تحلیل رفتار سیاسی – امنیتی مقتدی صدر
پیروزی فهرست جریان صدر آن هم با استفاده از کلید واژه مبارزه با فساد اداری و مالی اگرچه غیر قابل پیشبینی بود اما نشان میدهد که رهبر این جریان به دنبال عملکردی متفاوت از نخستوزیر است اما رویکرد آن به دلیل پیچیدگیهای جامعه سیاسی – اجتماعی عراق و همچنین عمق فساد دستخوش تغییر خواهد شد؛ مهم این است که در ادبیات صدر بازیگران خارجی چه جایگاهی دارند.
فرشاد گلزاری در گزارشی در ایلنا نوشت: «قصد داریم به نوعی عمل کنیم که تصمیمگیری در کشور بدون دخالت خارجی انجام شود». این عبارت بخشی از اظهارات «مقتدی صدر» پس از اعلام نتایج اولیه انتخابات پارلمانی عراق است که حکایت از پیشتازی ائتلاف سائرون در حساسترین میدان رقابت سیاسی همسایه غربی کشورمان دارد. بر اساس آنچه تحلیلگران داخلی و خارجی اعاده کرده بودند، جمعبندی نهایی و تمام گمانهزنیها به «حیدر العبادی» ختم میشد که تا به این ساعت دقیقاً بر خلاف برآوردها پیش آمده است. به یاد داریم که همین وضعیت را در انتخابات سال ۲۰۱۶ ریاست جمهوری آمریکا شاهد بودیم که با پیروزی ترامپ بسیاری از کارشناسان و حتی اساتید دانشگاه در داخل و خارج به این جمعبندی رسیده بودند که «ایالات متحده به سرزمین شگفتیها» تبدیل شده است.
حال چنین وضعیتی را (کمی خفیفتر) در بغداد شاهد هستیم؛ همگان از مشارکت بالای ۵۰ تا ۶۰ درصد سخن میگفتند و پیروز نهایی را «ائتلاف النصر» اعلام میکردند اما خیلی آرام و بی سر و صدا شاهد تغییر این تحلیلها و نهایتاً پیشتازی سائرون هستیم و مشارکت در انتخابات هم زیر ۴۵ درصد گزارش شد. موضوعی که بسیاری از اصحاب رسانه، نویسندگان، تحلیلگران و حتی مسئولان به راحتی از کنار آن عبور کرده و دائم این جمله را تکرار میکنند: «نخستوزیر چه کسی خواهد شد»؟!
گویا عراق را تنها نخستوزیر اداره میکند و هیچکدام از جریانهای داخلی و کشورهای خارجی در آنجا حضور ندارند. اما مساله اینها نیست؛ موضوع اصلی، پرسشهایی است که در حین برگزاری انتخابات عراق و پس از شمارش آراء به ذهن میرسد که پاسخ آن نشان میدهد باید منتظر یک اتفاق برای ظهور عراق جدید باشیم؛ اما نه اینکه سیاست آن مشخص باشد بلکه دقیقاً نسخهای بسیار ضعیف شدهتر از ترامپ را شاهد خواهیم بود. اگر فرض را بر این بگذاریم که ائتلاف سائرون که سایه مقتدی صدر بر سر آن قرار دارد با «جریان حکمه» به رهبری عمار حکیم و «جریان الوطنیه» به رهبری ایاد علاوی ائتلاف کند، شاهد پیدایش یک جناحبندی شیعه و سنی خواهیم که البته رگههایی از «بعث عراق» هم در آن پیدا خواهد بود؛ چراکه ایاد علاوی برههای از زندگی خود را در حزب بعث این کشور سپری کرده و این موضوعی است که بطن این ائتلاف را یک چهره چند ضلعی به تصویر میکشد. علاوه بر آن، پیام تبریک نصفه و نیمه «خمیس خنجر» همسر رغد (دختر بزرگ صدام) در مورد نتایج انتخابات باری دیگر نام بعث را نمایان میکند که نشان از دوخته شدن چشم باقیماندههای رژیم صدام به خروجی انتخابات و دولت ائتلافی دارد.
چرا مقتدی مبهم است؟
رهبر جریان صدر اگرچه از یک ریشه خانوادگی با اصالت برخوردار است اما موضعگیریهای آن هر از چند گاهی باعث میشود تا نگاهها از هر طرف (حتی شیعیان داخل عراق) به او زاویهدار شود. مثلاً در زمانی که فتح موصل توسط ارتش، واحد ضد تروریسم و بسیج مردمی عراق در حال رقم خوردن بود به یکباره میدیدیم که صدر بر العبادی میتازد و خواهان جمعآوری سلاح حشد الشعبی میشود. او دقیقاً سال گذشته میلادی اعلام کرد که سلاح باید تنها در اختیار دولت باشد و به هیچ وجه تایید نمیکرد که ویروس تکفیر تا کنار خانه او ریشه دوانده است و آگاهانه یا سهواً کلام واشنگتن را در بغداد منعقد کرد.
درست است که آمریکاییها بر اساس پیماننامه امنیتی بغداد – واشنگتن از سال ۲۰۰۳ در خاک عراق حضور دارند و البته جیش المهدی سابق که جریان نظامی تحت امر مقتدی بود با آنها مقابله میکرد، اما اینکه به حاشیه راندن حشدالشعبی چندین باز از سوی وی مورد اشاره قرار گرفته و پس از آن پارلمان عراق هم به دنبال تصویب قانون فدرالی شدن امنیت میرود، از نکاتی است که چهره صدر را خاکستری نشان میدهد. از این منظر ائتلاف سائرون با جریان الفتح به رهبری «هادی العامری» دور از ذهن است و اگر چنین ائتلافی شکل بگیرد باید بسیار تعجب کنیم.
ائتلاف با کمونیسم؛ سعی در متفاوت بودن!
شبکه سعودی «ایران اینترنشنال» که تمامی برنامهها و صفحه سایت خود را از چندین ماه پیش و خصوصاً پس از تنشزایی با تهران به زبان فارسی به روی آنتن آورد، نتوانست تعجب خود را از ائتلاف صدر با حزب کمونیست عراق به رهبری «رائد الفهمی» پنهان کند و با درج عنوان «ائتلاف عالم دینی شیعی با کمونیستهای عراق» سعی در القاء این تحلیل داشت که مقتدی به سمت فاصله گرفتن از تهران و خلق گفتمان جدید رفته است. اما بر اساس آنچه که مقتدی در سر دارد (مبارزه با فساد اداری و اقتصادی) لازمه تحقق این امر، به میدان کشیدن طیفهای مختلف و ایدئولوژیهای گوناگون عراق در انتخابات اخیر بود.
به عبارتی گویاتر، او از فضای حزبی، قومی و طیفبندیهای مذهبی سایر ائتلافهای دیگر استفاده کرد و با جمع کردن بسیاری از خرده احزاب و جریانهای سیاسی که اصالتاً بر اساس قانون جدید، شانسی برای پیروزی نداشتند اولاً به نفع خود و سنگین کردن سبد آراء «السائرون» استفاده کرد؛ دوماً با این کار توانست به سراسر خاک عراق بگوید که آغوش این جریان سنتی و قدیمی شیعه در عراق به روی تمامی جناحها و طیفها باز است؛ سوماً، خود را یک چهره متفاوت در میان شخصیتهای سیاسی عراق نشان دهد.
بهرهبرداری از نارضایتی
صدر با استفاده از مرزبندیها به نفع خود، توانست متفاوت جلوه کند؛ او با زیرکی کامل از تعلل دولت العبادی در بحث مبارزه با فساد استفاده کرده و موضع تقابلی را برای خود اختیار کرد. همگان به خاطر دارند که اذن مقتدی موجب شد طرفداران این جریان هفتهها در «محله خضراء» بغداد خیمه بزنند و نسبت به عدم اقدام العبادی در مبارزه با فساد تجمع کنند. این وضعیت تا جایی ادامه داشت که طرفداران مقتدی به پارلمان عراق هجوم بردند و با نمایندگان این کشور دست به گریبان شدند و نهایتاً برچسب مطالبهگرایی بر اقدام خود زدند. از این منظر ائتلاف نوری مالکی از حیث شکلی به حاشیه میرود. اما اخباری که از بغداد مخابره شده نشان میدهد که مطلوب صدر، نخستوزیری مشروط العبادی است که در راس آن معرفی وزرای تکنوکرات نهفته است.
اینکه سطح مشارکت مردم زیر ۴۵ درصد مخابره میشود، موضوعی است که بخت با مقتدی یار بوده و توانست از این نارضایتیها به نفع خود استفاده کند؛ چراکه عمده دلیل کاهش مشارکت در عراق آن هم طی ۱۵ سال گذشته موضوع اقتصاد و خدمات اجتماعی در عراق بوده است. بر اساس آنچه آمار و دادهها نشان میدهد، فرهنگ مصرفگرایی به صورت باورنکردنی در میان نمایندگان پارلمان و مسئولان عراق رواج پیدا کرده است؛ این فرهنگ هر چند قبل از سال ۲۰۰۳ تا حدود زیادی عیان بود اما در سالهای اخیر به اوج خود رسیده است. هزینه میلیارد دلاری تبلیغات این دوره از انتخابات پارلمانی به علاوه هزینههای شگفتانگیز تامین امنیت مسئولان در سالهای اخیر که حضور داعش در عراق باعث و بانی آن بوده است، یکی دیگر از موضوعهایی است که مردم را نسبت به حضور در پای صندوقهای رای دلسرد کرده است و صدر توانسته از این موضوع به خوبی استفاه سیاسی کند.
رویکرد در مقابل عربستان
کمی پس از اعلام نتایج اولیه انتخابات پارلمانی یکی از کسانی که در حساب کاربری توئیتر خود پیروزی سائرون را علناً تبریک گفت، «ثامر السبهان» سفیر مخلوع سعودیها در عراق است. او که به دلیل دخالتهایش در امور داخلی بغداد به درخواست وزارت خارجه عراق این کشور را ترک کرده بود، به توییتهای مقتدی صدر مبنی بر پیروزی در انتخابات واکنش نشان داد و نوشت: «حقیقتاً شما با وحدت، دانایی و میهندوستی قدم در این راه گذاشتهاید و تصمیم خود را برای تغییر اتخاذ کردهاید تا عراق پرچم پیروزی را با استقلال و قومیت «عربی» و هویت خود بالا ببرد و از طریق شما به عراق تبریک میگویم».
کسانی که سبهان را میشناسند و روابط مقتدی با عربستان را که جدیداً و از ماهها قبل شکل گرفته است را زیر ذرهبین دارند به خوبی میفهمند که منظور او از این سخنان چیست؛ سبهان در حالت فعلی با حکم مستقیم ملک سلمان به معاونت امور خاورمیانه وزارت خارجه منصوب شد و بارها علیه نیروهای حشدالشعبی و مشارکت آنها در عملیاتهای مختلف موضعگیری کرده است. به عنوان مثال او در یکی از آخرین اظهارنظرهای خود علیه بسیج مردمی عراق مدعی شده بود: «عدم مشارکت نیروهای حشد الشعبی در عملیات آزادسازی استان الانبار به دلیل مخالفت اهل تسنن ساکن این استان با آنها بوده است»!
همنوایی سبهان و صدر در مورد حشدالشعبی جای تعجب دارد اما باید بدانیم که هدف اصلی ریاض کشیدن صدر به سمت خود است تا بتواند بر اساس راهبردهای منطقهای خود جبهه مقاومت را خلع سلاح کرده یا حداقل تحت فشار قرار دهد. خلع سلاح حشد، دقیقاً همان شعار خلع سلاح حزبالله است که به خواست اسرائیل و عربستان توسط حریری و جعجع در انتخابات اخیر لبنان سر داده شد. سفر سال گذشته صدر به عربستان و دیدار با ولیعهد سعودی برای او دردسر ساز شد اما او از طریق اتخاذ مواضع دیپلماتیک به راحتی گفت که «عراق کشوری آزاد است». کلام او در مورد آزاد بودن عراق را صحیح میشماریم اما اینکه خط و خطوط ریاض در این بین به یکباره برجسته میشود یا اینکه از اجتماع مردم علیه فساد سراسری در عراق، علیه بسیج مردمی سوءاستفاده میشود ربطی به استقلال بغداد ندارد.
موضع در برابر آمریکا
«باب سیمون» مجری برنامه شصت دقیقه در سی.بی.اس اولین برنامه غربی بود که با مقتدی صدر مصاحبه کرد؛ سیمون در تعریف صدر در ابتدای مصاحبه گفت که او یک روحانی است که با سالها خشم شیعیان نسبت به آمریکا پر شده است. همین عبارت کافی است که بدانیم موضع صدر نسبت به ایالات متحده چیست و بر این اساس است که او خواهان تشکیل یک کابینه تکنوکرات (به دور از مداخلات خارجی) شده است. شاید عدهای تکنوکرات را ترقیطلب و یا توسعهگرا معنی کنند اما واقعیت این است که فساد در عراق به حدی ریشه دوانده است که بعید به نظر میرسد مقتدی هم بتواند کاری از پیش ببرد. این فساد تا جایی نفوذ کرده که خود جریان صدر را (چه مقتدی بداند یا نداند) هم در بر گرفته است.
به عنوان مثال مقتدی صدر در اوایل ماه مارس ۲۰۱۶ (اسفند ۱۳۹۴) «بهاء الاعرجی» معاون سابق نخستوزیر عراق و از اعضاء ارشد جریان صدر را به اتهام فساد بازداشت کرد و در بیانیه صادر شده از سوی دفتر مقتدی، مشخص شد که الاعرجی در مقر کمیته مقابله با فساد در استان نجف زندانی است. درست است که صدر در بیانیه مذکور از تمام شخصیتهای حقیقی و حقوقی که از الاعرجی شکایتی دارند یا مدعی هستند او به تحصیل مال نامشروع در داخل و خارج از عراق مبادرت داشته، خواسته است به مقر کمیته مبارزه با فساد نجف مراجعه کنند، اما او به خوبی میداند که به این راحتی نمیتواند در این راه موفق شود. چراکه نظام و ساختار سیاسی عراق به صورت «دموکراسی – انجمنی» پایه گذاشته شده و این فساد لایه به لایه در بین طیفها، جریانها و قومیتهای مختلف رسوخ کرده است. حتی اگر او بخواهد علیه منافع مابقی سیاسیون و جریانها کار کند، بدون تردید عراق درگیر سناریوهای داخلی در پشت پرده خواهد شد. چراکه نزدیک شدن به عربستان، نمیتواند نفی کننده ارتباطگیری با واشنگتن در آینده باشد. حتی ممکن است ایالات متحده مواضع و اهداف خود را در یک هماهنگی پنهان به ریاض وکالت داده باشد!
فرجام سخن:
بدون تردید پیروزی مقتدی (چه نخستوزیر از ناحیه ائتلاف وی انتخاب شود یا نه) یک مفهوم کلی دارد و آن به رخ کشیدن نفوذ این جریان در بین مردم عراق و قابلیت جبههسازی مشترک (شیعه – سنی) آن است. علاوه بر این وضعیت، شعار اصلاح و تغییر و به نوعی تکنوکراتگرایی تا به امروز در عراق جواب نداده است و العبادی هم نتوانست در این زمینه موفق شود مگر آنکه جناحها و موانع از سر راه بر داشته شود. دیگر دستاورد صدر بحث غلبه نسبی و حداقلی بر فرقهگرایی است و تمام این موضوعات تنها در داخل عراق خلاصه میشود. نفوذ سعودی، ایالات متحده، قطر و حتی ترکیه در این راه باعث خواهد شد تا نخستوزیر آینده عراق راه دشواری برای اصلاح امور داشته باشد. درست است که خلافت در ارض داعش از موصل برچیده شده است اما هستههای زیرزمینی و همرنگ شدن عناصر داعش در متن مردم تهدید امنیتی است که میتواند خطرساز باشد. بنابر آنچه که در این نوشتار آمد، کار کردن با مقتدی علاوه بر اینکه بسیار سخت خواهد بود، حتی روبهرو شدن با سناریوهای غیر منتظره داخلی و منطقهای آن هم در فاز سیاسی و امنیتی را نمایان میکند. چراکه ابهام در برخی از مواضع همچنان وجود دارد و باعث به خطاء رفتن تحلیل میشود.
انتهای پیام