«به داور ۱۰۰میلیون پول دادند تا بازی را نبازیم»
مدافع اسبق پرسپولیس گفت: در حیاط هتل استقلال به داور ۱۰۰میلیون پول دادند تا ما بازی را نبازیم ولی آخرش باختیم. به داور گفتیم قرار نبود بازی را ببازیم، گفت: در محوطه جریمه نخوردین زمین تا پنالتی بگیرم. بعد از اینکه فیلم بازی را دیدیم، متوجه شدیم حق با داور است!
روزنامهی «خبرورزشی» نوشت: بهروز رهبریفرد مدافع اسبق پرسپولیس و تیم ملی مهمان برنامه اینترنتی مدالشو بود. او در این برنامه حرفهای بسیار جالبی زد که خواندن آن خالی از لطف نیست.
* بعد از کسب عنوان قهرمانی، وظیفه مدیریت باشگاه است که بازیکنان را حفظ کند.
* خودم وقتی با علی پروین به مشکل میخوردم، عابدینی پادرمیانی میکرد و قضیه حل میشد.
* آنقدر به علی پروین شیرینی دادم که مقصر دیابت علیآقا من هستم.
* دوست ندارم مسلمان از پرسپولیس برود ولی راجع به این قضیه نمیتوانم از برانکو انتقاد کنم چون این حق طبیعی هر مربی است که بازیکنانش را انتخاب کند.
* قهرمانی در اولین دوره لیگ برتر شیرینترین خاطره فوتبالی من است.
* بعد از برد فجرسپاسی که منجر به قهرمانی پرسپولیس شد، پروین در رختکن یکسری فحش داد و گفت: نصف شما را نمیخواهم، بروید دنبال تیم بگردید.
* بعد از قهرمانی با پاس در لیگ برتر به پرسپولیس برگشتم و سفید امضا کردم چون هم دیوانه بودم هم عاشق.
* من زودتر از حاشیه به دنیا اومدم و عاشق حاشیه بودم.
* قبل از جام ملتهای اروپا در اردوی تیم ملی یکی، دو بار آمدم سر تمرین، آقای مایلیکهن سرمربی تیم ملی پرسید چرا دیر آمدی؟ گفتم خواب موندم. بعد مایلیکهن گفت عابدینی شماها را پررو کرده. من هم در جواب او گفتم شما پررو شدی که یکشبه سرمربی تیم ملی شدی. بعد از این جر و بحث، مایلیکهن گفت: ساکت را جمع کن و برو. البته من اشتباه کردم و باید احترام سرمربی تیم ملی را نگه میداشتم.
* دورانی که در استیلآذین حضور داشتم به هر نحوی میخواستیم به لیگ برتر صعود کنیم که لحظات آخر خدا یقه ما را گرفت.
* در استیلآذین همه نوع کارهای غیراخلاقی بود؛ خرید داور، خرید بازیکنان حریف و سحر و جادو!
* مثلاً به گلر شموشک پول دادند، به هر سمتی توپ را میزدیم، او به طرف دیگری شیرجه میزد. یا مدافع تراکتور که بیدلیل دقیقه ۱۰ بازی جوری بازیکن ما را زد که اخراج شد.
* به تدارکات ما میگفتند در چهار گوشه زمین دعا چال کند.
* در حیاط هتل استقلال به داور ۱۰۰میلیون پول دادند تا ما بازی را نبازیم ولی آخرش باختیم. به داور گفتیم قرار نبود بازی را ببازیم، گفت: در محوطه جریمه نخوردین زمین تا پنالتی بگیرم. بعد از اینکه فیلم بازی را دیدیم، متوجه شدیم حق با داور است!
* همه خیانتکاران مثل مهدی هاشمینسب و علی انصاریان دوستهای صمیمی من بودند.
* به خاطر شهرآورد سه بار تاریخ عروسی خودم را عوض کردم.
* وقتی بلاژویچ، برومند و هاشمینسب را اخراج کرد، من هم ساکم را جمع کردم و اردو را ترک کردم. البته اشتباه کردم چون این کار من هیچ کمکی به دوستانم نکرد.
* بازی با بحرین غیرعادی بود، مثلاً تا ۲ صبح به بازیکنان آزادی دادند و گفتند هرکس هر چیزی که دوست دارد، بخورد.
* قبل از بازی با بحرین به بلاژویچ گفتند نبریم بهتر است. بعضیها دوست نداشتند به جام جهانی برویم.
* بعد از بازی با بحرین قرار بود به برنامه ۹۰ برویم ولی صفاییفراهانی به من گفت: به نفع خودت است که نروی. اگر آن شب به ۹۰ میرفتم، این حرفها را آنجا میزدم.
* در یکی از بازیها که مربی تیمهای پایه پرسپولیس بودم، به داور لگد زدم و دو تا فحش هم به فغانی دادم. همان شب علیرضا فغانی به من زنگ زد و گفت چرا به من فحش دادی؟ گفتم چون سردسته همه این داورها تو هستی.
* در یکی از بازیها کارتهای آقای ممبینی را انداختم در پیست و گفتم اگر جرأت داری اخراجم کن. امیدوارم ممبینی مرا حلال کند.
* حق بانوان است که به ورزشگاه بیایند و مطمئن هستم بعد از ورود خانمها جو خوبی ایجاد خواهد شد.
* کریمی و کیروش هر دو آدمهای احساسی هستند.
* کیروش را دوست دارم ولی بعضی اوقات حرفهای او پرخاشگرانه است.
انتهای پیام