خرید تور تابستان

«سیتی زن آمریکا نیستم»

«داریوش سجادی» بلاگر ایرانی آمریکایی همسو با جریان احمدی نژاد، در کامنتی در زیر مطلب «آخه قربون قدّت، جناب هموطن سابق!» در انصاف نیوز [لینک]، بدون اشاره به «گرین کارت»، تنها درباره ی «سیتی زنی» نوشت:

بله آقای رضا. خود سجادیه! اما برخلاف تصور یا تشخیص غلط حضرتعالی به آن دو کلمه «انتقاد ساده» نمی گویند در فرهنگ لغات در حالت خوش بینانه اش تهمت است و در حالت طبیعی اش دروغ گوئی که با توجه به شناختم از روحیات «دروغ دوستی» عموم ایرانیان فرض را بر حالت دوم گذاشته ام. گذشته از آنکه برخلاف اطلاعات ناموثق شما بنده ۸ سال نیست که مقیم آمریکایم بلکه ۱۸ سال است که در این کشور اقامت دارم اما سیتی زن آمریکا شدن زوری نیست که هر کس در این کشور اقامت داشت لزوما باید آمریکائی شود بلکه کمی بی غیرتی و بی شرمی و ایضا نیم دوز بی شرفی افاقه می کند. امیدوارم نفرمائید چرا به این همه هم وطن آمریکائی شده ام توهین کردم که اساسا این هم وطنان آمریکائی شده ام ارزنی احترام نزد بنده ندارند و اتفاقا تعمدا قصدم توهین به ایشان بوده و هست.

در ضمن برادر کمی هم هوشمندی به خرج دهید وقتی سیتی زن آمریکا نیستم باید کپی کدام گذرنامه ام را به رویت جنابعالی برسانم. وقتی در هر بار رفت و آمدم به ایران با یگانه پاسپورتم (پاسپورت جمهوری اسلامی) به ایران می آیم دیگر کپی چه چیزی را باید نشان بدهم/ قطعا بــا پاسپورت آمریکائی که نمی توانم وارد کشور شوم مگر آنکه ویزای ایران داشته باشم! که در آن صورت روند اخذ ویزای بنده از سفارت ایران در واشنگتن که به راحتی قابل پی گیری است!

اگر هم معتقدید پاسپورت آمریکائی در کنار پاسپورت ایرانی دارم در آن صورت چرا باید تا آن اندازه خنگ باشم که از یک طرف مدعی باشم به شرف ایرانی بودنم پایبند مانده ام اما بعد برای اثبات دروغگو بودنم! کپی صفحات پاسپورت آمریکائی خود را نشان تان دهم. مطئنید حال تان خوب است؟

در ضمن در مورد احمدی نژدی بودنم و عاشق محموت شدنم نیز شونصد دفعه به مدیریت انصاف و اکنون به جنابعالی گوشزد می کنم که میشه فقط یک مقاله (تاکید می کنم فقط یک مقاله) یا یادداشت یا مصاحبه یا هر چیز دیگری که لازم می دانید از بنده نشان دهید دال بر احمدی نژادی بودن بنده!؟ لطفا لطفا لطفا! البته این که ایشان منتخب دو دوره مردم بوده اند برای بنده کفایت می کند ریاست جمهوری ایشان را به احترام به رای مردم برسمیت بشناسم همان طور که خاتمی و روحانی و حضرت استوانه(!) را نیز به همین بابت برسمیت شناخته ام اما برسمیت شناختن با طرفدار بودن منافات دارد. البته افتخار بنده آن بوده و هست که هر چند طرفدار احمدی نژاد نبوده و نیستم اما مفتخرم که از شماها نیز خوشبختانه نیستم! هر چند می فهمم عقل منعزل غالب بر عموم ایرانیان باینری است و بیرون از دو گانه سیاه و سفید هنگ می کنند و نمی توانند بفهمند می شود فردی احمدی نژدی نباشد و خوشبختانه از شماها نیز نباشد. (ما کردیم شد!)
زیاده عرضی نیست موفق باشید.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. ماهم مطمئنیم شماساعت سی تی زن نیستید ونماینده معجزه هزاره سوم دربلادکفر ونماینده انان در میان مسلمین هستید

  2. البته این که ایشان منتخب دو دوره مردم بوده اند برای بنده کفایت می کند oooooooo
    خخخخخخخ

  3. (اتفاقا تعمدا قصدم توهین به ایشان بوده و هست.) شناسنامه و هويت شماها بجز اين که خودت گفتي نيست عزيز دل برادر !! و از همين توهين کردن هايتان کاملا” مشخص است که آمريکائي نيستيد!

  4. دیروز زیر لب، امروز علنا عده ای ارزوی جنگ با امریکا می کنند
    روز موعود جناب سجادی ایرانی یا آمریکایی بودن خودشون رو ثابت خواهند کرد

  5. بر بساط نكته دانان خودفروشى شرط نيست / يا سخن دانسته گو اى مرد عاقل يا خموش !
    جناب آقاى داريوش سجادى
    ضمن سلام و تشكر از لطف خاص و توجه ويژه اتان نسبت به « عموم مردم ايران » ! همانها كه عموماً دروغ دوستند ! و عقل منعزل غالب بر آنها خارج از سيستم دودوئى باينرى را نمى تواند درك كند و معمولاً دچار هنگ ميشود ! خاطر شريفتان را به نكاتى چند معطوف ميدارد :
    اول : كامنت انتقادى بنده قبل از هر چيز ناظر بر تند مزاجى و برآشوبيدن جنابعالى در لحظه و در پاسخ به مطلبى بود كه كاربر محترم جناب Mehdi راجع به شما نوشته بود.
    دوم : ادعا نموده ايد سيتى زن امريكا نيستيد و براى « امريكائى شدن يا اقامت در آن كشور صرفاً كمى بى غيرتى و بى شرمى و ايضاً نيم دوز بى شرفى افاقه ميكند » ! جناب سجادى ! همه اينها قبول، آيا متوجه هستيد كه چه مى گوئيد ؟ يا بقول خودتان مطمئنيد حالتان خوبست ؟! لطفاً به سخنان ذيل توجه مضاعف كنيد :
    — اين را هميشه گفته ام كه مريكا فقط و فقط بهترين جا براى زندگى كردن حزب اللهى هاست !
    — من هيچ وقت به ايران برنمى گردم ! آنجا كاملاً راحت هستم ! شايد روزى براى مردن …. !
    جناب سجادى ! به خاطر آورديد ؟ اينها سخنان صريح شماست كه در مصاحبه تان با روزنامه جوان و مجله مهر بر زبان آورده ايد ! گيرم همچنان گذرنامه ايرانى خود را حفظ كرده باشيد ، وقتى آنجا را بهشت روى زمين ميدانيد و به هيچ وجه قصد بازگشت نداريد ! ديگر چه فرقى ميكند كه سيتى زن شده باشيد يا نه ؟! كاش مى فرموديد بدون اخذ گرين كارت چگونه هيجده سال اقامتتان امكانپذير شده است ؟!
    آيا لازمست دوباره بخشى از سخنانتان را يادآورى كنم ؟ آنجا كه خود صادقانه اعتراف نموده ايد : « شما براى ايرانى بودن بايد در آن جامعه زندگى كنيد و دهه محرم، تكيه ها، روزه دارى ها و عيد نوروز را لمس كنيد تا بتوانيد هويت ايرانى بودن و ايرانى ماندن خود را لمس و جذب كنيد » ! آيا با اين حساب، باز خود را ايرانى و ديگر هموطنان مقيم امريكا را بى شرف و …. ميدانيد ؟!
    سوم : آيا ميدانيد چرا قسم هاى حضرت عباس شما در باره «ايرانى ماندن و امريكائى نشدن » تان هيچگاه به دلمان ننشسته و ادعاهاى شما را عارى از حقيقت ميدانيم ؟! چون دُم خروستان همواره از جاى ديگر بيرون زده ! به سؤال و جواب ذيل توجه بفرمائيد :
    — مجله مهر : از گذشته شما مخاطب هيچ اطلاعى ندارد و خيلى از رسانه ها در معرفى شما دچار مشكل ميشوند ! چرا از گذشته خودتان و …. چيزى نمى گوئيد ؟
    — داريوش سجادى : عمداً تلاش كردم كه مخاطب چيز زيادى از من نداند، اينطور بهتر و قشنگ تر است !
    — مجله مهر : شايد قشنگ تر باشد ولى هر كس هرطور دوست داشته باشد در موردتان مينويسد
    — داريوش سجادى : در ديپلماسى ميگويند : هر چقدر از خودت به طرف مقابل اطلاعات غلط بدهى بنفع توست !
    چهارم : اما در مورد احمدى نژادى بودنتان ، بزرگوار ! وقتى جنابعالى از آن طرف دنيا تجارب بى بديل خود در زمينه « ترميم پارگى ها » را بى منت در اختيار محموت قرار ميدهيد و در قامت يك مشاور دلسوز و حكيم مجرب از راه دور برايش نسخه مى پيچيد كه ديگر مرتكب « نافرمانى» نشود و ايضاً « تمكين » را ادامه دهد ! تا همچنان استحقاق دريافت نفقه را داشته باشد ! يا جاى ديگر كه مشفقانه به او توصيه ميكنيد چگونه اعتبار سياسى خود را « دپو » كند ! اما در عوض هيچگاه از سياستمدار محبوبتان يا ديگر دولتمردان دوره پاكدستى يكبار سؤال نفرموده ايد كه آنهمه سرمايه بينظير ملى در زمان بسط يدشان چگونه و چرا « چپو » شد ؟! چطور انتظار داريد شما را همچنان اصلاح طلب بدانيم ؟! يادتان مى آيد در ايام فتنه و آن زمان كه براى پيروزى جناب آقاى كروبى در انتخابات فعاليت مى نموديد/ و ايشان در حال مشاوره دادن به حضرتعالى بود ! / چه تعابير و توصيفاتى را در باره وى و تيم اجرائى او بر زبان مى آورديد ؟ اينكه كروبى سرمايه ايست براى جنبش اصلاحات كه باعتبار قاطعيت و شجاعت شناخته شده اش مى تواند اصلح ترين ! گزينه براى رياست جمهورى باشد ! يا در مقاله اى موسوم به « بازى صندلى » آنهمه تعريف و تمجيدها از او و ژنرال هاى همراهش : كرباسچى، مهاجرانى، نجفى، عباس عبدى، كديور ، باقى، الويرى، ابطحى نموديد ؟ و يا اعلام حمايت دكتر سروش و بابك احمدى از او را با افتخار آب و تاب ميداديد ؟!
    و آنگاه كه نتايج انتخابات مشخص شد به طرفة العينى صد و هشتاد درجه تغيير مسير داده و به يكى از منتقدان سفت و سخت اصلاحاتى ها، ميرحسين ها و خاتمى ها مبدل شديد ؟! چطور توقع داريد با فحاشى هاى بعدى به مهاجرانى ها ، كرباسچى ها و … شما را بر عهد ديرين خود با اصلاحات صادق و استوار بدانيم ؟ جناب سجادى ! دفاع و حمايت از محموت و دلدادگى و شيفتگى نسبت به او را نمى توانيد كتمان كنيد ، چرا مسؤليت روش و منش جديد خود را نمى پذيريد و مرد و مردانه تغيير مذاق و مسير خود را اعلان نمى كنيد ؟!
    با اينكه ذاتاً اهل روده درازى نيستم و مى ترسم سرتان را به درد آورده باشم اجازه مى خواهم مشكلى را كه من و امثال من با امثال حضرتعالى دارند را در دو خط خلاصه كنم : بى صداقتى ! تناقضات گفتارى و رفتارى ! گندم نمائى و جو فروشى ! لطفاً همانى باشيد كه هستيد !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا