دو خاطره از دولت های «خامنه ای – موسوی» و خاتمی
انصاف نیوز: دکتر روحانی در گزارش 100 روزه به مردم در برنامه ی تلویزیون، به چند صد هزار میلیارد تومان بدهی دولت و دیگر آمارهایی از پشت پرده ی وضعیت اقتصادی کشور اشاره کرد؛ آماری که نشان دهنده ی کمبودها و شرایطی است که دولت تحویل گرفته شده؛ اما اینکه بیان همه ی واقعیت هایی اینچنین آیا همیشه تضمین کننده ی آرامش روانی مردم و حتی مسوولین دیگر بخش ها می شود یا خیر، قابل تامل و بررسی است.
به گزارش انصاف نیوز، دو خاطره ای که در پی می آید، نشان می دهد در دولت دوره ی دفاع مقدس به ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای و نخست وزیری مهندس موسوی و نیز در دوره ی ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی، چطور یکی از واقعیت های اقتصادی از مردم و حتی از عالی ترین مقام کشور برای مقطعی مخفی نگه داشته شد. «عملیات روانی» عنوانی است که وزیر بازرگانی دولت وقت بر چگونگی مخفی کردن کمبود آرد می گذارد و از آن دفاع می کند.
حسن عابدیجعفری، وزیر بازرگانی دولت زمان جنگ به ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای و نخست وزیری مهندس میرحسین موسوی، در خاطره ای از کمبودی در آن دوران می گوید: «در سیلوها گندم به عنوان ضروریترین قوت مردم نبود. کف سیلوها جارو و هرچه گندم در آسیابها بود آرد شد و در اختیار مردم قرار گرفت البته این تجربه یک دوره قبلتر یعنی در دولت شهید رجایی نیز اتفاق افتاد با این تفاوت که دوره ما در زمان جنگ بود و کشور ناگزیر شد برای حفظ شرایط زمان بحران، از ترکیه آرد وارد کند اما چون میزان آن به اندازهای نبود که مورد مصرف آنی قرار بگیرد ناگزیر این آردها بار کامیون میشد تا کامیونهای حامل آرد در خیابانهای شهر دور بزنند و مردم ببینند آرد در کشور وجود دارد. یعنی به گونهای عملیات روانی انجام شد. آن موقع صنف نانوا اولین بار انبار آرد را از داخل مغازه به بیرون مغازه منتقل کردند تا مردم احساس کمبود در این بخش نداشته باشند.»
حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی شنبه 8 مهر ۱۳۸۵ در مصاحبه با شبکه ی جام جم سیمای جمهوری اسلامی ایران گفته بود: سقوط قیمت نفت در دومین یا سومین سال مسوولیتم (78 یا 79) که مجبور شدیم بودجه را روی 11 دلار ببندیم همه ی برنامه های ما هم به همین خاطر منجر به مشکل شد. خشکسالی عظیمی [هم بود]، به طوری که وزیر بازرگانی در نزدیکی نوروز به من خبر داد که برای 48 ساعت بیشتر ذخیره ی گندم نداریم و من این را به رهبری هم نگفتم، خود ایشان هم می داند بعد از 6 – 7 ماه که وضع بهتر شده بود خدمتشان عرض کردم، شب های بسیار بدی با آن خشکسالی برای من گذشت، من چند شب خواب نرفتم، چون باید شب عید حداقل دو ماه ذخیره ی گندم داشته باشیم.
انتهای پیام