یک اصولگرا: رهبری خود را در غفلت از وحدت ملی شریک میداند
مصطفی غفاری، جامعهشناس اصولگرا با اشاره به سخنان ابتدای سال رهبری دربارهی ضرورت وحدت ملی گفت: در حالی که رهبری خودشان را در مساله غفلت از وحدت ملی شریک میدانند، هیچ فرد دیگری از کارگزاران و هواداران نظام حق ندارد خودش را مبرّا بداند.
یادداشت آقای غفاری به نقل از کانال تلگرامی او در پی میآید:
«۱. رهبر انقلاب میگویند که همه ما در «غفلت» و «عقبماندگی» در زمینه وحدت ملی و همدلی اجتماعی شریک هستیم. این یک تعارف نیست و دلالتهای مهمی دارد. اگر رهبری خودشان را در این مساله شریک میدانند، هیچ فرد دیگری از کارگزاران و هواداران نظام حق ندارد خودش را مبرّا بداند.
۲. شروع «ترمیم شکافهای اجتماعی» باید از سوی نظام حکمرانی باشد؛ چون به اقتضای قدرت، مسئولیت بیشتری دارد. اشاره به مسئولیت دیگران یا اینکه مسئولیتها یکطرفه نیست و سازوکارهای تولید شکافها کنش – واکنشی است، نباید سرپوشی روی این واقعیت بگذارد که ترمیم باید از کدام سمت آغاز بشود.
۳. جامعه باید این حس را نسبت به اقدامات دولت یا نظام حکمرانی پیدا کند که درصدد رفع این مساله است. بروز رفتارهایی که از آن بوی تقویت یا تداوم یا بازتولید این شکافآفرینی یا بیتفاوتی نسبت به این شکافها استشمام شود، «ضدمطالبه رهبری» است.
۴. جامعه میتواند ترمیم وحدت ملی را ذیل گفتمان رهبری از نظام حکمرانی مطالبه کند. انگار یک «چتر حمایتی» گسترده و یک تضمین یا گارانتی به جامعه داده شده که بتواند این را با جدیت و بدون لکنت از دولت مطالبه کند؛ و احساس نکند از وفاداریاش به نظام کم شده یا از تعهدش به رهبری چیزی کاسته شده است.
۵. اولین قدم این است که منابع یا «موتور محرکه تولید شکافهای اجتماعی» را متوقف کنیم تا به بررسی ریشهها بپردازیم یا روندهایی که از گذشته وجود داشته و رسوب کرده و اشکالاتی بهوجود آورده را شناسایی و برطرف کنیم. البته خود این مقوله امروز مساله پیچیدهای شده؛ چون برای ایجاد تحول نیاز داریم اشتباهها و نقاط ضعفمان را بپذیریم. نظام حکمرانی اگر اشتباه و ضعف یا دستکم خلأهای خودش را قبول نکند طبیعتا به دنبال ترمیم یا تبدیل کردن آنها به نقاط قوت هم نخواهد رفت.
۶. اگر با بیشتر مسئولان کشور یا بخشهایی از لایههایی که پایگاه اجتماعی یا هوادار نظام سیاسی تلقی میشوند صحبت کنید، اساسا در «نظام ادراکی» آنها پذیرش عمیق نقاط ضعف یا بهخصوص خطاهایی که در عرصه حکمرانی اتفاق افتاده، جایگاهی ندارد. درواقع انگیزه و «خاستگاه تحول» از این جهت بسیار کمرنگ است. درحالیکه رهبری هم در صحبتهای سال گذشته هم امسال به صراحت به غفلت، اشتباه یا خلأ حکمرانی آنهم با مسئولیت خودشان یا با شراکت خودشان اشاره میکنند؛ چون لازمه تحول است.
۷. جنگ شناختی دشمن وقتی علیه ما موثر است یا اصطلاحا جواب میدهد که ما را دچار اشتباهات شناختی کند. رهبری چند سال پیش استعارهای را در صحبتهایشان به کار بردند و تکرار کردند که «مگس روی زخم مینشیند». اما وقتی میخواهیم راجعبه نقاط ضعفمان فکر کنیم و تامل دقیقی داشته باشیم با انواع و اقسام مقاومتها روبهرو میشویم. این «مقاومت در برابر فهم» درواقع «مقاومت در مقابل ترمیم و تحول» را شکل میدهد.
۸. انکار نمیکنیم که دشمن فعال است و از نظر محاسباتی و عملیاتی انواع و اقسام روشها را علیه ما بهکار میگیرد. اصلا نمیخواهیم این موضوع را نفی کنیم. اما با صِرف شناخت از شیوههای دشمن، الزاما نمیتوانیم سپر دفاعی مناسبی بسازیم و در مقابلش قد علم کنیم. برای همین نیاز داریم نقاط ضعف خودمان را بهتر شناسایی کنیم. به تعبیر رهبری بیشتر از اینکه دشمن بیرون را بشناسیم، باید دشمن درون را بشناسیم. چون دشمن بیرونی بدون استفاده از فضاهایی که دشمن درونی میسازد، امکان اثرگذاری ندارد. ما درنهایت بهخاطر ضعفهای خودمان است که آسیب میبینیم. وقتی جامعه ما بهخصوص مسئولان کشور و نخبگان و بدنه هوادار نظام از پذیرش خطاها و خلأها طفره میروند و حتی صحبتهای رهبری را در این زمینه تحویل نمیگیرند و جدی تلقی نمیکنند، دچار اشکال عمده میشویم. با نشناختن و نپذیرفتن ضعفهایمان یا «غفلت و تغافل» در این زمینه قدرتمند نخواهیم شد.
۹. ایبسا دشمن تمرکزش را روی این میگذارد که اجازه ندهد شناخت درستی از نقاط آسیبپذیریمان پیدا کنیم. هرچقدر که او به مقاومت ما در مقابل فهم دامن بزند و اجازه ندهد سودای تحول در ما بیدار شود، درواقع دارد به خودش کمک میکند؛ هر چقدر که ما را به «مقاومت غلط در برابر ترمیم شکافهای اجتماعی» برانگیزد، در کارش موفقتر خواهد بود و ما در بلندمدت شکست خواهیم خورد.
۱۰. برنامه تحول در حکمرانی باید معطوف به همدلی در جامعه و ترمیم شکافهای اجتماعی باشد. این دغدغهای است که رهبری در سالهای گذشته و امسال با صراحت بیشتری روی آن تمرکز کردهاند. بدون این مقدمات نمیتوانیم از شرایطی که در آن هستیم عبور کنیم. این خودآگاهی و این سودا، این «شناخت پیچیده از سازوکارهای دشمنی درون و بیرون»، اولین و مهمترین گام برای این است که در مسیر تحول قرار بگیریم.»
انتهای پیام