خرید تور تابستان

کمی تا قسمتی جدی – 2


انصاف نیوز، الف. محفوظ:
 
انصاف نیوز هم به یک عادت بد مبتلا شده و آثار اهل قلم را آنقدر معطل نگه می‌دارد که بیات می شود و کلا از دهان می‌افتد. ظاهرا با برخی روزنامه‌دارها و ناشران کتب همنشینی دارد. مطلب قبلی آنقدر باد خورد که سوخت. جای شکرش باقی است که حق القلم بنده را محاسبه و از بدهی‌های قبلی کسر می‌کند. هر چند نرخ رپرتاژ آگهی‌های پارسال را با نرخ همین امروز دلار محاسبه می‌کند، با این توجیه که نمی‌شود دخل به ریال باشد و خرج به دلار. به هر حال برای ما که شده. بگذریم.

همین که انصاف نیوز حق‌التحریر می‌پردازد ستودنی‌است. بعضی ناشران بابت چاپ آثار نویسندگان و مترجمان و شاعران، کاراکتر به کاراکتر چرتکه می‌اندازند و پول می‌گیرند. قیمت تیتر و سوتیتر را هم چند برابر حساب می‌کنند. حق هم دارند. می‌گویند مگر بازار کتاب چه کم از بازار آهن و سکه دارد که تابع قانون طلایی عرضه و تقاضا نباشد. الا اینکه الان تقاضا برای خرید کتاب نیست اما برای چاپ کتاب همه صف بسته‌اند. خب با این همه تقاضا برای چاپ رمان و دفتر اشعار و زندگینامۀ خودنوشت چرا نباید قیف عرضه و تقاضای چاپ کتاب روی قاعده‌اش بنشیند. این برای خودش یک انقلاب کانتی-کوپرنیکی در حوزۀ چاپ و نشر است. مثل کاری که مارکس با فلسفه و منطق هگل کرد. یعنی از این به بعد اهل قلم به ناشر کتاب و مدیر مسئول روزنامه حق العمل می‌دهند تا بازار فرهنگ و دانش هم مثل بازارهای دیگر نفسی بکشد و رونق بگیرد.

خودم کیس‌های متعدد از این فقره را به چشم دیده‌ام. مورد بوده که حضرت آقای مدیر مسئول در جواب مطالبۀ حق التحریر به روزنامه‌نگارها با اعتماد به نفس گفته همین که مطالبتان را همراه با عکس و اسمتان رایگان چاپ کرده‌ایم خدا را شاکر باشید. پول چای و میز هم پیشکش. بعد که اعتراض بالا گرفت همه را اخراج کرد. تعجبم را که دید گفت اگر به اینها رو بدهم فردا توقع می‌کنند هر روز برای ناهارشان ماهی سفید و اشپل باقالی سفارش بدهم.

از یک مدیر مسئول دیگر شنیدم در ایران بعد از خوانندگی بیشترین جمعیت مربوط به حرفۀ روزنامه‌نگاری است. بنابراین لشگر ذخیرۀ روزنامه‌نگاران بیکار آنقدر پرجمعیت است که هیچ روزنامه ‌داری غصۀ نیروی کار ندارد.

البته بنده قبول دارم که بازار کتاب و فرهنگ و مطبوعات هم کمابیش مثل بازارهای دیگر است اما انصافا حاجی بازاری‌های اینجا خیلی با کلاس‌ترند. مخصوصا مدل موها و حالت چشمهایشان به قاعده‌ای است که همیشه یک وسوسۀ درونی به جان آدم می‌افتد با آنها سلفی بگیری و در اینستاگرامت استوری کنی.

باز هم رشتۀ کلام از دستم در رفت و کاراکترها از حد مجاز بیشتر شد. می‌خواستم در بارۀ دایره المعارف نصایح الملوک رضا کیانیان بنویسم که دیگر نمی‌شود.


آنچه خواندید دومین بخش ستون جدید کمی تا قسمتی جدی در انصاف نیوز به قلم الف. محفوظ (نام مستعار) است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. این آغای شریعتی را دیگه از جعبه کدوم عطار و رمالی پیداکردید؟! مگه عملکرد این نورچشمی وصولگرا(ببخشید،اصولگرایاوصولگرا)در استانداری خوزستان مظلوم ،ندیدید؟ازهرخوزستانی بپرسید ،ماجراهاراخواهدگفت،بابا دست این جماعت را ازسرملت بیچاره کوتاه کن آقای پزشکیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا