«نه عالمان حق خدایی کردن دارند و نه مقلدان حق شرکورزی»
حجتالاسلام هادی سروش، مدرس حوزه علمیه در یادداشتی تلگرامی با عنوان «نه عالمان حق خدایی کردن دارند و نه مقلدان حق شرکورزی!» نوشت:
مقدمه؛
در میان همه معاصی و جرائم حق اللهی، “شرک”، از همه گناهان سنگینتر است.
《وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ ﴿لقمان/۱۳﴾. و [ياد كن] هنگامى را كه لقمان به پسر خويش در حالى كه وى او را اندرز مى داد گفت : اى پسرم به خدا شرك مياور كه به راستى شرك ستمى بزرگ است》
📌نکته یکم ؛
در دید ابتدائی ؛ “شرک” هرگونه خروج از یگانه پرستی بوده که با بی باوری بخدا و یا باورهای چندگانه نسبت به خدا همراه میشود.
📌نکته دوم ؛
بر اساس شرک بودن هر “تعدد باوری” در ربوبیتِ هستی ، مسیحیت که سه گانه پرستی دارند و یهود که دوگانه پرستی دارند در ردیف شرک قرار میگیرند.
📌نکته سوم ؛
اما آنچه از دیدگاه قرآن ؛ “شرک ورزی” متفاوتی از یهود و نصاری ساخته است ؛ “پرستش” آنان نسبت به علماءشان میباشد !
خدا به این مهم در آیه ۳۱ سوره توبه تصریح نموده ؛
《اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِّن دُونِ اللّهِ》
📌نکته چهارم؛
“شرک ورزی” یهود و نصارا در “پرستش دانشمندان دینی” ، با تفسیر حضرت امام باقر (ع) ، معنای متفاوتی پیدا میکند.
و توضیح آن معنای متفاوت چنین است ؛
آنان عبادت و مناسک دینی شان را مانند بت پرستان ، در برابر و یا به نیت عالمانشان قرار ندادند ، بلکه “پرستش و شرک ورزی” در این نقطه ظهور میکرد که ؛ چنان به “عالمان مذهبی” خود، باور “خدایگان” بودن پیدا کردند بگونه ای که سخن و اراده ایشان را بر هر اراده و سخنی دیگری ، حتی بر “دستورات صریح دین خدا” ترجیح میدادند و با استناد به سخن علماءشان “معصیت خدا” میکردند !
نقطه تضاد و یا طنز ماجرا اینجاست که آنان ؛ این “تعصب وتقلید کورکورانه” ای که خروجی اش ؛ مخالفت با دستورات صریح دینی بود را ، به “انگیزه دینی” رقم میزدند !
🔹این زاویه متفاوت و پنهان از “پرستش شرک آلود” یهود ونصارا را امام باقر (ع) در تفسیر آیه ۳۱ سوره توبه شفاف نموده است.
متن حدیث را با دقت ملاحظه کنید ؛
《امام باقر (ع) فرمود :
به خدا قسم، یهود و نصاری ، علماء آئین و مذهب خود را مورد عبادت قرار ندادند یعنی نماز و روزه شان را برای آنان و بسوی آنان انجام ندادند ، بلکه ؛ در “معصیت خدا از آنان اطاعت” کردند ! ؛ – وَاللَّهِ مَا صَلَّوْا لَهُمْ وَ لَا صَامُوا وَ لَکِنْ أَطَاعُوهُمْ فِی مَعْصِیَهًْ اللَّهِ.》
(المحاسن، ج۱، ص۳۸۳)
در کتابهای حدیثی اهل سنت ، تعبیر روشن تری در این موضوع ، از پیامبر رحمت (ص) نقل شده ؛
《یهود و نصاری نقطه شرک شان در اینجا بود که هر چه علماء سوء شان گفتند به آن عمل کردند ! و آنان هم بر مقلدان و تابعان شان ، “ربوبیت و خدایی” می کردند! – ؛ ما صلوا لهم صلاة، ولا صاموا لهم يومًا، ولكنهم أطاعوهم في كل ما قالوه، فتلك كانت ربوبيتهم إياهم》. (ر.ک: تفسیرطبری)
📌نکته پنجم ؛
این “تقلید کور” نشانه اش این است ؛ “تقلید کننده” ، فاقد هرگونه توجیه معقول و مقبول ، نسبت به تقلید و تبعیت خود از آن بزرگ است !
و نیز ؛ در سیمای “تقلید شونده” نقدناپذیری ، رضایت به تملق گویی و خوداتصال پنداری به مقدسات ، بالعیان مشاهده میشود!
🔺قرآن این نقطه را ، نقطه خطر معرفی نموده :
《وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا (احزاب /۶۷) ؛ “پروردگارا ، ما از اربابان و بزرگان خود پیروی کردیم و ما را فریب داده اند.》
🔺 درس بزرگ امام باقر (ع) در این نقطه متمرکز گشت که ؛ نه عالمان ، “حق خدائی” دارند ، و نه مقلدان با تقلید کورکورانه و متعصابه ، اجازه “شرک ورزی” دارند.
بیاییم مشق دینی و سیاسی خود را بر اساس این درس بنویسیم تا بتوانیم هم بر پیوند با “عالمان وارسته و آزاده” وفاداربمانیم و هم از چالشهای دینی اُمَم گذشته در امان باشیم. انشاءالله
*این مقاله بمناسبت سوم صفر که به روایتی ولادت امام باقر(ع) است نگاشته شد.
انتهای پیام