طنز | لغتنامهی کرونا!
امیرمسعود فلاح در صفحهی طنز روزنامهی شهروند نوشت:
گرمی: مُرده زنده کن. آنچه خوردنش را برای مقابله با کرونا بهانه کردهاند.
الکل: زنده مُرده کن. ایضا آنچه خوردنش را برای مقابله با کرونا بهانه کردهاند. رقیب کرونا.
دستکش: آنچه در خیابان و داخل جوی آب رها کنند.
سلبریتی: نمونه خارجیاش در بحران پول میدهد و نمونه داخلیاش شماره حساب. حراف بیعمل.
فاصلهگذاری هوشمند: علامتگذاری دقیق و حسابشده در اتوبوس و مترو که با سبک زندگی ایرانی مطابق است؛ بدینگونه که محل نشستن و ایستادن افراد را با ضربدر قرمز مشخص میکنند. وجه تسمیه آن این است که فرد چون به درون اتوبوس و مترو درآید و کسی را آنجا نبیند، لابد با خود چنین پندارد که این علامتها خودکار و هوشمند توسط خود وسیله نقلیه گذاشته شدهاند. به دلیل گرانی لوازمالتحریر ناشی از رکود در تولیدات کشورهای گوناگون و اختلال در تجارت جهانی، پولهای زیادی برداشته و خرجش شده است.
ماسک: سرمایه، آنچه با آن تجارت کنند.
تست کرونا: آنچه مدیران با مثبتش پُز دهند. گرفتنی استرسآور.
قرنطینه: دو روز اولش جذاب ولی بعدش روی مخ. عامل فروپاشی خانوادهها.
کتاب: آنچه در قرنطینه کنار قهوه بگذارند و با آن استوری جذاب بگیرند و هی به دیگران توصیه کنند.
ورزش: بهانه نشاندادنِ عضلات خودت به دیگران، بهخصوص در قرنطینه. کاری که در روزهای عادی انجام ندهی ولی در قرنطینه گندش را درآوری.
صداوسیما: ضدکرونا. آنچه کرونا را با کوچکشمردن، خوار و خفیف کرده. بازتابدهنده بدبختی و فلاکت و آتش کرونا در غرب.
سرویس ویژه با فاصلهگذاری اجتماعی: همان طرح فروش صندلیهای اتوبوس و مینیبوس با نامی تازه و بهروزرسانی شده.
کمک به اقشار آسیبپذیر: فرآیند پیچیده و زمانبر اعطای وام یکمیلیونی متناسب با سبک زندگی ایرانی، یعنی با ضمانت یارانه 45هزارتومانی به خانوادهها در اثر شیوع کرونا.
خانهمانی: معادل قرنطینه در زبان پارسی. فحش نیست. کار خوبی است.
کنسرت آنلاین: سعی باطل و تلاش بیفایده و نافرجام خوانندگان و طرفدارانشان برای غلبه بر سرعت اینترنت.
هنرمند متعهد: گروهی از اهالی سینما که در شرایط بحرانی به فکر همکاران متهم به فساد مالی خود هستند.
انتهای پیام