خرید تور نوروزی

چند نکته درباره‌ی جنگ ایران و آمریکا | رضا رئیسی

رضا رئیسی، روزنامه‌نگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

دوست نداشتم در آخرین یادداشت سال به موضوع «جنگ» پرداخته و پیرامون آن نکاتی را معروض دارم‌؛ اما همه چیز دست به دست هم داد تا چنین موضوع ناخوشایندی دستمایه نگارش آخرین ورق دفتر کنش رسانه‌ای در سال عجیب و پر فراز و نشیب سپری شده باشد. 

طرفه آنکه انتخاب این برهه از سال و این موقعیت زمانی بی حساب و کتاب و به دور از استراتژی نیست، درست در زمانی که ایرانی ها با هر باور و اعتقاد و منش و گفتمانی، آماده تحویل سال و برگزاری رسوم دیرین نوروزی می‌شوند، به یکباره و بدون هیچ پیش زمینه جدید و اتفاق تازه‌ای، دونالد ترامپ فرمان حمله هوایی به یمن را صادر می کند و جالب آنکه او در خرداد ماه سال جاری با انتقاد از بمباران هوایی یمن توسط ائتلاف آمریکایی، خواستار مکالمه و مذاکره با آنان شده بود و اکنون در چرخشی تمام عیار خود آغازگر دور تازه حملات هوایی آن هم در فضای راکد منازعات دو سال اخیر شد. 

در ابتدای حمله هوایی، مقامات نظامی آمریکا اعلام کردند که هر چند حوثی‌ها مورد حمایت ایران هستند اما آنان مستقل از ایران عمل می کنند، گفتاری که نشان می‌داد آنان به دنبال چالش افزایی با طرف ایرانی نیستند‌ اما دیری نپایید که ترامپ در چرخشی 180 درجه‌ای، اعلام کرد که هرگونه حمله به اماکن و منافع آمریکا را از چشم ایران خواهیم دید و به آن واکنش سخت نشان خواهیم داد. 

نکته ای که بسیاری طی چند روز گذشته آن را تعبیر به دور تازه ای از تنش میان ایران و آمریکا و حتی زمینه ای برای آغاز جنگ و منازعه نظامی میان دو طرف ارزیابی کرده و رسانه های جریان اصلی هم روی آن مانور گسترده ای دادند. 

اول- دونالد ترامپ یک سیاستمدار کلاسیک و کارکشته نیست و بارها و بارها اظهارات جنجالی و عجیب و غریب و بی پشتوانه وی توام با حاشیه سازی بوده است، از جمله واکنشش به خرید غزه توسط آمریکا و یا تعرض کلامی به کانادا و مکزیک یا برخوردش با زلنسکی یا حتی تهدیدش به هدف گیری 52 نقطه در ایران در پی افزایش تنش با ایران در دور اول اما آنچه عمل شده، فاصله معناداری با این اراجیف‌گویی‌ داشته است، نمونه واکنش آمریکا به هدف گیری پهپاد گلوبال هاوک توسط پدافند ایرانی. 

دوم- البته این بدان معنی نیست که به تمامی تهدید موجود در این فرآیند و صحنه آرایی روانی و تبلیغاتی را نادیده بگیریم، کما اینکه همگان می دانیم مانور دو دهه ای روی پرونده هسته‌ای بدون هیچ مدرک متقن و محکمه پسندی در خصوص انحراف در برنامه هسته ای ایران از جمله ادعای (3 هفته تا گریز هسته‌ای ایران) که 7 سال از آن تاریخ گذشته است! تنها یک بهانه جویی صرف و مانور تبلیغاتی و رسانه‌ای برای فشار و تهدید و تحدید ایران بوده است یا در خصوص عراق ادعای پوچ سلاح های کشتار جمعی دروغی مضحک و صحنه آرایی مزورانه‌ای بیش نبود و باید نسبت به این فعل و انفعالات هوشیار و آماده بود و امکان مانور دهی تبلیغاتی و صحنه آرایی از خصم بیرونی را سلب کرد. 

سوم– ترامپ چه در دور اول و چه در فرآیند انتخابات دور دوم ریاست جمهوری آمریکا، ضمن انتقاد جدی از دخالت های فرا سرزمینی ایالات متحده توسط دموکرات ها، مدعی بوده که جنگ طلب نیست و برای او اولویت اصلی America First است و عطف به این راهبرد بسیار بعید است که او آغازگر مادر جنگ ها با ایران در منطقه حساس خاورمیانه باشد و با توجه به قدرت ایران در قیاس با عراق و افغانستان و.. ریسکی که هیچ رئیس جمهوری آن را نپذیرفته خود عهده دارش باشد، آنهم به بهانه تحرکات یک کشور ثالث که هیچ پذیرشی از سوی افکار عمومی آمریکا نخواهد داشت.

به نوعی تهدید ایران درباره تحرکات حوثی ها از این حیث بود که ایران را مجاب به دخالت و مهار آنان کند تا حوثی های از حمله به منافع آمریکا و متحدان سرمایه دار عرب پرهیز کنند و ورق بازی حساس در هارتلند انرژی جهان برنگردد به خصوص که حوثی ها صربه پذیری قابل اتکایی برای مهار ندارند. 

چهارم- بیش از سه دهه است که همه گزینه های موجود روی میز همه روسای جمهوری آمریکا قرار داشته و بدون هیچ شک و شبهه ای اگر توانایی تفوق نظامی و یا مهار ایران با حملات نظامی وجود داشت، هیچ یک از روسای جمهوری آمریکا در این زمینه تعلل و فروگذاری نمی‌کرد. جالب آنکه عده ای در داخل پیرو صحنه آرایی و جنگ روانی و تبلیغاتی پسا عملیات 7 اکتبر، معتقدند که با ضرباتی که متحدان ایران در منطقه از جمله در سوریه و لبنان خورده اند، ایران در موضع ضعف قرار دارد و اکنون زمان مناسبی برای ضربه زدن به ایران است این در حالیست که اگر بپذیریم محور مقاومت دچار ضربات سنگین و سهمگین شده و نقش آفرینی در قالب راهبرد عمق استراتژیک ایران دچار خلل شده است این تاثیری در مولفه های قدرت درون سرزمینی و در وضعیت قدرت آفندی ایران نسبت به منافع آمریکا در منطقه نداشته و حتی از قدرت آفندی حزب الله در منطقه پیرامونی خودش به عنوان مهمترین متحد ایران نکاسته همانطور که در مورد حوثی ها نیز چنین بوده است. در سوریه در این میان نقش محور مواصلاتی و حصور مستشاری در نزدیکی دشمن را داشت که اکنون فقدانش آسیب‌زا است اما موجب ضعف در قدرت تهاجمی برای پاسخ دهی به اقدامات دشمن را ایجاد نمی کند. 

پنجم- برخی دیگر معتقدند که حمله اسرائیل به اهدافی در ایران، نشان داد که قدرت پدافندی ایران ضعیف است و آسیب پذیری آن را نمایان کرد. فارغ از اینکه تحلیل گران نظامی معتقدند پدافند ایران در آن برهه با سامانه های بومی عملکرد قابل قبولی داشت و اهداف حملات را ناکام گذاشت، با قبول فرض این بزرگواران باید گفت با توجه به گستره جغرافیایی و مرزهای فراگیر ایران اساسا امکان پدافندی فراگیر وجود نداشته و ندارد و حتی مثلا شاهدیم که روسیه با آن قدرت نظامی امکان مهار حملات اوکراینی ها را نداشت اما نقطه قوت همیشگی ما در حوزه آفندی و تهاجمی بوده و قابلیت پدافند برای هیچ دشمنی وجود ندارد و این در واقع مهمترین محور در بازدارندگی نظامی ایران است نه قدرت پدافندی آن. 

ششم- در دهه 90 و همزمان با اوج گیری فشار حداکثری، گفته می‌شد: در جنگ نظامی به واسطه صدمات و تلفات محسوس و ملموس افکار عمومی تهییج شده و واکنش هماهنگ و همراهی و همنوایی در اوج قرار دارد اما در جنگ اقتصادی چون آسیب ها ملموس نیست، واکنش ها نیز آنگونه هماهنگ و همدلانه نیست. ما بیش از دو دهه است که در جنگ تمام عیار اقتصادی و سیاسی و دیپلماتیک قرار داریم و این تهدید به جنگ نظامی بیش از یک شوخی مضحک در برابر آن نیست، اتفاقا طرف خارجی با مانورهای تبلیغاتی و رسانه ای و جنگ روانی می خواهد آنچه را تاکنون موفق به آن نشده در قالب جنگ روانی تازه به پیش ببرد و اقتصاد ایران را زمین‌گیر و در پیامدش قدرت تاب آوری را مضحمل و به موازات آن موجبات درگیر و نزاع داخلی را فراهم کند، آنان نیک می دانند که جنگ نظامی با ایران هزینه های هنگفت و سنگینی برای آمریکا و متحدان آن در منطقه دارد و حتی فقدان ثبات سیاسی در کشوری متل ایران می تواند کل منطقه را به ورطه نابودی و فروپاشیدگی رهنمون کند. پس بهترین کار همین بازی های روانی و تبلیغاتی در بحبوحه مجادله اقتصادی در روزهای حساس سال است که نمونه اش را در قیمت اخیر ارز شاهد هستیم. 

اینگونه بدون شلیک یک تیر دشمن به مقصود و مراد خود می رسد و متاسفانه در فقدان رویکرد سازنده رسانه‌ای و بی عملی مطلق در زمینه جنگ و تک و پاتک رسانه‌ای دشمن سنگر به سنگر جلو می‌آید و ما تنها شاهد و نظاره‌گر هستیم و گاهی و گداری یک رجز می خوانیم و روی قدرت نظامی برای پاسخ به تهدیدات دشمن مانور می‌دهیم در حالیکه جنگ اصلی در عرصه رسانه ای و تبلیغاتی با هدف گذاری مخاطبان و افکار عمومی شهروندان با زمینه تحولات اقتصادی در جریان است. 

هرگونه ناآرامی و تلاطم نظامی و فراگیر در منطقه ژئواستراتژیک هارتلند انرژی دنیا و میلیتاریزه شدن فضا در وهله اول به ضرر متحدان منطقه‌ای آمریکا در سراسر غرب آسیا است و ایران در این عرصه قطعا توانایی تصعید جنگ و تبدیل انبار باروت خاورمیانه به جهنمی پر عطش و شعله‌ور را خواهد داشت و عقل حکم نمی کند که آمریکا به دنبال تنش افزایی به این سبک و سیاق با ایران باشد. 

گزاره مطلوب برای آنان همین جنگ روانی و ایجاد شوک های اقتصادی و تخریب اذهان عمومی و تشویش ذهنی لایه های مختلف و متکثر اجتماعی است و نباید دچار اشتباه محاسباتی شده و در زمین آنان بازی کنیم! 

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا