میگوید امام خمینی با هوشیاری نهاد نماز جمعه را به وجود آورد، با هوشیاری در جاهای مختلف نماینده از خود منصوب کرد، با هوشیاری شورای نگهبان، قوه قضاییه، بسیج و نیروهی مردمی را به وجود آورد. و در جایجای این کشور، اما نمایش از اسلام را به وجود آورد.
وی ادامه داد: من آن موقع در آلمان شرقی سفیر بودم و این سخنان برای من جالب بود که آنها چقدر دقیق دیده بودند. بعد نتیجه گیر کرده بود که با این انقلاب و این مشخصات نمیتوان در افتاد. بهتر است با آن بسازیم و با آن کنار بیاییم. البته این صحبتها مربوط به 30 سال قبل است. سردمداران رژیم صهیونیستی یک جور دیگر مساله را میفهمند و متاسفانه مسئولان آمریکایی نتوانستند این موضوع را بفهمند و از در تقابل و دشمنی به سمت ایران آمدند.
سخنگوی اسبق وزارت خارجه اضافه کرد: نکتهای دکتر ایزدی اشاره کردند که درست است. اینکه انقلاب ما هم ماند و هم گسترش پیدا کرد ناشی از د چیز بود. اولی نهادینه شدن اسلام در این کشور و دومی این بود که این انقلاب پیام داشت. اگر انقلاب شما پیام داشته باشد، طبیعی است که از مرزها رد میشود. انقلابهایی که پیام ندارد و فقط تغییر و جابهجایی قدرت در کشور است برای مثال کشورهایی که اطراف خودمان میبینیم خیلی سخت از مرزها بیرون میرود. اگر خیلی هنر کنند میتوانند خودشان را حفظ کنند. اما انقلاب ما چون پیام داشت، و چون پیام فرهنگی بود و اقتصادی، سیاسی یا کودتا نبود و مردمی بود و خونریزی کم در آن اتفاق افتاد توانست پیام خود را صادر کند برای مثال انقلاب فرانسه میلیونها کشته شد یا در شوروی سابق کشتهها خیلی زیاد بود اما در ایراناینگونه نبود. انقلاب ما ایدئولوژیک بود پس طبیعی است که مرزها را با پیام خود در مینوردد. به ویژه اینکه دنیای کنونی، دنیای مجازی شده است. یعنی اینکه بازیگران مجازی خیلی بیشتر از بازیگران حقیقی شدهاند.
او به مثالی در این حوزه اشاره کرد و گفت: امروز فضای مجازی را بررسی میکردم دیدم که چیزی نزدیک به 700 میلیون سایت در دنیا داریم که رقم زیادی است همچنین دیدم که اکنون یک میلیارد و 200 میلیون نفر آنلاین شدهاند. یعنی یک ششم دنیا آنلاین شدهاند و با همدیگر صحبت میکنند. در این جهان دیگر پیامها نمیماند. موضوعی بود که غربیها استفاده کردند و امتیاز خودشان میدانستند، شبکههای گسترده رادیویی و تلویزیونی بود. این به عنوان یک قیچی دولبه عمل کرد و همین موضوع بلای جان آنها شد چرا که جمهوری اسلامی از آن مسیر استفاده کرد و فضا به گونهای دیگر بیان شد.
مجری برنامه درباره سندی که ایزدی آورده بود توضیح داد و از ایزدی خواست آن را توضیح بدهد. ایزدی گفت: این متنی است که اخیرا فاش شده است. آمریکاییها سیستمی دارند که بخشهایی از اسنادشان را که احساس میکنند دیگر تاریخ گذشته است منتشر میکنند و همین را هم یک یا دو صفحه حذف کردند و برخی از جملات را نیز حذف کردند. اینگونه نیست که کل متن منتشر بشود. این برای 15 فوریه 1983 است. یعنی 32 سال پیش. در بالای نامه مهر سازمان سیا خورده است و برای معاونت اطلاعات است. عنوان متن که 10 صفحه است، صدور انقلاب توسط ایران است و گزارش وضعیت است. در صفحه دوم این متن، جملهای دارد که به نظرم مفید است. زمانی که ما درباره بحث تاثیرگذاری فرهنگی انقلاب اسلامی در خارج از کشور صحبت میکنیم، گاهی اوقات مباحث گسترش اسلام در دنیا مطرح میشود. در حقیقت مباحث آرمانی مطرح میشود. فکر میکنم متن از این جهت جالب است که ببینیم دغدغههای طرف مقابل منعطف به بحث صدور انقلاب چه بوده است ؟ و چه خطراتی را احساس میکرده است ؟
ایزدی به قرائت متن پرداخت و گفت: اولا این فعالیتهای بینالمللی این نتیجه را خواهد داشت که جمهوری اسلامی در داخل کشور مستقرتر خواهد شد. یک نگاه بینالمللی و یک شبکه بینالمللی نهایتا کمک خواهد کرد به این موضوع که جمهوری اسلامی ادامه پیدا کند. چرا این قدرت این حالت خواهد بود ؟ برای اینکه این حکومت یک شبکه حمایتی جهانی پیدا خواهد کرد. یعنی افرادی در سرتاسر دنیا به جمهوری اسلامی علاقهمند شده و اینها شبکهای را در دنیا در حمایت از جمهوری اسلامی گسترده خواهند کرد. باید دقت کرد که این متن برای 32 سال پیش است و اینکه وضعیت تاثیرگذاری جمهوری اسلامی در منطقه مانند حالت فعلی بوده باشد. همچنین ما در حالت جنگ بودیم و… .
وی اضافه کرد: صحبتی که یکی از سناتورهای آمریکایی در جلسه استماع کنگره انجام داده بود جالب بود. تام کاتن که جمهوریخواه نیز هست گفته بود که 5 پایتخت در منطقه خاورمیانه یا دست ایران است یا تحت نفوذ ایران است. تهران، بغداد، دمشق، بیروت و صنعا را نام برد. باید دقت کرد که نگاه آنها اینگونه است. افرادی که در جاهای مختلف دنیا علاقهمند شدند یا به قول این متن 32 سال پیش، شبکه حامیان جمهوری اسلامی در نهایت دغدغه برای طرف مقابل ایجاد کرده بودند. همچنین در این متن فاش شده، آمده بود که این کشورها علاقه و اشتراکات ایدئولوژیک با ایران دارند. از این جهت بحث ایدئولوژیک بودن انقلاب اسلامی نه تنها برای ما ضرری ندارد بلکه نفع هم دارد و طرف مقابل نیز به آن اذعان میکند. شاید شنیده باشید که در سالهای اخیر ادبیاتی در کشور تولید شده که چقدر شما از ائدولوژک صحبت میکنید و منافع ملی را توجه نمیکنید و… این متن نشان میدهد که داشتن ایدئولوژی که اتفاقا جمهوری اسلامی نیز آن را دارد، در راستای منافع ملی کشور است. اگر قرار است که یک حکومت مستقل در ایران وجود داشته باشد و پیام این استقلال برای مردم دنیا جذابیت دارد، وجود همین ایدئولوژی است. در حقیقت داشتن آن ایدئولوژی، داشتن آن شبکه بینالمللی میشود و نداشتن ایدئولوژی ضیف شدن حکومت مستقل و شکست آن را به همراه دارد. برای مثال در مصر مرسی را دیدیم که این تفکر انقلابی را نداشت و نتیجه آن این بود که هرهفته با سفیر آمریکا چای میخورد و آخر همدر نخستین فرصتی که آمریکاییها پیدا کردند او را سرنگون کردند. همچنین تفکری که قذافی در این سالهای اخیر داشت و نگاهش به نگاه غربی نزدیک شده بود با وزرای خارجه یا رئیسجمهورهای کشورهای دیگر قدم میزد، روبوسی میکرد، وهمانی میگرفت و… اما آخر چه شد ؟ به محض اینکه فرصتی پیدا کردند او را سرنگون کردند. و بعد از آن چه اتفاقی در مصر افتاد. آیا خوب است که ایران شبیه مصر یا لیبی فعلی باشد ؟ یا وضعیتی که آقای عرفات داشت. چرا که او نیز چنین تفکری داشت خوب است ؟ در حقیقت منافع ملی کشور هم حکم میکند که اتفاقا کشور حرفی برای گفتن داشته باشد که این حرف جذابیت داشته باشد. یعنی در کنار مباحث دینی که کار علمای دین است، در حوزه سیاسی و در حوزه منافع ملی نیز ایدئولوژی داشته باشد.
مجری برنامه در تکمیل حرف فواد ایزدی گفت: البته این موضوع برای نسل جوان نیز کمتر گفته شده به ویژه نسل جوان آنها را کمتر شنیدهاند.
آصفی در پاسخ به این سوال که با توجه به قرائن طرف مقابل ما نیز در حال رصد ما و برنامهریزی ما بوده است. دستگاه دیپلماسی ما در این 36 سال چگونه حرکت کرده است و چقدر ما در این مسیر برنامهریزی کردهایم گفت: نکتهای را درابتدا بگویم که همه حکومتهای بزرگ ایدئولوژی دارند یکی لیبرال دموکراسی است و… به تعبیر قرآن هر کسی الهی دارد اما یک نفر هوای نفسش راالله خود قرار داده است. در این دنیا نیز هر کسی ایدئولوژی خاص خود را دارد. مثلا آمریکا میگوید لیبرال دموکراسی یا فرانسه میگوید لایسیته که البته بسیار نیز سر سخت بر این موضوع هستند. خاطرم هست که من فرانسه رفته بودم که سندی فرهنگی را امضا کنم. ما طبق عرف بسم االه الرحمن الرحیم نوشته بودیم اما آنها قبول نمیکردند که ما این را بنویسیم از صبح تا عصر صحبت کردیم تا بالاخره قرار شد که بالای اسناد ما بسمالله الرحمن الرحیم آمد اما آنها چیزی ننوشتند. این موضوع را از این جهت گفتم که بقیه کشورها نیز ایدئولوژی دارند و بر آن پافشاری میکنند. اگر اسم این موضوع ایدئولوژی نباشد پس چیست ؟ مگر آقای بوش کار خودش را با انجیل شروع نمیکرد. او میگفت که من رسالت دارم. وقتی پسر بوش این را میخواند و میگوید ما رسالت داریم و آمدهایم که دنیا را اصلاح کنیم قطعا ایدئولوژی دارد.
وی تصریح کرد: در نتیجه آنها نیز اینچنین ایدئولوژی دارند. اما چون دستگاه تبلیغاتی گسترده دارند آن را میپوشانند. اگر شما اخبار و گزارشهایشان را ببینی همواره میبینید که میگویند آمریکا بهتر است برای مثال من در تحقیقی میخواستم بدانم کدام لغتهاهاست که مردم دنیا بیشتر با آن آشنا هستند ؟ یکی از آن دو لغت اوکی بود و دیگری کوکاکولا. این موضوع در پرتوی همین تبلیغات و در پرتوی همین فرهنگ زدایی به دست آمده است به نظرم ایدئولوژی آنها این است که فرهنگ زدایی بکنند و اینگونه جلو بروند. به نظرم آن چیزی که آمریکا را نگران کرده است نه سلاح هستهای است، نه فعالیتهای هستهای است، نه حقوق بشر و نه تروریسم است. چیزی که او را ناراحت کرده است، پیام فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران است.
سخنگوی سابق وزارت خارجه به بیان اهمیت دستگاه دیپلماسی از دیدگاه مقام معظم رهبری پرداخت و گفت: اگر این را از ایران بگیرید خیلی راحت و همانند کشورهای دیگر با ما کنار میآیند. دستگاه دیپلماسی همراه با انقلاب و همراه با نیروهای انقلابی حرکت کرده است. تعبیری مقام معظم رهبری آن زمان که رئیسجمهور بودند داشتند که میفرمودند ووزارت خارجه معادل نصف دستگاههای ایران است. ایشان هر سال با سفرا جلسه داشتند و بحثهای جدی میکردند و واقعا وقت میگذاشتند. ایشان به دستگاه دیپلماسی و سیاسیت خارجی اهتمام داشتند. و در ان صحبتها میگفتند که چون سیاست خارجی خط مقدم جبهه است برابر ما مجموع دستگاههای داخلی است. دستگاه دیپلماسی پروندههای سختی را از سر گذرانده است و تلاشهای زیادی داشته است. یکی از پروندهها که امروز نیز در صحبتهای آقا اشاره شد این بود که پرونده قطعنامه جنگ بود که بالاخره متجاوز رژیم بعثی شناخته شد و اگر چه ایران به حق و حقوق خود نرسید اما در روی کاغذ ما به عنوان مدافع شناخته شدهایم. دو پرونده دیگر هم داشتیم که پروندههای جدی بود. آن زمانی که ما با اروپا مشکل داشتیم و نتیجه آن این بود که سفیرها برگشته بودند و آن مذاکرات طولانی بود. پرونده اول به دلیل میکونوس بود و دیگری نیز به دلیل اهانت به پیامبر معظم اسلام بود. این دو پرونده بسیار سخت بود. البته اکنون نیز پرونده هستهای هست. دستگاه دیپلماسی در هر کشوری از جمله ایران تابع شرایط داخلی است. اگر شما در داخل استحکام داشته باشید و همچنین آن پیامی که گفتم را داشته باشید، مردم عاشق نظامشان باشند، از لحاظ اقتصاد و بنیه اقتصادی قوی باشید تا کشورهای دیگر طمع حمله نکنند در این فضا دستگاه دیپلماسی میتواند موفق عمل کند.
او در بخش پایانی پاسخ این سوال گفت: من فکر میکنم که دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی از ابتدای کار خود در سال 58 تاکنون فعالیت خوبی انجام داده است. ما وزارت خارجه را در شرایط بدی تحویل گرفتیم. نیروهای قبلی همه رفته بودند و پاکسازی شده بودند و نیروهای جوان آمده بودند که آشنا نبودند. در کنار ارتش بازسازی کی دیگر از نهادهای سخت، وزارت امور خارجه بود. بالخره در کنار قوای دیگر و ارگانهای دیگر، این وزارت توانست نظام را به پیش ببرد و حرف آن را به گوش جهان برساند. بعد از این تحولی که در نرم تفزار به وجود آمد و بعد از این انقلاب الکترونیکی که به وجود آمد، طبیعی بود که دستگاه دیپلماسی، دیپلماسی عمومی را بیشتر وجهه کار خود قرار بدهد. اگر چه اعتقاد دارم که در این زمینه هنوز هم بسیار جای کار داریم و عقب هستیم. باید از ظرفیتها استفاده کنیم.
فواد ایزدی به اهمیت ایدئولوژی در کشورها پرداخت و گفت: جمعه شب خانم رایس، مشاور امنیت ملی آمریکا، گزارشی را رونمایی کرد که خبر آن را صدا و سیما نیز منتشر کرد. موضوع این متن راهبردهای امنیت ملی آمریکا بود و نخستین متنی بود که بعد از 5 سال تهیه میشود. در آن متن و در هر صفحه آن مباحث ایدئولوژیک آمریکا مطرح میشود. 29 صفحه بود و 35 بار گفته بودند که آمریکا باید رئیس و رهبر دنیا باشد. آیا این بحث ایدئولوژیک نیست ؟ در بخش ارزشها نیزگفته است که یکی از اهداف ما در دنیا این است که از هم جنس گرایی حمایت کنیم. این نیز خود ایدئولوژی است. در حوزه امنیتی گفته است که اسراییل در منطقه خود باید از همه کشورها قدرتمندتر باشد و قدرت نظامی داشته باشد این موضوع نیز ایدئولوژی است یعنی چی که تو نسبت به اسراییل حساس هستی. اگر تمام این موارد را در کنار هم بگذاریم میبینیم که اسراییلی هم جنس باز نور علی نوراست. طرف مقابل ایدئولوژی عجیب غریبی دارد اما به این نکته پی برده است که اگر یک کشور ایدئولوژی و آرمان نداشته باشد، افرادی که در آن سیستم هستند برای چه کار کنند ؟ هر کدام مقداری پول میگیرند و میروند. این نگاه آرمانی است که به افراد دغدغه میدهد تا کارش را درست انجام بدهد. این موضوع در انگیزه داشتن در ارتش آمریکا بسیار مهم است تا طرف برود و بجنگد چرا که فرد ممکن است بمیرد. این موضوع فقط برای پول نیست چرا که او میتواند با یک مغازه هم این پول را به دست آورد. بلکه ایدئولوژی در آن آمده است. میخواهیم این تیجه را بگیریم که آن دوستانی که صحبت از آرمان زدایی یا ایدئولوژی زدایی در سیاست خارجی میکنند، نه باور به ایدئولوژی دارند و نه به امنیت ملی.
او درباره بخش دیگر از متن فاش شده گفت: جمله اینگونه است که از شبکه حامی صحبت میکرد حال میگوید افراد در حوزههای فرهنگی چون از نظر ایدئولوژی نزدیک هستند از نظر سیاسی یا اقتصادی نیز از ایران تبعیت میکنند که یکی از راههای برون رفت از تحریمها این است که اگر طرف اروپایی و آمریکایی چهرههای معاند با ما، در نهایت جمعیت دنیا و شبکههای متعدد اقتصادی در دنیا که خیلی از آنها علاقهمند با ایران هستند، مجموعه ظرفیتهایی هستند که هنوز استفاده نشدهاند. یکی از دوستان ما از یک کشور خارجی آمده بود و میگفت که ما یک مجموعه تاجر مسلمان داریم که آنها دغدغههای زیادی دارند و بسیار به ایران علاقهمند هستند. من به دنبال راهی میگردم که آنها بتوانند با ایران ارتباطات اقتصادی داشته باشند و مشکلات تحریم را بتوانند کمی حل کنند. با توجه به ظرفتهایی که در حوزه امنیتی و اطلاعاتی باید مورد توجه قرار بگیرد، این مجموعه چرا به ما علاقهمند شده است ؟ به دلیل آرمانهای ما است چرا که ما 36 سال پرچمدار این آرمانها بودیم. اگر این آرمانها کنار گذاشته بشود. ما یک کشور معمولی هستیم که گوش به فرمان غرب هستیم.
آصفی در پاسخ به سوالی مبنی براین که گسترش نفوذ معنوی جمهوری اسلامی چه سودی برای ایران دارد ؟ گفت: این سوال را میشود با یک سوال پاسخ داد و هم میشود آن را پاسخ داد. اینگونه میشود جواب داد که این گسترش و نفوذ معنوی چه ضرری برای ما داشته است ؟ یا اینکه ضررهای آن بیشتر بوده است یا منافع آن ؟ کشورها دو دسته هستند یا تابع هستند یا تعیینکننده هستند. شما به عنوان کشوری باچندین هزار سال تمدن دوست داری کدام نوع باشی ؟ فکر نمیکنم کسی در ایران بگوید که من دوست دارم کشوری تابع باشم و آقا بالاسر داشته باشم. این موضوع دور از اخلاق و آداب ایرانی است. حال دقت کنید که ما رادیو آزاد داریم که مقر آن در پراگ است. زمانی که برلین سقوط کرد و دیوار برچیده شد و کومونیسم و شوروی از بین رفت. آنها خودشان میگفتند که نخستین چیزی که در فروپاشی شوروی و به طبع آن اقمار آن موثر بود، رادیو آزاد اروپا بود. که با تبلیغات خود و پیامهایی که داد مردم را متوجه کرد. مگر سرمایهگذاری در حوزه رسانه جز به غیر از این است که شما فرهنگ و ایدئولوژی و سیاست خود را دنبال کنی ؟ پس اگر اینگونه است مگر به جز فرهنک در بستر فرهنگی که نقطه قوت جمهوری اسلامی ایران است، میشود از طریق دیگر هم کشور را حفظ کرد و آن را در کشورهای دیگر بروز داد. نگاه کنید در همین 36 سال پیروزی انقلاب، برای مثال در همان اوایل پیروزی انقلاب، ما دو ابر قدرت داشتیم یکی شوروی و دیگری آمریکا. همه کشورهای دنیا تابع یکی از این دو بودند. دو پیمان و دو اتحادیه داشتیم که پیمان ورشو و اتحادیه کمیکو که مربوط به اروپای شرقی بود از بین رفت. شوروی تبدیل به روسیه شد. و از حالت ابر قدرتی تبدیل به یک قدرت بزرگ منطقه شد. به صورت منطقی آمریکا باید قویتر میشد چرا که ما یک دنیای دو قطبی داشتیم که یکی از آن قطبها از بین رفت. اما چگونه شد که الان میگویند اوباما ناموفقترین رئیسجمهور آمریکا و جان کری نیز در کنار ایگل برگه ضعیفترین وزیران خارجی آمریکا هستند. آیا فقط این آقایان ضعف داشتند ؟ آبا فقط دستگاه حاکم آمریکا ضعف داشته است ؟ جواب این نیست و این بخشی از جواب است به نظرم بخش مهمتر این است که دنیا شکل دیگر شده است و به خود باوری رسیده است. در دنیا اتفاقاتی افتاده است که آمریکاییها به تنهایی نمیتوانند در آن یکه تازی کنند. یک زمانی آمریکا میگفت نظم نوین جهانی که در آن و بنا به بعبیر خودشان، باید آنها آقای دنیا میبودند. اما تاکنون نظم دیگری به وجود آمده است.
وی در بخش پایانی جواب این سوال گفت: آیا این خود باوری و تغییرات که بویژه در دنیای پیرامونی ما و به ویژه در کشورهای عربی بعد از انقلاب اسلامی ایجاد شده است، بیارتباط با انقلاب اسلامی ما است ؟ اگر ما این را بپذیریم آیا این دستاورد کمی برای انقلاب ما است که ما هیمنه یک کشور بزرگ مثل ایلات متحده آمریکا را تا این حد کاهش دادهایم ؟
ایزدی در بخش پایانی توضیح سند افشا شده آمریکا گفت: در نهایت این سند صدور انقلاب ما را باعث ایجاد دو چالش برای آمریکا میداند. که منافع آمریکا را در دو حوزه تهدید میکند. حوزه اول درباره این است که کاری که رهبران ایران میکنند و موفقیتهایی که مثل سقوط شاه یا پیروزی در جنگ داشتند، از این موفقیتها استفاده کرده تا افراد و حوزههایی با ایدئولوژی متفاوت را جذب کنند. این ادبیات امام و مقام معظم رهبری بوده است که انقلاب ما مختص به مسلمانان نیست. متن در خطر دوم اینگونه است که حرکت دیپلماتی ایران را تایید میکند و میگوید که مانورهای سیاسی ایران به تدریج پیچیده میشود و این موضوع برای ما چالش ایجاد میکند چرا که ایران اکنون در حال هماهنگ شدن با کشورهای جهان سوم است که البته نتیجه آن این است که نفوذ آمریکا در این کشورها کم میشود. زمانی که ایران با این ادبیات رشد میکند نفوذ آمریکا کم میشود. این نکته مهم است.
وی اضافه کرد: ما اکنون تفکر دیگری را هم در کشور داریم و آن این است که به کشورهایی غیر از آمریکا و اروپا نباید زیاد مورد توجه قرار بگیرند. و دوست ندارند که ارتباط داشته باشند. جالب است که خود غربیها برای این عده این اصطلاح را به کار میبرند که این افراد اروپا محور هستند.
این کارشناس مسائل سیاسی به کتاب راهبردهای سیاست خارجی بنا به سخنان مقام معظم رهبری اشاره کرد و قطعاتی از آن را خواند و گفت: در جلسات متعددی که ایشان با مسئولین وزارت خارجه داشتند این سخنان را در سال 79 گفتهاند. میفرمایند: « من تقویت روابط با آسیا را یک فصل مهمی میدانم. بارها هم به دوستان این موضوع را در وزارت خارجه گفتهام که باید به آسیا یک نگاه جدی بکنیم. متاسفانه هنوز کسانی هستند که معامله با روسیه را، معامله با مالزی را و معامله با هند را جدی نمیگیرند. آنها دوست ندارند و همواره میل دلشان به یک کشور اروپایی است ولو اینکه آن کشور اروپایی درجه سه باشد. فرض کنید هلند یا دانمارک. آن را برمعامله با چین یا روسیه ترجیح میدهند. این یک خطا است که باید با آن مبارزه کنید و اگر در جایی وجود دارد از وزارت خارجه بزدایید. » متاسفانه ما این مشکل را در داخل کشور داریم و توجه به مزیت نسبی ما عمل نمیکنند. مزیت نسبی ما در کنگره آمریکا نیست. مزیت نسبی ما در کشورهایی است که شبیه ما هستند در حوزه تاریخی. حضور و ارتباط با آنها میتواند چالشی برای آمریکا باشد.
آصفی به سوال بعدی که اینگونه بود آیا قبول دارید که این نگاه که آقای ایزدی گفتند یک مقدار ضعیف شده است چنین پاسخ داد: در بین مسئولین و سیاستگذاران اینگونه نیست که کار با آسیا و آفریقا و آسیای دور در برنامه شان نباشد. ما از سالهای گذشته یک ستاد آفریقا درست کردیم که در حد معاون اول اداره میشد که کار با آفریقا جلو برود. ما ستاد هماهنگی اقتصادی در وزارت خارجه داریم و با حضور همه دستگاههای اقتصادی هر دو هفته یکبار تشکیل میشود تا به روابط خارجی نظم بدهد. در مسئولین به نظرم این طور نیست که ایران را جوری بدانند که فقط باید با کشورهای غربی و اروپایی ارتباط داشته باشد. البته بعضی از تکنولوژیها را مجبور هستید ک از اروپا و غرب بگیرید و کشورهای دیگر ندارند. بالاخره کشورهای اروپایی منبعی مهم برای تامین تکنولوژی هستند. ممکن است که این سیاست با توجه به مقتضیات زمان نیز شکل گرفته باشد. به نظرم اکنون در بین دولت و سیاستگذاران این شکل باشد که فقط روی یک کشور یا دو کشور کار کنند. اتفاقا افرادی که این نقد را دارند بیشتر افرادی هستند که از بیرون دولت این نقد را به دولت دارند و برای مثال میگویند که شما باید فعالیت هایتان را فقط با سه کشور الف و ب و ج انجام بدهید. به نظرم به تدریج توازنی به وجود آمده است چرا که هر یک از این کشورها یک نوع همکاری را میتوانند با شما داشته باشند. البته این موضوع در شرایط کنونی سختتر است چرا که تحریمها مشکلات زیادی را برای ما به وجود آورده است.
ایزدی در پاسخ به سوالی که امروز رهبر انقلاب صحبتهای مهمی داشتند. ایشان در صحبتهایشان به تلاش آمریکا و استکبار برای قلع و قمع ریشه جمهوری اسلامی ایران در این 36 سال اشاره کردند. و اینکه تلاشهایشان ثمری نداشته و مجبور هستند که جمهوری اسلامی را تحمل کنند. این طراحی که در زمینه هستهای ما شده است و اکنون نیز تلاش میکنند ریشه در همین کار آمریکاییها برای ضربه زدن به حرکت رو به جلو ما و ضربه زدن به جمهوری اسلامی است؟ گفت: بله قطعا این طور است. اکنون دو سال است که ایران رئیس جنبش عدم تعهد است. 120 کشور در دنیا ایران را انتخاب کردند. که البته این جنبش جنبش کمی هم نیست. شاید این سوال را بعدا بپرسید که از این فرصت چگونه استفاده شد ؟ در باب بحث هستهای قطعا کاری که طرف مقابل کرده است این است که فرصتی را برای خودش احساس کرده که یک سری از اهرمهای قدرت جمهوری اسلامی را از او بگیرد. البته این تحلیل به نظرم تحلیل غلطی است که آنها داشتهاند. در حوزههای منطقهای نیز اینها ناراحت هستند که چرا ایران نفوذ دارد. هر حرکت انقلاب که در منطقه باشد و ایران حضور داشته باشد یک عنوان تروریست میدهند. این اهرم را میخواهد از ایران بگیرد. البته در حوزه داخلی نیز دوست دارند که حضور داشته باشند چرا که قبل از انقلاب هم حضور دارند و اکنون نیز در برخی کشورهای منطقه حضور جدی دارند. اما رویشان نمیشود که بگویند ما در حوزه داخلی شما میخواهیم دخالت کنیم چرا که اسم حقوق بشر را میآورند. این بحث مربوط به هستهای نیست. آنها این سیاست را از قبل داشتند. همین متن نشان میدهد که طرف مقبال از اینکه ایران رشد کرده است بسیار ناراحت است. اکنون ما به متنها سازمان سیا دسترس نداریم اما قطعا میتوانید تصور کنید که با توجه به نوشتههایشان در 32 سال پیش، اکنون چه مینویسند.
او تصریح کرد: پس بحث هستهای بهانهای برای طرف مقابل است که استفاده میکند. ما بحثی داریم درباره تغییر رفتار ایران و در بحث دیگر سرنگونی جمهوری اسلامی را داریم. گروههای متعددی که در آمریکا کار میکنند معتقد به سرنگونی هستند اما درصدی از آنها معتقدند که تا زمانی که این اتفاق بیفتد ما باید رفتار آنها را عوض کنیم و این موضوع نیز مربوط به هستهای است. در جلسات کنگره صحبت میکند برای مثال به کارمندشان میگویند که مثلا شما مساله هستهای را حل کردی این کشور، کشوری است که ما در حوزههای دیگر هم با آن مشکل داریم. با آنها چه کار میکنی ؟
آصفی در آخرین سوال خود مبنی بر اینکه امروز آقا اشاره کردند که علت اصلی ناکامی آمریکا در مسائل منطقه به ویژه ایران، خطای محاسباتی و اشتباه راهبردی آنها است بلا فاصله بعد از صحبتهای ایشان وزیر امور خارجه آمریکا دوباره موضوع گرفت. آیا آن هم در آن فضا تحلیل میشود ؟ گفت: متاسفانه آمریکا در دوران جنگ سرد کار میکند. آمریکا یک اشتباه محاسباتی جدی دارد و فکر میکند که دنیای کنونی 2015 همان دنیای دهه 70 و 80 است. یک زمان انگلیسیها این مشکل را داشتند مسالهای بود که میگفت در بریتانیای کبیرخورشید غروب نمیکند یعنی اینقدر دامنه امپراتوری گسترده بود که همه جا و در همه ساعت خورشید بود و غروب نمیکرد. این توهم باعث شده بود که انگلیسیها تا سالیان دراز فکر کنند همانگونه است و البته خسارت هم دادند و به یک کشور معمولی در دنیا تبدیل شده بودند و تنها امتیازی که دارند، حق وتویی است که ناعادلانه در سازمان ملل کسب کردهاند. آمرکاییها هنوز در توهم اواخر قرن بیستم زندگی میکنند وقتی کسی با آن توهم زندگی میکند فکر میکند همانند تعبیر بوش پسر که میگفت یا با مایی یا بر علیه مایی اتفاق میافتد. اکنون سیاستگذاران آمریکا و نخبههایشان فهمیدهاند که دنیا شبیه آن 20 – 30 سال گذشته نیست. اعتراف به این واقعیت برایشان سخت است. اکنون در تحولات منطقهای اینها در علن اینگونه صحبت میکنند که ما ایران را دعوت نمیکنیم در خفا نامهای رهبری میدهند و میگویند بیایید. در حجقیقت یک سیاست دوگانه متناقض را پیش گرفتهاند که خیلی غیر اخلاق محجور است. واقعیتهای موجود در منطقه به ویژه در کشورهای اسلامی و ایران، دارد خود را به دستگاه حکومتی آمریکا تحمیل میکند و میگوید که اگر شما پند خیر خواهان را نپذیرید، زمان تلخی به شما میآموزد. آمریکا مشغل آموختن آن پند در مسیر تاریخ است. بله چون اکنون در توهم هستند اشتباه محاسباتی دارند.
ایزدی نیز در پاسخ به این سوال که روزهای اخیر نقلها نسبت به مذاکرات هستهای و تعامل با آمریکا شدید شده است و زیاد صحبت میشود. حتی قدم زدن وزیر امور خارجه مان با طرف آمریکایی یا واکنشهایی که ایجاد شد مثل عقل سلیم در بدن سالم و… به نظر تان دو طرفی که دو چیز متفاوت را دنبال میکنند اما هردو به فکر منافع جمهوری هستند چه الزاماتی را باید در صحبت کردن در نظر بگیرند تا کشورشان بیشترین سود را ببرد ؟گفت: من معتقدم دیپلمات در صحنه خودش، باید دستش باز باشد. اینکه بخواهیم کار دیپلمات را محدود کنیم و به او تذکر بدهیم تا چه کند و چه نکند اشتباه است. البته ما یک سری اصولها هم در جمهوری اسلامی داریم که امام آنها را تبیین کردند و حضرت آقا آنها را ادامه دادند و در صحبتهای امروزشان نیز آمد. میخواهم جملهای از امام بگویم که شاید پاسخ گوی سوال باشد. امام خمینی این صحبتها را نیمه شعبان آخرین سال عمرشان گفتند و فرمودند: من باز میگویم همه مردم و مسئولین نظام باید بدانند غرب و شرق تا شما را از هویت اصلی تان بیرون نبرند نخواهند نشست. نه از ارتباط با تجاوز گران خوش حال شوید و نه از قطع ارتباط با آنها رنجور شوید. بابصیرت و چشمهایی باز به دشمن خیره شوید و آنان را آرام مگذارید که اگر آرام بگذارید آرامتان نمیگذارند.
اصفی آخرین جمله خود را اینچنین گفت: وزارت خارجه ما در عرصه دیپلماسی زحمت میکشند و حضرت آقا به آنها بچههای نظام را گفتند. ممکن است یک حرکت را من خیلی نپسندم ایراد ندارد اما نپسندیدن من نباید به گونهای شود که در شرایط سخت مذاکره منجر به انتقادهای شدید بشود و حمله بشود. بالاخره ما آن جا نبودیم و نمیدانیم در چه شرایطی چگونه تصمیمگیری کردهاند. آن چیزی که مشخص است این تیم حمایت رهبری را دارند و به عنوان سربازان ملی تلاش میکنند. ما باید ایمن مساله را یک مساله ملی ببینیم و در جهت حمایت و کمک از آنها بربیاییم و نقد ما مشفقانه نیست و نقدهای ما جراحتی بر بدن آنها وارد نکند.
نتیجه نظر سنجی این بود که 5. 1درصد مربوط به فشار افکار عمومی و تلاش برای اقناع آن، 9. 9 درصد به گزینه حفظ منافع ابر قدرتها رای دادند و 85 درصد به گزینه سوم یعنی گسترش نفوذ معنوی وقدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان رای دادند.
انتهای پیام