خاطرات هاشمی ۵ تیر سال ۸۰ | «فکر میکردند چپ از موضع ضعف عمل خواهد کرد»
انصاف نیوز: خاطرات روزنوشت آیتالله اکبر هاشمی در تیر سال ۱۳۸۰ را در ادامه میخوانید:
سهشنبه 5 تیر 1380 | 4 ربیعالثانی 1422 26 ژوئن 2001
آقای علی رحمانی، محافظ سابقم را دیدم. دچار آثار شیمیایی شدن در جنگ شده است؛ از ریهاش خون میرود. به او گفتهاند که چند نقطه سیاه در ریه بوده که بزرگتر شده و خون تراوش میشود. احساس میکند، به پایان عمر خود نزدیک میشود، ولی روحیه خوبی دارد. معتقد است، معالجه در داخل و خارج فرقی نمیکند؛ خیلی متأثر شدم.
[آقای رودیگر رایلز]، سفیر آلمان آمد. ماجرای آقای رحمانی را به او گفتم و تأکیدکردم که آلمان، در تجهیز بعث عراق به سلاحهای شیمیایی [در جنگ عراق با ایران]، مقصر است و با تجربههایی که در معالجه مصدومان شیمیایی جنگ جهانی دوم دارد، باید با کمک مؤثر به معالجه مصدومان شیمیایی ایران، گناه خود را جبران کند و تذکر دادم، این روزها تعداد زیادی از مصدومان درگذشتهاند و هر شهادت، مثل بمبی در روابط ایران و آلمان است؛ چون مردم ایران میداند، آلمان به عراق کمک کرده است. پذیرفت که شرکتهای آلمانی، برخلاف سیاست آلمان، کمک فنی به عراق برای ساخت سلاح شیمیایی کردهاند و مجازات هم شدهاند. قول داد که از تجربه آلمان، برای مداوا استفاده شود. گفتم، دادگاه میکونوس و کنفرانس برلین، در روابط نقش تخریبی داشته و آمریکاییها در این اقدام آلمان، مؤثر بودهاند.
آقای [سیدمحمد] اصغری، سفیر ایران در بلغارستان آمد. از اوضاع کشور و ضعف دولت در حل مشکلات بیکاری و اقتصادی و سیاسی، اظهار نگرانی کرد و از وزارت اطلاعات در مورد نشر اتهام نادرست از او و عدم جبران، شکایت نمود.
عصر خانوادههای شهدای هفت تیر آمدند. آقای [اسماعیل] فردوسیپور، [رئیس ستاد بزرگداشت حادثه هفتم تیر] گزارش داد و من در مورد نقش این شهدا و پیروزی انقلاب و کمک شهادت آنها در تثبیت انقلاب، صحبتکردم.[1] آقای [اصغر] آبخضر، [قائم مقام شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی]، از فرزندان شهید بهشتی شکایت کرد که حسابشان را از مراسم رسمی جدا کردهاند و در حسینیه ارشاد مراسم گرفتهاند و افراد ناباب را دعوت کردهاند. آقای [جواد] اژهای، [رییس هیأت امنای سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان]، از احتمال حذف برنامههای استعدادهای درخشان گلهکرد.
آقای اصغر ابراهیمی، [مدیرعامل سابق شرکت مترو]، از سازمان گسترش [و نوسازی صنایع ایران] آمد. گزارشی از طرحهای تحقیقاتی داد و از [آقای اسحاق جهانگیری]، وزیر صنایع شکایت کرد. گفت، او هیأتی را برای اصلاح ساختار سازمان گسترش مأمور کرده و میخواهند سازمان را محدود کنند، نیز حکم آقای [اکبر] ترکان، [رییس سازمان گسترش] را بعد از ادغام هنوز ندادهاند و استمداد کرد.
شب، میهمان رهبری بودم. در مورد آثار جواب نامه آقای [مهدی] کروبی، [رئیس مجلس]، با تفسیر عقبنشینی و تضعیف روحیه دوستان ایشان، صحبت شد. ایشان قبول ندارند و گفتند، باعث کمشدن فشار موذیانه آنها خواهد شد، به علاوه چون تحقیق و تفحص، نهایتاً مشروط به اجازه رهبری خواهد بود، فرقی نمیکند؛ ولی قبول دارند که برخلاف پیشبینی ایشان، چپها بعد از انتخابات، حالت تهاجمی گرفتهاند. فکر میکردند که چپ از موضع ضعف عمل خواهد کرد.
مطرحشدن مسائل مربوط به [تحقیق و تفحص از سازمان] صداوسیما و اصلاح قانون اداره صداوسیما و کم کردن بودجه آن و بزرگکردن محکومیت آقای [حسین] لقمانیان، نماینده همدان و طرح مجدد قتلهای زنجیرهای، بخشی از آنها است، ولی از منظر ایشان، مهمترین مسأله منفی آنها، طرح مسأله آیتالله [حسینعلی] منتظری است و معتقدند، قصد آنها این است که با رفع حصر از آقای منتظری، مرکز علنی و عملی برای مبارزه با رهبری ایجاد شود. گفتند، آقای منتظری، اخیراً متمم خاطرات خود را آماده نشر کردهاند و خیلی بد است.
[1] – در بخشی از این سخنرانی آمده است: «ضربه جنگ اُحُد، مسلمانها را هوشیارکرد و برای بعد با احتیاط عمل کردند. ما هم اینگونه کردیم. فهمیدیم که خطر چقدر جدی و دشمن چقدر قسی است و ما چقدر مورد بُغض آنها هستیم و باید حفاظت کنیم. باز هم ضربه خوردیم، ولی جلوی خطر را گرفتیم. آنها هم به جای اینکه چیزی به دست بیاورند، آن چنان نفرتی از طرف مردم متوجه آنان شد که دیگر در محیط جامعه و میان مردم جای زندگی نداشتند. خیلی از آنها حتی در خانوادههایشان هم جایی نداشتند. بالاخره خانوادههای آنها نمیتوانستند، این جرم بزرگ را ببخشند و اکثر آنها مسلمان و انقلابی بودند و نمیتوانستند قبول کنندکه این همه انسان انقلابی را با بمبی قطعه قطعه کنند. نفرتی دامن اینها را گرفت که محیط هم در خانه و هم در جامعه تنگ شد.
جنایتشان به گونهای بود که قابل گذشت نبود. ما درگذشته خیلی ملاحظه میکردیم و امید داشتیم که اینها را به دامن پُرمهر اسلام برگردانیم. فکر میکردیم که اینها سر عقل میآیند. به اینجا که رسید، هم گذشت نظام نسبت به اینها کم و هم فضای جامعه برای آنها تنگ شد و هم اینکه خودشان جوابی نداشتند. با هیچ معیاری قابل پذیرش نبود.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1380»، دفترنشر معارف انقلاب، 1402.
منبع: کتاب خاطرات هاشمی در سال ۱۳۸۰؛ «افراط در اختلاف»
انتهای پیام