ترمز افراطی ها را هم چه کسی جز هاشمی می تواند بکشد؟
خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در حاشیه نگاری از سخنرانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در همایش توسعه پایدار نوشت: صراحت این روزهای آیت الله. سوال خیلی ها شده. هم از ضرورتش می پرسند و هم از عواقبش. پاسخ ضرورتش یک کلمه است. “ماموریتهای دشوار همیشه به هاشمی می رسد”. از فرماندهی جنگ و سازندگی گرفته تا انتخابات 92 و مهار سیلاب انحراف و افراطی ها. عواقبش هم که اظهر من الشمس است.
به گزارش انصاف نیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، متن کامل این حاشیه نگاری در پی می آید:
صبح سرد زمستانی 13 اسفند 93 است که به حوالی وزارت کشور می رسم. در خیابان فاطمی. قرار است رئیس مجمع برای سخنرانی به اینجا بیایند. آقای هاشمی در سی و چند سال گذشته زیاد به وزارت کشور آمده اند. امّا یک بار آن حتماً دیگر تکرار نخواهد شد. همان عصر اردیبهشتی سال 92. درست ساعت 17:30 بعد از ظهر در آن روزها، خیلی ها برای انتخابات ریاست جمهوری آمده و ثبت نام کرده بودند. ولی آن آمدن و آن ثبت نام چیز دیگری بود.ورق انتخابات 92 با همان “آمدن هاشمی”، برگشت و ناامیدی های مردم، رنگ امید گرفت و خیابان فاطمی فرش قرمز اعتدال علوی شد. نمی دانم چرا، ولی وزارت کشور همیشه برای من، بوی “آمدن آنروز هاشمی” را می دهد. بالاخص در این روزها که دوباره،”آمدنش” بر سر زبانهاست. کجا آمدنش فرقی نمی کند. برای که آمدنش مهم است. هاشمی در ادای”حق النّاس”، همیشه آماده، آمدن است. انتخاباتش هیچ فرقی نمی کند. چه مجلس باشد و چه ریاست جمهوری و چه خبرگان. پای اعتدال علوی در مقابل “حق النّاس” هرگز سست نمی شود. تا آخرین نفس. تا آخرین لحظه حیات.
همینطوری دارم حرفهایم را توی ذهنم می نویسم که وارد سالن وزارت کشور می شوم. یک نفر برنامه همایش را بدستم می دهد. سخنرانی آقای هاشمی ساعت 9:30 است. ده دقیقه ای وقت دارم. نگاهی به اطراف می اندازم. سالن پر از خبرنگار و عکاس است. حتماً به آقای هاشمی خواهند گفت،سخنرانی امروز آنلاین روی سایتها می رود . پس خواستار مراعات کلامی ایشان می شوند. جالب است که آیت الله هم همیشه کار خود را می کند. باید چند دقیقه ای منتظر ماند و نشست تا ببینیم آقای هاشمی به توصیه رسانه ای مشاورانش عمل می کند یا به تدبیر خودش؟.
تا از همین جا رد نشدم یک نکته را بنویسم. راجع به صراحت این روزهای آیت الله. سوال خیلی ها شده در این روزها. هم از ضرورتش می پرسند و هم از عواقبش. پاسخ ضرورتش یک کلمه است. “ماموریتهای دشوار همیشه به هاشمی می رسد”. از فرماندهی جنگ و سازندگی گرفته تا انتخابات 92 و مهار سیلاب انحراف و افراطی ها. عواقبش هم که اظهر من الشمس است.
ولی سوال مهم اینجاست که مگر هاشمی بلد نیست مثل خیلی ها عافیت طلبی کند؟. سال تا سال یک گوشه بنشیند و حرف تاثیرگذاری نزند؟ .به جای اینهمه تخریب هم صدای تمجیدش گوش فلک را پر کند؟. پس چرا نه تنها اینکار را نمی کند، داوطلبانه خودش را سپر پیکانهای زهرآگین می کند؟. پاسخ تمام این سوالها فقط در یک کلمه خلاصه می شود. “حق النّاس”. هاشمی عمری است پای “حقوق مردم”، تمام قد ایستاده است. نه از برای مردم که از برای خودش. چرا که خوب می داند، هیچ شفاعتی، مشمول جزای حق النّاس در آخرت نمی شود.
صدای شاتر دوربین عکاسها، فضای سالن را پر می کند. ورود آیت الله نظر همه را به خود جلب کرده است . آقای هاشمی لحظه کوتاهی به ابراز احساسات پاسخ می دهد و پس از استماع گزارش وزیر کشور و خیر مقدم او، پشت میکروفون می رود. به نظر حرفهای زیادی با خود آورده.
حرف اول آقای هاشمی همه را شوکه می کند. “می خواستم حرفهای دیگری بزنم امّا نظرم عوض شد و می خواهم راجع به مسائل مهم تری صحبت کنم”. با شنیدن این حرف به خود می گویم “صراحت نامه” دیگری از آیت الله در راه است.
صحبت اول آقای هاشمی متوجه موضوع همایش است. با کلید واژه ای بنام توسعه پایدار. با نقشه راهی تحت عنوان ایران 1404. همان توسعه ای که با سنگ بنای دولت سازندگی در رشد اقتصادی، خیلی ها را امیدوار کرده بود. ولی چه حاصل که شعارهای خیالی و خام اندیشی های شعاری، ریل توسعه را عوض کرد و عاقبتش این شد که ایران 1393 باید حسرت عقب ماندگی از ترکیه و عربستان و کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس را بخورد و هاشمی هم تاسف کار نیمه تمام خودش را.
صحبت دوم آیت الله از توسعه به مردم می رسد. از مردمی که هم پای خون دادن انقلاب بودند و هم پای تحمل کمبودهای جنگ. یک لحظه هم امام و انقلاب و رهبری را تنها نگذاشتند. ولی حق این مردم وفادار که تا ابد نباید تحمل کمبودها باشد. توسعه پایدار حق مردم است و وظیفه مسئولان. هاشمی این را می گوید تا عده ای فکر نکنند مردم باید همیشه حسرت توسعه و پیشرفت دیگر کشورها را بخورند و با شعار و وعده های توخالی، دلهای خود را گرم کنند!.
صحبت سوم آقای هاشمی از توسعه و مردم به سیاست خارجی می رسد. همان سیاست خارجی که اگر درست عمل نکنیم نه توسعه کشور به طور کامل محقق میشود و نه پیشرفت در زندگی مردم سرعت کامل را خواهد داشت. چرا که نه پیشرفت در قهر با دنیاست و نه توسعه در شعارهای دهان پر کن. هاشمی از کلیدی بنام سیاست خارجی می گوید بخاطر آنکه خوب می داند قفلی از اقتصاد داخلی باز نمی شود مگر با تعامل با دنیا. “دوران خودمان بکاریم و خودمان بخوریم” سالهاست که بسرآمده. چینی ها چوب آن را خوردند و کنارش گذاشتند. امروز، عصر دهکده کوچک جهانی است. ملّتی هم که بخواهد عقب نماند، باید همپای تحولاتش حرکت کند.
صحبت چهارم آقای هاشمی بعد از توسعه و مردم و سیاست خارجی،به افراطی ها می رسد. به همان کسانی که 8 سال مجری فساد فرآگیر را دزدگیر انقلاب نامیدند، ولی امروز به ناحق در مقابل روحانی وارث ویرانه ها، لباس “دلواپسی نظام” پوشیده و صبح تا شام فریاد وااسلاما سر می دهند. آقای هاشمی به صراحت می گوید اینها در مقابل توافق هسته ای همصدای مردم و رهبری نیستند، همنوای نتانیاهو شده اند.
با شنیدن این حرفها نه تنها سالن 600 نفره که قلب 60 میلیون ایرانی گرم می شود. حرف ملت را بالاخره باید یک مسئول ارشد به صراحت کامل بگوید. ترمز افراطی ها را هم چه کسی جز هاشمی می تواند بکشد؟ درست است که دوباره زخمش می زنند و تخطئه اش می کنند، ولی ماموریت دشوار یعنی همین. یعنی بدانی یک لشگر تخریب، آنسو منتظرند، ولی باید بایستی و حرفت را بزنی. حرف مردمت را بزنی. به عقوبتش هم فکر نکنی. درسش را هم امام سالها پیش داده بودند. در مقابل لشگری از مخالفان فتوای موسیقی. فرمودند که اگر بناست به مقام و موقعیتمان نزد مقدس نماهای احمق و آخوندهای بیسواد صدمه ای بخورد، بگذارهرچه بیشتر بخورد!. هاشمی درس شجاعت امام را این روزها خوب پس می دهد.
بقیه سخنرانی آقای هاشمی در شعاع قیاس دلواپسان با نتانیاهو قرار می گیرد. اتفاقاً خبرنگار یکی از خبرگزاری های منتقد هم کنارمن نشسته است. ناشناسی ما اینجاها خیلی بدرد می خورد. بسرعت دارد خبرش را می نویسد. تیتر “هاشمی: دلواپسان با نتانیاهو همزبان شده اند” را روی کاغذش می خوانم. شادی شکار یک سوژه خبری علیه هاشمی در چهره اش پیداست.
او مطمئن است که چه نقدها و چه تحلیلهای منفی که علیه هاشمی از درون همین یک تیتر بیرون نمی آید و من مطمئنم که خیری که امروز هاشمی برد و مردم را از “نزدیک بودن نتیجه مذاکرات هسته ای” خبرداد، تلخی تمام تخریبها را از جانش خواهد شست. تضمینش را امام داده است . 27 سال قبل.در عتاب به تندروها. در حمایت از هاشمی. در ماجرای مک فارلین. که اینَ تَذهَبون؟. به کجا می روید که لحن شما از لحن اسرائیلی ها تندتر شده است؟. تاریخ تکرار می شود.
راه عشق ارچه کمینگاه کمانداران است
هر که دانسته رود، صرفه ز اعداء ببرد
روایت مصلحت همچنان باقی است …
انتهای پیام