انتقاد ابراهیم فیاض به افول اصلاح طلبی دینی و رشد مناسک گرایی
«معصومه رشیدیان»، خبرنگار انصاف نیوز: زمینههای تشکیک در تقیدات مذهبی اصلاح طلبان از سوی جریان رقیب محدود به دههی هفتاد و هشتاد نیست؛ در طول تاریخ پس از انقلاب 57، یکی از مصادیقی که فرد و یا جریانی را از چارچوب مقبول برخی از مسوولین و موثران در مدیریت کشور طرد میکرد، مسالهی مذهب و میزان پایبندی به تقیدات مذهبی بود. اما به مرور زمان این دایره چنان تنگ شد که حتی افرادی که از فعالین و سیاسیون اصلی در سالهای اولیهی انقلاب بودند، به تساهل در پایبندی به شئونات مذهبی به لحاظ فکری و یا عملی متهم شدند. «ابراهیم فیاض»، استاد مردمشناسی دانشگاه تهران ضمن بررسی زمینههای تاریخی این موضوع، دلیل تشکیک در تقیدات مذهبی اصلاح طلبان را فعالیتهای آنها در اصلاح تفکر دینی و نگاه نقادانهی آنان به امر دین میداند. گفتوگوی خبرنگار انصاف نیوز با ابراهیم فیاض را در ادامه بخوانید:
بیشتر بخوانید: آیا اصلاح طلبان تقیدات دینی کمتری دارند؟
آیا اصولگراها مسلمانتر هستند؟
دلیل این برداشت فعالیت اصلاح طلبان در موضوع اصلاح تفکر دینی است
اصولگرایان در مقابل نقادی دینی ندارند و مناسک گرایی دارند
فیاض، استاد مردم شناسی دانشگاه تهران، دربارهی زمینههای این برداشت از عملکرد اصلاح طلبان در حوزهی عمل و اندیشه که تقیدات مذهبی کمتری دارند، به انصاف نیوز گفت: این برداشت میتواند به این دلیل باشد که اصلاح طلبان در موضوع اصلاح تفکر دینی بسیار فعال بودهاند؛ نگاه نقادانهی بیشتر و حالت تعبدی کمتری دارند. البته این عمومیت ندارد؛ برخی از اصلاح طلبان به این دلیل که تفکر و نگاه نقادانهشان خدشهای به ایمانشان وارد نکند، برای خودکنترلی و حفظ ایمانشان، انسانهای به شدت متدینی هستند و سعی میکنند که قویا حالت تعبدی خود را حفظ کنند. یعنی آن نگاه نقادانهشان را بر زمینهی ایمان استوار میکنند. منظورم این است که اینگونه نیست که اصلاح طلبان بخواهند برخلاف ایمان عمل کنند به همین خاطر گاها بسیار متدینتر از اصولگرایان عمل میکنند.
وی افزود: اصولگرایان در مقابل نقادی دینی ندارند و مناسک گرایی دارند. یعنی به شدت ظواهر را رعایت میکنند. البته این با متعبد بودن تفاوت دارد. گاها این ظواهری که رعایت میشود به شدت بی محتوا است. یعنی در ظاهر یک چیزی نشان میدهند و در باطن چیز دیگری؛ دچار یک مناسک گرایی خشک و بی روح شدهاند. ولی خب در آن حالتی که اصولگرایان عقل را رها کرده و بیشتر به تعبد میپردازند، طبیعی است که ایمانگرایی آنها قویتر باشد. یعنی میخواهم بگویم که آنها اصلا نقادی ندارند. یک محافظهکاری در دین دارند و در مرحلهی بعد مناسک گرایی.
آیتالله مشکینی را حتما میتوان دارای اندیشهی اصلاح طلبانه دانست
آقای منتظری در رعایت شعائر دینی و زندگی ساده به شدت از آقایان پیشروتر بود
فیاض در ادامه گفت: در مقابل اصلاح طلبان که نقادی دینی در اندیشههای آنها موجود است، دچار کلنجار با خود هستند، همانگونه که گفتم بسیاری از آنها چون این نگاه نقادانه را دارند بسیار تلاش میکنند تا تعبد خود را نیز رشد دهند. باید اشاره کنم که ریشهی تفکر دینی و اندیشهی دینی اصلاح طلبان را میتوان وصل به شریعتی، شهید بهشتی، آقای منتظری و آیت الله مشکینی دانست. آیتالله مشکینی را حتما میتوان دارای اندیشهی اصلاح طلبانه دانست. این موضوع از قصهی مقدمهاش بر «شهید جاوید» کاملا مشخص است. آیا آقای مشکینی تعبد کم داشته است؟ اتفاقا آقای مشکینی از بسیاری از اصولگرایان که در قم بودند و همانموقع هم جزو روحانیون طیف راست جامعهی مدرسین شناخته میشدند – مثلا آقای آذری قمی یا اقای شرعی- به شدت متعبدتر بود. یا خود آقای منتظری در رعایت شعائر دینی و زندگی ساده به شدت از آقایان پیشروتر بود. آقای مشکینی هم همینطور، به شدت ساده زیست بود.
در اصلاح طلبی حتما باید تدین وجود داشته باشد
این استاد مردمشناسی دانشگاه تهران در ادامه گفت: تمامی این افرادی که نام بردم و ریشههای اصلاح طلبی را متصل به آنها دانستم، میدانستند که در اصلاح طلبی حتما باید تدین وجود داشته باشد. مثلا آقای بهشتی به شدت در مسایل عبادی متدین بود. همه این را میدانند که حالتهای معنوی و عرفانی خاص خودش را داشت. آقای شریعتی هم اینگونه بود؛ شعاری دارد که «اگر تنهای تنهای تنها شوم، باز خدا هم هست». حالا شاید مرحوم شریعتی خیلی مناسک را رعایت نمیکرد ولی به شدت عرفانی و متدین بود. ولی خب خیلی درگیر مناسک و ظواهر نبود. زمانی که ایشان شهید شد به شدت جریان به راه افتاد؛ به این معنی که چنان عارف مسلک بود که تا این اندازه عاشق داشت. هنوز هم عشق به شریعتی به شدت بالا است. من در پایان نامههایی که در طول این سالیان داشتهام و راجع به شریعتی بوده است و یا ارتباطی با او داشته است، خاطرم هست که یک وقتهایی در این پایاننامهها، دانشجو زده است زیر گریه! یعنی دانشجوی فوق لیسانس وسط دفاعیهاش زده است زیر گریه؛ بعد از چهل سال، دانشجویی که بیست و خردهای سن دارد و شریعتی را در عمرش ندیده است اینگونه از او متاثر شده است.
خیال کردهایم که هرکه مناسک گراتر باشد متعبدتر است
مهم میزان و مقدار نماز و روزه نیست
وی با انتقاد به اینکه مناسک گرایی را با تعبد وتقید یکی دانستهاند، گفت: اینها همهاش نشان میدهد که این تقسیم بندی اشتباه است. نکته اینجا است که مناسک را با تقید و تعبد یکی دانستهاند. خیال کردهایم که هرکه مناسک گراتر باشد متعبدتر است. اتفاقا این موضوع به شدت مورد طعنهی شیعه است؛ مثل قصهی که روایت است امام صادق برای یارانش تعریف میکند و یک نصرانی تازه مسلمان را همسایهی عابدش آنقدر سختگیری میکند که از دین استعفا میدهد. این مناسک گرایی مورد طعنهی پیامبر هم هست. تعبد اگر بر اساس بصیرت باشد، بله، در آن بینش و بصیرتی است؛ اما اگر فقط مناسک گرایی باشد، مورد تایید اسلام نیست و پیامبر آن را تقبیح کرده است. پیامبر خود گفته است که در مسجد، بحث علمی، بهتر از این دست از تعبد ورزیدنها است. مهم میزان و مقدار نماز و روزه نیست.
فیاض در پاسخ به این انتقاد مطرح شده از سوی برخی از افراد در جریان اصولگرایی که «اصلاح طلبان دین را تنها به حوزهی شخصی خود تقلیل میدهند»، گفت: چون اصلاح طلبان نگاه نقادانه به دین دارند، متهم به بیدینی میشوند؛ البته متاسفانه آنچه آفتی در اصلاح طلبان است این است که هیچوقت نخواستهاند یک نوع روش شناسی چارچوب دار داشته باشند و بگویند که چه روشی در این نگاه انتقادی وجود دارد و به همین دلیل همیشه مورد اتهام واقع میشوند. بنابراین آنچه در این قصه مهم است این است که بعد معرفتشناسی اصلاح طلبان مشخص شود. چون به این دلیل متهم به بی دینی میشوند که عملکردشان، روششناسیشان و چارچوبشان در نگاه نقادانه به دین مبهم است. رقیب هم که جبههی اصولگرا است به همین دلیل اینها را مورد نقد قرار میدهد که شما اصلا تدین و تعبد و یا تقید به آداب دینی ندارید.
اصلاح طلبی نیاز دارد که به اندیشهی دینی بازگردد
اگر اصلاح طلبی به اندیشهی دینی بازنگردد، با وجود جریان راست سنتی و جریان چپ جدید بیچاره خواهیم بود
وی در ادامه تاکید کرد: اصلاح طلبی نیاز دارد که به اندیشهی دینی بازگردد؛ خبط اصلاح طلبان در دوم خرداد این بود که از اندیشهی دینی دور شدند. چند روز پیش در دانشکدهی ما، عدهای از دانشجویان روشنفکر چپ جدید، برای جلایی پور تابلو زده بودند که: «جلایی پور خفه شو»! من فکر میکردم که طعنه است! چون به تازگی فرزندش را گرفتهاند، برداشتم از منظورشان این بود که «خفهشو وگرنه میگیرندت». بعد دیدم که نه اینگونه نیست. خود آن روحانی که نمایندهی ولی فقیه دانشکده است گفت «به چه حقی با استاد اینگونه برخورد شده است؟» یعنی الان اصلاح طلبی توسط چپهای جدید هم دارد له میشود و این بسیار خطرناک است. چپهای جدید میخواهند دین را بزنند و اگر اصلاح طلبی به اندیشهی دینی بازنگردد، با وجود این جریان راست سنتی و آن جریان چپ جدید ما بیچاره خواهیم بود. دین کاملا از جامعه خواهد رفت و مثل قدیم محدود به مساجد و چند پیرزن و پیرمرد خواهد شد. الان بروید مساجد تهران را نگاه کنید، به سختی یک جوان کمتر از 25 سال در آن پیدا میشود. شک نکنید که با این وضعیت دین کنار خواهد رفت. همین الان هم میزان ارتداد دینی به شدت بالا رفته است. این نگرانی وجود دارد که اصلا تا یک سال دیگر خانوادههای مذهبی دچار فروپاشی شوند.
این استاد مردم شناسی با اشارهی دوباره به اینکه اصلاح طلبان ممکن است انسانهایی بسیار متعبد باشند، گفت: قرار نیست بعد اجتماعی این جریان گره خورده با مناسک گرایی باشد. بعد اجتماعیشان نقادی دینی است و اصولگرایان بالعکس اینها بعد اجتماعیشان مناسکگرایی است.
اصلاح طلبی دینی از میان رفت و مناسکگرایی دینی رشد کرد، مشکل همین است!
نتیجهی اصولگرایی در دین به مناسکگرایی ختم شده است
وی با اظهار این نظر که اصلاح طلبی دینی از میان رفته است گفت: در سالهای طولانی که اصولگرایان در کشور حاکم بودند شاهد بودیم که شریعتی به نام مارکسیست اسلامی پس از انقلاب کوبیده شد. شهید بهشتی به شدت مورد طعنهی طیفهای ساکن قم بود. حتی فکر میکنم که آیت الله مصباح یزدی هم به شدت شهید بهشتی را نقد میکرد. فقط بهشتی نبود، همهی اسامی که گفتم مثل مشکینی، شریعتی و منتظری، این موضوع دربارهی همهشان صدق میکرد. به نظر من پس از حصر آقای منتظری -حال به هر دلیلی- دیگر عملا آن اصلاح طلبی دینی تضعیف شد. دوم خرداد و ماجرای خاتمی و پس از قصهی 88 کاملا اصلاح طلبی دینی از میان رفت و مناسکگرایی دینی رشد کرد و الان مشکلی که ایجاد شده همین است.
فیاض افزود: الان جوانان را که نگاه میکنید میبینید که دچار بحرانهای شدید دینی شدهاند به این دلیل که دیگر تقریبا آن دین روشنفکری و اقناع کننده از بین رفته است و تنها آنچه نتیجهی اصولگرایی در دین است و به مناسکگرایی ختم شده است، را شاهد هستیم. از نشانههایش هم مداحیها، منبرهای بسیار سطحی مثل پناهیان و شیخ حسین انصاریان است که یک عرفان به شدت سطحی و صوری را نشان میدهند. متاسفانه هنجارشکنیهای تندی هم انجام شد؛ مثلا یک مداحی فحشی میدهد و وقتی از او میپرسند که چرا؟!، میگوید امام حسین (ع) و امام علی (ع) هم فحش دادهاند، پس من هم فحش میدهم! یعنی آخر کار دینی رسید به اینجا.
اگر اصلاح طلبی و نقادی دینی را حذف کنیم که اصلا اصولگرایی دیده نمیشود
مسسیحیتگرایی زیرزمینی به شدت رشد کرده است
این استاد دانشگاه در ادامهی گفدوگو با انصاف نیوز، گفت: مطهری را نمادی از اصولگرایی انتقادی میدانیم؛ چگونه مطهری، مطهری شد؟ چند مارکسیست و اصلاح طلب بودند که مطهری در مقابلشان دیده شد. اگر اصلاح طلبی و نقادی دینی را حذف کنیم که اصلا اصولگرایی دیده نمیشود؛ الان متاسفانه در جامعه دیگر کسی به اصولگرایان اهمیت نمیدهد. دین هم متاسفانه در حال ترک کردن عرصهی اجتماعی است. دیگر به نسبت گذشته خیلی نمیبینید که دانشآموزان و یا حتی دانشجویان اعتقادی به این دین داشته باشند. شما شهرهای مذهبی مثل مشهد را اگر مطالعه و تحقیق کنید میبینید که مسسیحیتگرایی زیرزمینی به شدت رشد دارد. در شهری مثل شیراز و استان فارس به شدت پادشاهگرایی و هخامنشیگرایی، ساسانیگرایی دارد اوج میگیرد؛ در کازرون که تمامی آثار ساسانیان در آنجا است، به شدت ساسانیگرایی رشد کرده است. یعنی دارند به پیش از انقلاب بازمیگردند. الان حتی شاهد رضاشاهگرایی هم هستیم. یکی از مباحثی که نتیجهاش این موضوع شده است، همین نوع نگاه دینی است که در آن هیچ اثری از روشنفکری نمیبینیم. مردم نمیگویند محمدرضا شاه، نمیگویند پهلوی، بلکه میگویند رضاشاه! آنهم به خاطر نوسازیهای دینی که به وجود آورد.
وی با اشاره به آرمانهای انقلاب 57، گفت: در انقلاب بحثهای حاشیهای مثل حجاب و اینها نداشیم؛ آنچه محور بود، بحثهایی مثل عدالت و غیره بود. عدالتگرایی اساس کار بود. ولی الان میبینیم که بیشتر به این بیعدالتی رسیده! دینی که کسانی تصویر کردهاند مناسکی و تک بعدی است، مثلا رفتهاند در وادی سختگیری در حجاب و این مباحث؛ نسل جوانی هم که در مقابل، این دین تک بعدی مناسکی را قبول ندارد، شروع به کشف حجاب کرده است. حالا ما مدام بگوییم دشمن خارجی؛ این ساده کردن مطلب است.
شاگردان علامه طباطبایی اصلا کاری به عدالت ندارند، مثلا اقای مصباح یزدی از این دسته است
فیاض با اشاره به خاطرهای از حسینه ارشاد، دربارهی تاثیر شریعتی بر جوانان آن دوره گفت: خداوند رحمت کند دکتر سروستانی را که جامعه شناس بود، میگفت «ما حسینیه ارشاد که میرفتیم دختری دانشجو با مینیژوپ میآمد و مینشست، اواسط سخنرانی شریعتی من دیدم که مدام دامنش را مرتب میکند تا به زانوهایش برسد. دفعات بعد اصلا دیگر با مینیژوپ نمیآمد». من یادم است که دانشجویانی که حسینیه ارشاد میرفتند یکدفعه ریش و محاسن گذاشتند؛ یعنی شریعتی کرواتی و بدون ریش و سبیل، نتیجهی سخنرانیهایش میشد حجاب و محاسن. چرا؟ چون شریعتی داشت اسلام اقناعی، غایت گرا، اخلاقی و ارزشی را بحث و بررسی میکرد که مبنایش عدالت است. از سوی دیگر علامه طباطبایی را داریم که اصلا نگاهش به عدالت متفاوت است. در کتاب روابط اجتماعی و اسلامش میگوید که عدالت و نظم اجتماعی تبعی است، اصیل نیست. بعد از انقلاب را هم که نگاه کنید میبینید که شاگردان علامه طباطبایی اصلا کاری به عدالت ندارند، مثلا اقای مصباح یزدی از این دسته است.
وی افزود: اما امام خمینی بالعکس علامه طباطبایی تفکرش بر اساس عدالت محوری است. ضد کاخ نشینی و اشرافیت است؛ همین عدالت اجتماعی زمینهساز جمهوریت است و در جمهوریت هم مردم اصل هستند.
دولت راستگرا، دولت قاچاقچی است
من اصلا روحانی را اصلاح طلب نمیدانم
فیاض با اشاره به اصولگرایی روحانی، گفت: سالها است اصولگرایان در جامعه مسوولیتهایی داشتهاند. ضد عدالتاند و الان در بعد اصولگرایی به اشرافیت کشیده شدهاند. اصولگراها خودشان بزرگترین قاچاقچی هستند، چون بازار تهرانند، بازار تهران هم همهاش واردات است. راست سنتی که اساس اصولگرایی است، خودش تاجر است. حالا میخواهد راست مدرن مثل آقای روحانی باشد یا راست سنتی مثل عسگراولادی، فرقی نمیکند، همهی اینها به دنبال واردات هستند و کاری به عدالت ندارند. دولت راستگرا، دولت قاچاقچی است. دولت تجاری دولت قاچاقچی است. الان دولت خود آقای روحانی هم دولت قاچاقچی است. در میان اینها نه عدالت مطرح است و نه آزادی. ببینید که روحانی با آزادی و انتقاد چه برخوردهای تندی میکند. من اصلا روحانی را اصلاح طلب نمیدانم و حتما او را اصولگرا میدانم، به همین دلیل آقای مصباحی مقدم، عضو جامعه روحانیت مبارز، گفت روحانی اصلاح طلب نیست و اصولگرا است. قبل از انتخابات هم گفت که ما پشت آقای روحانی هستیم. بازار علنا نه، اما خب همیشه پشت روحانی بوده است. یعنی الان روحانی رییس جمهور بازار است و نه رییس جمهوری اصلاح طلب. من این را بارها گفتهام.
انتهای پیام
سلام-تغییر حتی برای من عامی مشهود است قشر جوان به گونه ای دیگر می اندیشد فرق نمی کند که والدینشان اصلاح طلب یا اصول گرا یا …باشند -ساده زیستی دیگر دارد جمع می شود مد و رفاه واشرافیت و….هرکس به فراخور جیب خود دنبال این چیزهاست همه شیفته تکنو لوژی جدید می شوند حیاء مفهوم سابق خود را ندارد جریان حاکمیت هم بطور خزنده با همین جریانات پیش می رود و دچار تغییر می شود اما با وجود این دین ومذهب جایگاه خود را در قلوب مردم از دست نمی دهد خالی شدن مساجد از جوانان به دلیل کلیشه ای شدن و دولتی شدن منابر است با کمی تعقل در نگرشها پر خواهد شد
کدام اصلاح طلب ریش خود را تراشیده است ، چرا در تعبد انان تشکیک میکنید ؟!!