کیارستمی آگاهانه پایان محتوم خود را کارگردانی کرد
کانال تلگرامی پیگیری پروندهی پزشکی عباس کیارستمی در سالگرد درگذشت او نوشت:
این وضعیت من رو یاد تکنیکهای شکار در حیات وحش میندازه. برخی شکارچیان اول طعمه رو خسته میکنند یا صبر میکنند تا خسته شه، بعد نوبت حملهست. تا ضعیف و خسته به نظر میایم، پروژهی تطهیر (به قول آقای صفاریانپور) کلید میخوره.
فکر میکنم موفقیت پیگیری پروندهی پزشکی عباس کیارستمی، بیشتر از گرفتن گزارش (گزارشی که نمیدونیم چقدر دقیق و صادقانه ارائه شده) در مقابله با روایتیه که سعی میشه جابیفته: بهبود یافته بود. اگر نمیرفت، زنده میماند.
سه سال پیش، در همین ایام، احمد میر، پزشک معالج عباس کیارستمی، روی جلد مجلهی دنیای سلامت رفت و در مصاحبهای ناقص و پرتناقض، با سربلندی، متانت و بزرگواری از دلایل سکوتش و از زیباترین کار دنیا گفت، از بهبود یافتن عباس کیارستمی و از تصمیم اشتباه او برای رفتن به فرانسه. «گفتم سکوت کنم تا روزی روزگاری حقیقت روشن خواهد شد.» او نگفت با سکوت پزشک معالج حقیقت چگونه باید روشن بشه، ولی از محتوای صحبتهای او میشد نتیجه گرفت همان بهتر که سکوت کرده. مثلاً او گفت مصرف داروی ضدانعقاد که سبب خونریزی وسیع پس از جراحی اول و دلیل جراحی دوم بود، بخشی از پروسهی درمان برای جلوگیری از آمبولی بوده، اما در توضیح به سازمان نظام پزشکی نوشته بود به عباس کیارستمی توضیح داده که جراحی باید حداقل پنج روز پس از قطع مصرف داروی ضدانعقاد انجام شود.
امسال هم شهروند پروندهی مفصلی با ادعای کالبدشکافی پشتصحنهی مرگ عباس کیارستمی کار کرده. طرفه اینکه پرونده با مصاحبهای تحت عنوان «در ایران زنده میماند» شروع شده و تمام صفحات متعدد بعدی، مخاطب رو به سمتی سوق میده که چنین نتیجهای بگیره. در شصتویک صفحه پروندهی مثلاً تحقیقی، در حالی از وضعیت بهبودیافتهی عباس کیارستمی صحبت میشه که او کمتر از یک هفته پیش از اعزام به فرانسه، به دلیل عفونت خون در حادترین حالتش (شوک) در بیمارستان بستری بوده.
|
شوک سپتیک آخرین و شدیدترین شکل سپسیس و همچنین سختترین [شکل عفونت خون] برای درمان است. بیماران مبتلا به شوک سپتیک اغلب «بیمارترین بیمارانِ بیمارستان» نامیده میشوند، زیرا پزشکان، پرستاران و سایر متخصصان مراقبتهای بهداشتی برای نجات آنها از عوارض طولانی مدت یا مرگ تلاش میکنند.
|
اگر تردیدی در شما وجود داره که انتقال به فرانسه سرنوشت او رو عوض کرده، دربارهی شوک سپتیک مطالعه کنید، و نتایجش رو در تعداد دفعاتی که عباس کیارستمی طی سه ماه دچارش شده، سن او، توان رو به افول جسمی او و عوارض دیگرِ جراحیها که همزمان با آنها هم درگیر بود ضرب کنید.
نکتهای که این روزها توجهم رو جلب کرده چیزی در این صداست (+). او قطعاً میدونه که هر اقدام درمانی در فرانسه بیش از یک هفته طول میکشه، اما میگه هفتهی بعد برمیگردم و برمیگرده. هدف او از رفتن به فرانسه نه درمان، بلکه دیدار دوستان قدیمیه. برخلاف چیزی که شهروند سعی کرده القا کنه: «لجبازیای که به قیمت مرگ او تموم شده»، او غافلگیر نشده، او آگاهانه پایان محتومش رو کارگردانی کرده، کاری که بیست سال قبلتر در «طعم گیلاس» کرده بود.
…امروز ششمین سالگرد خاکسپاری اوست.
(+) عباس کیارستمی پیش از سفر به پاریس در صدای ضبطشدهای که در اختیار بهمن پسرش قرار میدهد، میگوید: «قماربازها همهچیزشون بد نیست. گاهی میشه یه چیزایی هم ازشون یاد گرفت. یکیش اینکه میگن توی شرایطی که میبینین همهش روی باختین، پاشین صندلیتون رو ترک کنین برین.»
انتهای پیام