کیمیا باباییان کیست؟
بیتوته نوشت:
کیمیا بابائیان متولد 24 دی 1365 در اصفهان می باشدکیمیا بابائیان متولد 24 دی 1365 در اصفهان می باشد. او فرزند داریوش بابائیان (تهیه کننده) و فهیمه ساعی (مدیر تولید) هست.
بازیگر سینما و تئاتر و تلویزیون کیمیا بابائیان در تاریخ ۲۴ دی ماه سال ۱۳۶۵ در شهر اصفهان چشم به جهان گشود.
کیمیا بابائیان در رشته نمایش و بازیگری تئاتر در هنرستان سوره و همچنین رشته عکاسی در دانشگاه تحصیل نموده است.
وی در یک خانواده هنری زندگی نموده است و پدرش داریوش بابائیان تهیه کننده و بازیگر سینما و تئاتر و تلویزیون است.
کیمیا بابائیان همچنین به عنوان منشی صحنه و برنامه ریز و دستیار کارگردان هم فعالیت داشته است.
این هنرمند اولین بار توسط پدرش به دنیای هنر و سینما وارد دنیای هنر شد.
کیمیا بابائیان بازیگری در تلویزیون را در سال ۸۳ با بازی در سریال من نه منم آغاز نموده و همچنین بازیگری در سینما را با بازی در فیلم جوانه ایرانی در سال ۸۲ شروع نموده است.
کیمیا بابائیان همچنین در عرصه مد و مدلینگ هم فعالیت داشته است.فعالیت های کیمیا بابائیان در تلویزیون
سریال | سال | سمت |
من نه منم | 1383 | بازیگری |
فرزندان ایران | 1384 | دستیار کارگردان و منشی صحنه |
هفت | 1385 | دستیار کاگردان و منشی صحنه |
فیلم تولویزیونی نان شب | 1392 | |
فیلم گاهی میشود | 1394 | |
فیلم تلویزیونی سراب | 1393 | |
نفس شیرین | 1395 | بازیگر |
فعالیت های کیمیا بابائیان در سینما
نام فیلم | سال | سمت |
جوانه ایرانی | 1382 | بازیگری |
مادر,مادر | 1386 | دستار کارگردان و منشی صحنه |
محله ی من (بهانه) | 1388 | بازیگری |
فوتبالی ها (بازیگری) | 1388 | بازیگری |
راز دشت تاران | 1388 | دستیار کارگردان |
بی دل | 1389 | بازیگری |
تفکر | 1389 | بازیگری |
این جا تاریک نیست | 1389 | دستیارکارگردان |
کباب غاز | 1390 | بازیگری |
سیاره ای به نام باگبو | 1390 | برنامه ریز و دستیار کارگردان |
رده پای نیلبک | 1390 | بازیگری و دستیار کارگردان |
کیمیا بابائیان و پدرش داریوش بابائیان
تصاویر کیمیا بابائیان
انتهای پیام
علم نجوم می گوید 95.5 % جهان را به هیچ وجه نمی توان حس نمود که عمده آن را انرژی تاریک و بخش کوچک آن را ماده تاریک تشکیل می دهد.
4.5% قابل حس شامل 24 تریلیون تریلیون ستاره است! که خورشید ما یکی از آنهاست! و حدود یک میلیون و سیصد هزار برابر کره زمین است!
حالا این انسان می پندارد که خود می داند و خدا نمی داند که من چه بگویم، چه راهی بروم، چه کاری بکنم یا نکنم و …