«طرح خانههای قرمز، شکست خورده است»
/ گفتوگو با فعالین اجتماعی و مدنی دربارهی طرح خانههای قرمز /
نسترن فرخه، خبرنگار انصاف نیوز: طرح خانههای قرمز (خانههای پلاک قرمز) که به منظور حل معضل آسیبهای اجتماعی، دست به شناسایی خانههایی که گرفتار این آسيبها هستند، میزند، از اوایل سال 95 اجرایی شد. اما برخی فعالین اجتماعی ضمن ناکارآمد دانستن این طرح معتقدند که خانههای قرمز طرحی شکست خورده است.
در همین راستا برای تهیهی گزارشی گذرمان به محلهی شوش افتاد. محلهای واقع در منطقهی 15 تهران که اگر راجع به آن چیزی نشنیده باشید و برای نخستین بار به آن پای بگذارید حتما متعجب خواهید شد. اینجا و آنجا مردان و زنانی حضور داشتند که به راحتی و در مقابل دید همگان در حال استفاده از مواد مخدر بودند. کنار جوی و سطلهای زباله پایپ به دست مشغول کشیدن شیشه بودند؛ آنچه در میانشان توجهمان را جلب کرد وجود جوانهای کم سن و سالی بود که در سنین کم آلودهی این محله شدهاند وکارشان تن فروشی، مصرف و فروش مواد بود.
در پیچ وخم کوچههای تودرتو به خانههایی برخوردیم که در ورودی نداشتند، به این دلیل که با آجر یا آهن جوش خورده و پلمپ شده بودند؛ پس از پرس و جو مطلع شدیم که شهرداری و نیروی انتظامی به دلیل وجود آسیبهای اجتماعی متعدد، اعم از اعتیاد، خریدو فروش مواد و فحشا در این اماکن، خانهها را پلمپ کرده واهالی این خانهها که گاه کودکانی هم به همراه داشتهاند، یا درمنطقه پراکنده شدهاند ویا توسط پلیس به زندان رفتهاند. این خانهها طبق طرح شناسایی خانههای پلاک قرمز، قرمز شناخته شدهاند.
به سراغ «پریسا پویان» مسوول مرکز «یاریگران کودکان کار پویا» واقع در شوش رفتیم تا از چند و چون این طرح بپرسیم.
پویان دربارهی طرح خانههای پلاک قرمز ، گفت: «از سال ۹۳ صحبتش بوده تا مشابه طرح شکست خوردهی خاکسفید دراین منطقه اتفاق بیفتد وسردار طلایی آن زمان مدام به این منطقه میآمد وبازدید میکرد اما تمام انجیاوها هشدار میدادند که این طرح نباید اجرا شود.»
این یک طرح شکست خورده است
پریسا پویان از غایتمند نبودن طرح خانههای قرمز میگوید وتاکید دارد که آسیب باید در یک منطقه متمرکز باشد تا راه حلی بر آن اعمال گردد در غیر اینصورت، کار دشوار میشود.
پویان در ادامهی صحبتهایش میگوید: موضوعی که در نشستهای انجیاوها داشتیم آن بود که طرح شکست خوردهی خاکسفید اتفاق نیوفتد. اگر میخواهید کاری کنید و آسیب را درمان کنید لازمهاش این است که آسیب را در یک منطقه متمرکز کنید و حالا هم در یک منطقه متمرکز است. اگر میخواهید خانهای برای مصرف کنندهها ایجاد کنید یا برای تن فروشی حرکتی کنید، در همین منطقه این کار را انجام دهید؛ اما اگر همه را در سطح شهر رها کنیم چه میشود؟ این افراد که بالای شهر نمیتوانند زندگی کنند، بنابراین در پایین شهر جایی را پیدا میکنند و آسیب را با خود به آنجا میبرند.
اوایل سال ۹۵ شروع طرح خانههای قرمز
پریسا پویان ضمن اشاره به زمان اجرایی شدن این طرح میگوید: خانهایی که هم اکنون مرکز یاریگران است جزو خانههای قرمز بوده که باید پلمپ میشده اما بعد از تأسیس یاریگران از طرح خارج شده و پیش از آن در اختیار افرادی بوده است که به کار خرید و فروش مواد مشغول بودهاند.
مدیر مرکز یاریگران کودکان کار در ادامه بیان میکند: اوایل سال ۹۵ طرح خانههای قرمز شروع شد که افراد ساکن در این خانهها را بیرون میریختند و در ورودی آن را به هم جوش میزدند یا با چیدن آجر پلمپ میکردند. یک سری از آنها که شاکی خصوصی داشتند یا شناسایی شده بودند را دستگیر کردند، و خیلی از کودکان که در این خانهها زندگی میکردند را به بهزیستی منتقل کردند.
این طرح باعث کاهش آسیب نشد
این فعال اجتماعی ضمن اشاره به اینکه کار رادیکالی در منطقهی آسیب باعث کاهش آسیب نمیشود، گفت: هیچ وقت کار رادیکالی در این منطقه جواب نمیدهد چون آسیب مدام در حال تولید شدن است، اگر این افراد را به مناطق دیگر منتقل کنیم آسیب راهم منتقل کردهایم؛ صحبت من این است که اگر قرار است کاری کنیم در همین منطقه اجرا کنیم. پلمپ خانه و بیرون کردن افراد خانه راه حل نیست؛ فقط فکر میکنند که با این کار آسیب را از بین بردهاند.
آسیب مثل مادری است که هر لحظه میزاید
پویان تاکید کرد: آسیب مثل مادری است که هر لحظه میزاید، مساله این است که ما افراد آسیب را ندیدیم؛ اگر قرار است آدم آسیب را ببینیم و درمانش کنیم باید ریشه را درست کنیم ولی اگر به این دید نگاه کنیم که این موجود اضافه است وباید از بین برود چه میشود؟ میخواهیم چه کنیم؟ دروازه غار را جابه جا کنیم؟ این افردا بعد از طرح خانههای پلاک قرمز نه آسیبشان کم میشود و نه آسیب رساندنشان، فقط شلوغی دارد که بگیرند و ببرند.
هیچ طرح از پیش تعیین شدهایی درمان این منطقه نیست
این فعال اجتماعی دربارهی طرحهای از پیش تعیین شده برای درمان این منطقه میگوید: هیچ طرح از پیش تعیین شدهایی درمان این منطقه نیست. باید افراد دولتی و انجیاوها به صورت مداوم با هم گفتمان داشته باشند وطرح پلهایی را ایجاد کنند؛ مثلاً برای کودکان، مادران، اعتیاد وغیره به صورت جداگانه طرحی در نظر بگیرند.اگر بخواهیم از ریشه این موضوع را رفع کنیم باید شهرداری، وزارت کشور، انجیاوها و نیروی انتظامی با هم همکاری کنند، باید مرزهای شرق را ببندیم. چرا از مرز غرب یک نفر عبور نمیکند اما در مرز شرق نیسان نیسان انسان حمل میکنند. اینها کار یک ارگان نیست بلکه نیازمند سلسله جلساتی با بهرهمندی از نیروی جوان است.
حدود ۱۸ انجیاو در دروازه غار
کار انجیاوها از بین بردن آسیب نیست بلکه کاهش آسیب است ونه حتی کنترل آن؛ پریسا پویان طبق آخرین آمار از حدود ۱۸ انجیاو در منطقهی شوش و دروازه غار خبر میدهد و میگوید: آسیب در لحظه متولد میشود و از بین بردن آن کار انجیاو نیست؛ انجیاوها مگر چقدر توان دارند؟ باکمترین امکانات و بیشترین انرژی که هر کدام صرف گروه هدف خاص میکنند؛ ولی مگر چقدر توان هست؟
چرخهی آسیبهای صعب العلاج شوش، گویی چرخهای تکرار شونده و تمام نشدنی است. مثل سرنوشت اکثر مبتلایانش. مردی میانسال در خیابانهای شوش زندگی میکند که به گفتهی مددکار «یاریگران کودک کار» به دلیل اعتیاد اوضاع خوبی ندارد؛ تعداد دفعاتی که ترک کرده و باز به سمت مواد مخدر آمده از «زیاد» هم زیادتر است؛ بعد از هر ترک افراد با ولع بیشتری به سمت مواد مخدر میروند و در نتیجهی آن دچار آسیب بیشتری هم میشوند.
شوش معضل حمام عمومی دارد
البته معضلات شوش، تنها به ناکارآمد بودن طرح خانههای پلاک قرمز ختم نمیشود. ارتقای بهداشت عمومی مسالهای است که احنمالا اهتمام به ایجاد وسایل اولیهی آن چندان هزینهبر نباشد؛ تمامی محلهی شوش که تعداد زیادی بیخانمان را در خود جای داده است بعد از آن که در دولت احمدی نژاد حمام عمومی واقع در هرندی را تخریب کردند، با مسالهی نبود حمام عمومی روبه است؛ «امید دیلمی» فعال حقوق مدنی میگوید: برنامهی آخر هفتههایمان بود تا کودکان را گروه گروه کنیم و به حمام عمومی ببریم اما آن را تخریب کردند و جای آن چیز دیگری ساختند.
در گرمخانه هم پارتیبازی میکنند
تعدادی از کارتون خوابها هم معترض بودند که: «در گرم خانه هم پارتی بازی میکنند واگر پول بدهی نوبتت زودتر میشود وگاهی اصلاً نوبت به ما نمیرسد و حمام نمیرویم.»
در زمان خروج از محلهی شوش و گذر از خیابانهای هرندی و معروف خوانی، بوی تعفن در تمام کوچهها استشمام میشد؛ پرس و جو کرده و فهمیدیم علاوه بر حمام عمومی، توالتی نیز برای این محل تعبیه نشده است. شرایط زندگی بیخانمانها و افراد مبتلا به اعتیاد به خودی خود آنها را در معرض انواع بیماریها قرار میدهد، حال این سوال مطرح میشود که کمبود و یا حتی نبود اولیهترین امکانات برای تامین بهداشت عمومی در این منطقه چه عواقبی در پی خواهد داشت؟
این نکته زمانی جدیتر به نظر رسید که متوجه شدیم در خیابان هرندی شهربازی در حال ساخت است که میلیارها تومان هزینه ساخت آن است و آنچه جالب توجه است آن است که ساخت توالت عمومی در برابر آن هزینهایی محسوب نمیشود. کاش هر فردی که برای این مکان و تمامی مکانهای گرفتار در آسیبهای اجتماعی ایدهای دارد، پیش از طرح آن مجبور به قدم زدن و مواجههی نزدیک با این مناطق باشد؛ در این صورت است که خواهد فهمید کودکان آن منطقه پیش از سوار شدن بر چرخ و فلک، آنچه که نیاز دارند تامین امنیت، بهداشت و محیطی سالم برای رشد است.
انتهای پیام
در دوران ستم شاهی قلعه تحت کنترل بود ، زنان قلعه برنامه ازمایش پزشکی ماهیانه داشتند ، دو سه ماهی در دادسرای ناحیه 3 میدان راه آهن کارآموزی میکردم ، دو نفر دختری را که از روستاها با بهانه ازدواج فریب داده و به قلعه آورده بودند را پاسگاه کلانتری 15 همان روز اول شناسایی کرد و به دادسرا آوردند و با دستو قضایی به والدینشان تحویل دادند ، البته که مامورین کلانتری از برنامه ترویج فساد رژیم پهلوی مطلع نبودند !!
اتفاقا پلمپ خانه های پلاک قرمز کار خوبی هست شما خودتون رو بزارید جای مردم اون منطقه ببینید چه میکشن از دست این معتادین اگر این خانه ها پلمپ بشن و صاحب ملک طمع کار که شبی صد تا صد و پنجاه از هر نفر اینها میگیره مجازات بشه اون معتاد هم مجبور میشه این شیوه زندگی اش رو تغییر بده این معتادین برای منطقه شوش نبودن از سایر مناطق تهران و ایران اومدن شما فکر کنید که سال ها با عدم برخورد قاطع با فروشنده و گرداننده خانه های پاتوق و دودی چطور این مناطق از بین رفتن پس خواهشاً ادای روشنفکر هارو در نیارید