خرید تور تابستان

نقدی بر قانونی شدن «عدم احراز صلاحیت»

حجت‌الاسلام احمد حیدری در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

قانون انتخابات مهم‌ترین قانون بعد از قانون اساسی است زیرا شاکله «جمهوریت» در “انتخابات” متبلور است و “قانون انتخابات” می‌تواند تضمین کننده انتخابات واقعی و آزاد باشد. در انتخابات با دو “حق‌الناس” مهم مواجهیم:

1. حق انتخاب کردن که بر اساس قانون اسلام به همه افرادی که شرایط عمومی عقل و بلوغ را دارند، تعلق می‌گیرد. [البته در قانون انتخابات سن بلوغ را با سن رشد یکی کرده‌اند زیرا قلیلی از افراد، با رسیدن به بلوغ جنسی، هنوز به بلوغ عقلی نرسیده اند لذا در قانون فعلی به تبع قانون جهانی، میزان 18 سال تمام است].

2. حق انتخاب شدن که برای هر پستی شرایطی در نظر گرفته می‌شود و واجدان آن، حق انتخاب شدن دارند.

در اولین قانون انتخابات که توسط شورای انقلاب در سال 58 با توجه به روحیه “عدالت‌جویی، آزادیخواهی و دموکراسی طلبی” رهبران تصویب شد، شرایط محدود ایجابی خواندن و نوشتن و سلامت جسمی در حد انجام وظایف نمایندگی و شرایط معدود سلبی مثل مشهور نبودن به فساد اخلاقی، دخالت نداشتن در تحکیم رژیم سابق و … لحاظ شده بود و تنها کسانی از حق انتخاب شدن محروم بودند که این شرایط سلبی را داشته یا آن شرایط ایجابی را نداشته باشند.

ردّ و تأیید صلاحیت هم به عهده هیئت اجرایی تشکیل شده از معتمدان مردم بود و برای ردّ صلاحیت، باید به صراحت اعلام می‌شد که فرد به استناد کدام بند قانون رد شده و کدام شرط ایجابی یا شرط سلبی را ندارد یا دارد و و مدارک اثبات کنده آن فقدان یا این وجدان هم باید به او ارائه می‌شد و اگر کسی به این ردّ صلاحیت اعتراض داشت، می‌توانست به شورای نگهبان شکایت کند و رأی نهایی، توسط این شورا صادر می‌شد.

متأسفانه بعد از یک دهه از انقلاب شورای نگهبان به استناد حق تفسیر قانون اساسی که به او داده شده بود، نظارت خود را به «نظارت استصوابی» تفسیر کرد و با استناد به این تفسیر شاذّ در انتخاب معتمدان محلی و در ردّ و تأیید صلاحیت‌ها و … دخالت کرد بعد هم مجلس پنجم این تفسیر را به صورت قانون عادی درآورد علاوه این که بعضی شروط نامعین و کشدار مثل «باور و التزام به ولایت فقیه» را به شرایط داوطلبان اضافه کرد.

به طور قانونی، عقلی و شرعی برای محروم کردن فردی باید به صورت محکمه و عموم پسند، اثبات کنند که او فلان شرط ایجابی یا بهمان شرط سلبی را ندارد یا دارد. از مقطعی به بعد ابتدا با استناد به نظارت استصوابی و عناوین کشدار و اجمالی افراد ردّ صلاحیت می‌شدند ولی اعتراض‌ها گسترش یافت که مثلا وقتی من از انقلابیون هستم و در نهادهای انقلابی بوده‌ام و سابقه شرکت در دفاع مقدس و مسئولیت بالا در نظام را داشته‌ام و دارم، چگونه غیر معتقد و غیر ملتزم به ولایت فقیه شمرده می‎شوم؟

و آنان چون دلیل قانع کننده بر فاقد بودن این شرط نداشتند و حاضر نبودند این عدم فقدان [یا همان واجد صلاحیت بودن] را اعلام کنند، به ابداع عنوان «عدم احراز صلاحیت» اقدام کردند و به راحتی از زیر بار جوابگویی به نامزد، هوادارانش و مردم شانه خالی کردند.

در دو دهه اخیر چه بسیار افراد توانمندی که با استناد به واژه «عدم احراز صلاحیت» از حق انتخاب شدن و هوادارانشان از حق انتخاب کردن محروم شدند و جامعه به حق فریادش بلند که این عنوان در هیچ جای قانون نیامده و این استناد غیر قانونی است.

حالا بعد از دو انتخابات ناامیدکننده‌ی 98 مجلس و 1400 ریاست جمهوری، مجلس انقلابی ظاهرا با همراهی شورای نگهبان انقلابی در صدد قانونی کردن عنوان «عدم احراز صلاحیت» برآمده تا رفتار شورای نگهبان را قانونی بنمایاند.

آقای «نظیف!» سخنگوی شورای نگهبان با افتخار اعلام می‌کند: «در قانون اخیر عنوان “ردّ صلاحیت” حذف شده است ما الان با سه عنوان “تأییدصلاحیت، عدم تأییدصلاحیت و عدم احراز” مواجه هستیم».

آنان می‌خواهند با این اقدام به ظاهر دموکراسی‌مآبانه، تمام هزینه‌های ردّ صلاحیت‌های گسترده را به گردن “قانون مصوب نمایندگان انقلابی مردم”! بیندازد ولی هیهات!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. اینا فقط بازی با کلمات هست و در انتها بازم خودیهاشون رو تایید صلاحیت میکنن و هر کی رو از خود ندونن عدم احراز صلاحیت بهش میدن.
    حالا هر چقد که اون خودی ناکارامد و فاسد باشه و اون غیر خودی کاردان و نخبه مهم نیست.
    وتا نظارت استصوابی در بالاترین سطح قوانین انتخاباتی اینجوری اعمال سلیقه میکنه ،امیدی به بهبود نیست.

  2. درود واحترام
    این حکایت را برای موضوع مشابهی یکبار فرستاده ام ، یادم نیست منتشر شد یانه در هر صورت در اینجا هم مصداق دارد
    القصه ؛
    پدر شخصی مرده بوده وآشنایان واقوام به او اصرار میکرده اند که برای شادی روح پدرات خیرات نهار یا شام به مردم بده ، شخص پدر مرده راضی به خیرات دادن نبوده است لیکن به خاطر اصرار بیش از حد اطرافیان در رودربایستی گیر کرده و در حالی که قلبا راضی نبوده برای خلاصی از دست اصرارها موافقت میکند یکی از حاضران به محض شنیدن موافقت ، قلم وکاغذ میآورد ومیگوید بهتر است اقلام مورد نیاز را لیست کرده وتهیه کنیم یک نفر دیگر میگوید که بنویس : صد کیلو برنج ، سپس شخص پدر مرده خوداش میگوید که صد کیلو هم روغن بنویس یکی از حضار تذکر میدهد که فلانی برای صد کیلو برنج ، صد کیلو روغن خیلی زیاد است و شخص پدر مرده جواب میدهد که : من که نمیخواهم بدهم بذار چرب باشه !
    حالا حاج آقا حیدری کسی نمیخواهد شرکت کند چه صلاحیت را احراز کنند چه عدم آنرا وچه هر حالت این مدلی دیگر !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا