خرید تور تابستان

ناگفته های ظریف از دیدار با خاتمی

صبح نو نوشت : ظریف گفت : استدلال‌های [عمدتا] سیاسی خودم را گفتم؛ اینکه مردم با رأی‌دادن به من، تنبیه خواهند شد کمااینکه احساس می‌کنم مردم از سال۹۶ به بعد به‌خاطر رأی به روحانی، تنبیه شدند و احساس می‌کردم این تنبیه درمورد من، شدیدتر خواهد بود و این موضوع را به مصلحت کشور نمی‌دانستم.


آقای دکتر! شما روز ۲۲اردیبهشت‌ماه با انتشار مطلبی در اینستاگرام از کاندیداتوری انصراف دادید…
انصراف ندادم؛ اعلام کردم. من هیچ‌وقت نرفته بودم که منصرف بشوم چون انصراف یعنی بازگشت(خنده). من هیچ‌جایی نرفته بودم…

«اعلام عدم علاقه‌مندی» خوب است؟
عدم علاقه‌مندی، بله.

یک روز قبل از اعلام عدم علاقه‌مندی، دیداری داشتید با حسن‌آقای خمینی و آقای خاتمی. در این دیدار چه گذشت؟
آقای خاتمی پیغام داد که می‌خواهم بیایم و ببینمت؛ من هم گفتم آنقدر ادبم را از دست نداده‌ام و من به دیدار شما می‌آیم. به ایشان گفتم که خدمت می‌رسم؛ ایشان هم گفتند که پس به حسن‌آقا هم می‌گویم که بیایند. رفتم و فشار آوردند که باید بیایی. من هم استدلال‌های [عمدتا] سیاسی خودم را گفتم؛ اینکه مردم با رأی‌دادن به من، تنبیه خواهند شد کمااینکه احساس می‌کنم مردم از سال۹۶ به بعد به‌خاطر رأی به روحانی، تنبیه شدند و احساس می‌کردم این تنبیه درمورد من، شدیدتر خواهد بود و این موضوع را به مصلحت کشور نمی‌دانستم. خیلی توضیح دادم اما راضی نشدند. وقت نماز شد و من چون دیدم در یک بزنگاه گیر کرده‌ام، گفتم که بلند شویم و نماز بخوانیم. آقای خاتمی ایستادند و به امامت ایشان نماز خواندیم. وقتی نماز تمام شد، به التماس افتادم. به آقای خاتمی گفتم که شما بزرگ‌تر من هستید؛ به حسن‌آقا گفتم که من هم برای شخص خودت و هم به اعتبار پدربزرگت، احترام بسیار زیادی قائلم. گفتم خواهش می‌کنم به من فشار نیاورید. آقای خاتمی هم گفتند حالا که التماس می‌کنی، می‌خواستیم امروز تو را از اینجا به وزارت کشور ببریم اما فردا صبح می‌بریم(خنده). به حسن‌آقا گفته بودم که من فردا صبح، سفر هستم اما به آقای خاتمی نگفته بودم؛ برای همین حسن‌آقا یک لبخندی به من زد و جلسه تمام شد(خنده).

ناگفته های ظریف از دیدار مهم با خاتمی : به التماس افتادم

بنابراین در آن جلسه به نتیجه‌گیری قطعی مبنی بر اینکه کاندیدا نخواهید شد، نرسیدید؟
نتیجه‌گیری من که قطعی بود؛ آن‌ها رضایت ندادند. من هم پیشنهاد دادم که فلانی و فلانی را کاندیدا کنید که همه را رد کردند. آقای خاتمی به شوخی گفتند که قرار بود امروز برویم وزارت کشور، فردا می‌رویم…

قرار شد که دوباره جلسه‌ای بگذارید؟
خیر؛ چون به حسن‌آقا گفته بودم می‌خواهم به سفر بروم. صبح فردای آن روز به سوریه رفتم و همان‌جا به همکارانم گفتم که یک سفر اروپا برای من جور کنید؛ البته قرار بود به اسپانیا و ایتالیا و چند کشور دیگر در اروپای جنوبی بروم. شما اگر به سفرهای من دقت کرده باشید، می‌بینید که من هیچ سفر بیشتر از ۲۴ساعته نداشته‌ام؛ مثلا در هفت روز، ۶کشور آمریکای لاتین یا فرضا در پنج‌روز، ۶کشور اروپایی را رفته‌ام اما در آن موقع(موقع ثبت‌نام‌ها) طی ۶روز، فقط سه کشور را رفتم چون خیلی فوری و فوتی سفر جور شده بود؛ البته قرار بود یک سفر هم به اتریش برویم که به‌خاطر پرچم رژیم اسرائیل، به هم زدیم. خیلی سفرهای خوبی برای من شد چون برای اولین‌بار در سفر توانستم استراحت بکنم؛ یعنی سه‌تا ملاقات می‌کردم و بعدش، دو روز استراحت می‌کردم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا