خرید تور تابستان

زیدآبادی به سیما رفت چون ضد انقلاب است!

مهدی میرآبی، نویسنده و روزنامه‌نگار در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «زیدآبادی به سیما رفت چون ضد انقلاب است!» نوشت:

احمد زیدآبادی برای دیده شدن به سیمای جمهوری اسلامی نرفت. او به اندازه کافی خوب می‌نویسد و هواخواه دارد و در کانون توجه قرار دارد که به شهرت‌اش بیفزاید. هر چند این هواخواهان موافق صددرصد نظرات و ایده‌هایش نیستند. پس این متفکرِ مداراجو برای شنیده شدنِ صدایش(که صدای جمع کثیری از مردم را نمایندگی می‌کند) این دعوت را قبول و به سیما رفت.

زیدآبادی حتی تا این لحظه امیدوار است که از راه گفت‌وگو و تصمیم نظام با تغییراتِ بنیادی، می‌شود از این مرحله‌ی سخت و پیچ تاریخی به سلامت و یا با هزینه کم عبور کرد. هر چند تا این ساعت کمترین نشانی از تغییر، وجود ندارد. اما شاید و به احتمال، حوادث و شرایط پیش آمده‌ی هفته‌های اخیر عده‌ای از ارکان اصلی را در جلسات خصوصی و اتاق فکر به تفکر و تأمل وادار کند که از همین حالا میل و تصمیم به تغییر آغاز شود. این امید، خوشبینیِ کاذب و بیهوده نیست. گرچه تا الان خیالی پوچ بوده است. اما به همان دلیل که مسئولان باور نداشتند اعتراضاتِ وسیعِ دامنه‌داری در این سطح رخ دهد، از وزن و استحکام بالایی برخوردار است.

حال پرسشی که مخالفان از زیدآبادی دارند این است که اگر ارکان قدرت بنای تغییر را داشتند حدود یک سال پیش و با آغاز دوره ریاست آقای رئیسی که از ایشان طرح و برنامه خواسته شد چرا حتی در یک مورد و فقره از تصمیماتشان مطابق نظر وی عمل نشد؟

زیدآبادی به وسعت یک کتاب راهکار ارائه داد اما دریغ از کوچکترین توجه و اعتقادی به چنین راهکارهای عقلایی و منطقی! پس با شرکت در مناظره بیم آن را نداشت که کوچک و خجل شود؟! تا افکار عمومی و او را به بازی بگیرند؟ روشی مرسوم و نخ‌نما که در بحبوحه و التهابات هشتادوهشت، سیما مناظره بین مدیر مسئول کیهان و مصطفی کواکبیان را تدارک و ترتیب داد؟

به گمان من خیر. دلیلش در بالا ذکر کرده‌ام مضاف بر اینکه بسیار سطحی و کوته‌پندارانه است که گمان کنیم حضور زیدآبادی در سیمای جمهوری اسلامی (آن هم در این شرایط) به منزله تأیید سیاست‌های داخلی و خارجی و رفتارهای اخیر پلیس و سیما و تصمیم‌گیران کشور است.

گفت‌وگو هیچ پیامد مخربی ندارد گرچه شرایط و ضوابط خودش را می‌طلبد و به گمانم اگر حوادث یک ماه پیش رخ نداده بود (زیدآبادی با استناد به اینکه چون در گذشته هیچ کدام از حرف‌هایش شنیده نشده) از قبول مناظره امتناع می‌کرد. اما شرایط اکنون با تمام دوره‌های اعتراضی تفاوت بنیادینی دارد.

این را هم ذکر کنم مردم خواهان هر نوع تغییری باشند گفت‌وگوی مخالفان و روشنفکران با ارکان نظام در شرایطِ انفجار نمی‌تواند مسیرِ اصلاح یا انقلابیِ آنها را عوض کند. اما دست‌کم، گفت‌وگو این مزیت را دارد که حاکمان را از پیامدهای نامعلوم و مخربِ وقوع یک انقلاب مطلع می‌سازد.

لزومی ندارد به تاریخ کشورهای دیگر و بسیاری از انقلاب‌ها در یک قرن گذشته بنگریم. به پنجاه سال اخیر نگاه کنیم و انقلاب کشور خودمان که تعدادی از روشنفکران داخلی و خارجی تا آخرین مرحله بنای گفت‌وگو و اصلاح را با رژیم پهلوی باز گذاشتند. اما شاه زمانی پذیرفت که دیگر “دیر” شده بود. اکنون ایستادن در این مرحله چه آه و افسوس‌ها را به دل ما و پدران ما می‌گذارد؟!

انقلاب دموکراسی را تضمین نمی‌کند. حتی قرار گرفتن در قرن بیست و یک. حتی قرار گرفتن در عصر دیجیتال و الکترونیک، حتی با پیدایش اینترنت، باسوادیِ مردم، دموکراسی خواهی، شعارهای برابری و… همه‌ی اینها متضمن دموکراسی نیست.

مردم سوریه در قرن بیست و یک می‌زیستند و با شعارهایی که سر می‌دادند خواهان شرایط مذکور بودند اما چه بر سرشان آمد؟! البته که سوریه یک نمونه است و تونس نمونه مقابل آن. هدف از بیان نمونه‌ها به این دلیل است که در آن شرایط، کشورها به مسیرهایی هدایت یا (توسط قدرت‌های منطقه) سوق داده می‌شوند که مستعد هر گونه اتفاق مخرب‌اند. از جمله جنگ داخلی، تجزیه، از بین رفتن زیر ساخت‌ها، قحطی و هزار بلای دیگر.

در همسایگی ما چین و روسیه دو کشور فاقد دموکراسی‌اند و به همان اندازه حفظ شرایط اکنون ایران برایشان مهم و حیاتی است که حفظ حکومت بشار اسد در سوریه. به عبارت دیگر آیا حفظ نظام تونس، کشوری دور در قاره آفریقا در قیاس با ایران و سوریه برای روسیه از درجه اعتبار و اهمیت یکسانی برخوردار است یا اصلاً انقلاب تونس برای روسیه و چین بی‌اهمیت و خنثی بود؟! اینجاست که باید به طرفداری از انقلاب یا اصلاحات حسابی تعقل کرد و اندیشید.

این تازه اشاره به یک نمونه شرایط تجربه شده از انقلاب به واسطه‌ی هژمونی و موقعیت استراتژیکِ کشورها در دو سوی جهان است.

نکته‌ی مهم دیگر سنجش شرایط داخلی افراد و گروه‌های صاحب قدرت در کشورهای مختلف است که در آستانه‌ی ورود به انقلاب حاضرند در نحوه‌ی برخوردشان با معترضان و برای حفظ قدرت چه کنند.

زیدآبادی از این منظر رویدادهای تاریخی را واکاوی و از دستگاه فکری خود کمک می‌گیرد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. بسیار درسته
    و این رو هم اضافه کنم که حتی ماه پیش هم اگر صدا و سیما از زسدآبادی دعوت می‌کرد، ایشون می‌رفت چون منش گفتگو داره. خیلی هم کار درستیه

    13
  2. مهدی جان شما که در مورد خاموشی چند لامپ در معابر شهر خودت مقاله بلند بالا نوشتی، در مورد ترور مشاور پوتین نوشتی، در مورد اعتراض دیرهنگام معلمان ميناب نوشتی و بالاش عکس اجتماع بندرعباس رو زدی ( یعنی تعداد معلمان معترض مینابی اینقدر کم بود که نمی شد عکسشون رو زد!؟)
    چرا در مورد اغتشاشات اخیر مقاله ای نمی نویسی؟
    بنویس و بگو که
    مردم ایران کسانی هستند که در خیابان گلو میبرند!
    مردم ایران کسانی هستند که چادر از سر ناموس دیگران می کشند! مردم ایران کسانی هستند که آمبولانس آتیش می زنند!
    مردم ایران کسانی هستند که بانک آتیش می زنند!
    مردم ایران کسانی هستند که مغازه آتیش می زنند!
    مردم ایران کسانی هستند که به جرم تیپ مذهبی، دیگران را کتک می زنند!
    بنویس مهدی جان، بنویس…

    6
    14
  3. چه جالب… فکر می کردم در ایران آزادی نیست و جریان های مخالف در صدا و سیما جایی ندارند!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا