هنر شکست خوردن | یک راهنمای ضد خودیاری!
کتاب «هنر شکست خوردن» نوشتهی نیل برتون به همت نشر سنگ به چاپ رسیده است. نیل برتون روانپزشک، فیلسوف و استاد دانشگاه است. در آکسفورد انگلستان زندگی و تدریس میکند و عضو کالج «گرین تمپلتون» در دانشگاه آکسفورد است. آثار برتون همواره مورد توجه جوایز مختلف بودهاند. همچنین نوشتههای او بهطور مرتب در نشریات معتبر روانشناسی جهان از جمله «روانشناسی امروز» منتشر میشود. نوشتههای برتون به زبانهای مختلفی ترجمه شدهاند و او حالا یکی از چهرههای مهم روانشناسی جهان محسوب میشود. هرچند که همواره توجه ویژهای هم به فلسفه به ویژه فلسفهی رواقی دارد.
در «هنر شکست خوردن» برتون از هر دو حوزهی روانشناسی و فلسفه بهره گرفته است. او در چهارده فصل نسبتاً کوتاه به مهمترین مسایل زندگی و روان انسان پرداخته است. مسایلی از قبیل آزادی، شجاعت، مرگ، عشق، ترس، دوستی و… هدف نهایی کتاب، رسیدن به آتاراکسی یا آرامش ذهنی است، اما نگاه برتون با آنچه بهطور معمول در کتابهای خودیاری و انگیزشی میبینید، تا حد زیادی متفاوت است.
«هنر شکست خوردن» یکی از برگزیدگان جوایز انجمن پزشکی بریتانیا موسوم به BMA را دریافت کرده است. در بیانیهی این انجمن آمده است: ترکیبی فوقالعاده گسترده از روانشناسی و فلسفه که بیشتر رفتارهای انسان از جنون تا شادی و معنای زندگی و مواجهه با مرگ را پوشش میدهد. این کتاب درخشان است. نیل برتون قبلاً چندین جایزه برنده شده است… و این کتاب هم شایستهی جایزهی دیگری است.
نویسنده میگوید: معتقدم سلامت روان چیزی بسیار فراتر از صرفاً نبود اختلال روانی است. سلامت روان نه فقط در مورد زندهماندن، بلکه در رابطه با شکوفایی، پیشرفت و نمایانگر بالاترین و کاملترین استعدادهای ما در مقام انسان است. البته پیش از مسیحیت، خدایان بتپرست، زئوس و مشتری و امثال آنها وجود داشتند؛ اما بهویژه برای افراد بزرگاندیش، تعدادی از مکاتب فلسفی نیز وجود داشت که عمدهترین آنها کلبیون، رواقگرایی، شکگرایی و اپیکوریسم بود. اگرچه هرکدام دیدگاه و روش خاص خود را داشتند، اما هدف هر چهار مکتب دستیابی به آرامش و تسلط ذهنی یا آتاراکسی بود که به نظر من بیشتر از اینکه آنها را از هم متمایز کند به هم شبیه میساخت.
آتاراکسی (به یونانی یعنی نبود پریشانی یا مشکل) نیز اصل راهبردی این کتاب است که به تعریف مجدد مفهوم موفقیت میپردازد. آتاراکسی ارتباط زیادی با خوشبختی دارد، اما این پدیده درواقع مفهومی بسیار عمیقتر، کاملتر و غنیتر است که گاهی اوقات در ارتباط با پیشرفت و زندگی ارزشمند و موفق بیان میشود.
قسمتی از کتاب هنر شکست خوردن:
سقراط میگوید شجاعت، دانش یا خرد است. همانطور که در کنار ساحل قدم میزنم، فردی را در حال غرق شدن میبینم. میدانم که نمیتوانم شنا کنم و امواج، قوی هستند، اما در هر صورت (به درون آب) میپرم. چون جان یک انسان در خطر است. لحظاتی بعد، من درخواست نجات دارم. با برآورد نادرست موقعیت، فقط آن را بدتر کردم و نه شجاعانه، بلکه بیاحتیاط عمل کردم.
در مقابل، نجاتغریق، شناگری قوی و مجهز به شناور است. براساس تجربۀ چندین سالهاش، میداند که اگر شیرجه بزند، شانس بسیار خوبی برای نجات دارد. البته خطراتی هم وجود دارد، اما مزایای بالقوهی آن بهقدری زیاد و امیدوارکننده است که به ریسکش میارزد. اگر نجاتغریق واقعاً همهی اینها را درک کند، شجاعانه شیرجه میزند، اگر این کار را نکند، موقعیت را کاملاً درک نکرده است.
یکی از مشهورترین استدلالهای سقراط این است که هیچکس آگاهانه کار بدی انجام نمیدهد. مردم اشتباه میکنند، نه به این دلیل که همانطور که اغلب تصور میشود میل به لذت بر اخلاقیاتشان غلبه میکند، بلکه به این دلیل که نمیتوانند لذتها و دردها را ارزیابی کنند. آنها با بیاحتیاطی و بزدلی یا حماقت یا پلیدی عمل میکنند (اینها، همانطور که اکنون میدانیم، همه درواقع یکی هستند)؛ زیرا بهدلیل کوتهنظری آنها، آن کار، درست یا بهترین کار به نظر میرسد اما در درازمدت اعمالشان خوشی آنها و ما را تضعیف میکند و حتی بیشتر از این اگر آنها ظالم باشند. در گورگیاس افلاطون، سقراط این موضوع را بیان میکند که فرد ظالم بدبختترین انسان است، زیرا در موقعیتی قویتر برای آسیب رساندن به خود و دیگران قرار دارد. به همین دلیل، براساس دیدگاههای هومر کسانی مانند هادس که در جهنم از عذاب ابدی رنج میبرند، مردم عادی نیستند، بلکه قدرتمندانی مانند سیزیف، تانتالوس، و تیتیوس هستند. به قول عیسی روی صلیب: «پروردگارا، آنها را ببخش. زیرا آنها نمیدانند چه میکنند.»
هنر شکست خوردن را مریم حاتمی خلیلآباد و سمیه سالاری به اتفاق ترجمه کردهاند و کتاب حاضر در 143 صفحهی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.»
انتهای پیام