چرخش ولایتی دورخیز انتخاباتی است یا ماموریت سیاسی؟
روزنامهی اعتماد نوشت: «١٨٠ درجه یا کمی کمتر و بیشتر؛ خیلی فرق ندارد. او چرخیده است. علیاکبر ولایتی این روزها مواضع متفاوتی اتخاذ کرده و به سیاق قبل از برجام و مذاکرات دفاع نمیکند. یکی به ظریف میزند و یکی به لاریجانی. میگوید «نان و آب مردم را به برجام گره زدند. همه بار روی دوش دکتر ظریف بود اما نمیشود یک نفر متخصص همه چیز باشد… آیا مجلس باید چیزی را که این میزان مهم است، در عرض ٢٠ دقیقه تصویب کند؟»
چشم به شرق دوخته و از اعتماد به روسها میگوید. این تغییر رویکرد به قدری واضح است که روزنامهنویسهای غیر مسلح به چشم عقاب هم آن را میبینند و دست به قلم میشوند. عدهای در مقام نقد برآمده و به آقای وزیر پیشین یادآور میشوند که «اطفال بزرگ شدهاند»؛ عدهای هم در مقام دفاع برآمده و از هجمههای غیر منصفانه سخن میگویند. نگاه عمیقتر به موضوع اما این سوال را ایجاد میکند که مخاطب ولایتی در این تغییر رویکرد اخیر کیست؟ انتقادات و پیشنهادات برجامی، توصیه به صمیمیت بیشتر با روسیه یا گلایه از تصویبهای ٢٠ دقیقهای در مجلس خطاب به مسوولان قوای مجریه و مقننه طرح شده است؟ یا ولایتی بر این صور میدمد تا پیغام ویژهای را به افکار عمومی برساند؟ برای حل این معما لازم است که نگاهی اجمالی به سوابق و مواضع علی اکبر ولایتی داشته باشیم.
ولایتی در گذر ایام
ولایتی قبل از دانشگاه، پا به عالم سیاست گذاشت. مدبرانه و محتاط. از پخش اعلامیههای امام در سالهای نوجوانی که گذشت، عزم کرده بود طبیب شود. برای این کار تا آمریکا هم رفت. بازگشتش از دانشگاه جانهاپکینز همانا و بازگشت به دنیای سیاست همان. عضو جبهه ملی دوم شده بود اما کمی بعد چرخیده و راهش را جدا کرد. خودش گفته بود: «من برای فعالیت سیاسی، به دنبال بستری بودم. آن موقع تنها بستر سیاسی موجود، جبهه ملی و نهضت آزادی بود.» انجمن اسلامی پزشکان نیز دومین بستر مناسب برای ادامه فعالیتهای سیاسیاش بود.
انقلاب که شد، ولایتی هم از خیر طبابت گذشت و ردای سیاست پوشید. از مجلس گرفته تا وزارت امور خارجه. در آن سالهای اول انقلاب جریان راست را برگزید و با آن کیاست و سیاست مخصوص به خود به یکی از چهرههای کلیدی و معتمد نظام تبدیل شد. ولایتی تا پای نخستوزیری رفته بود اما با وجود حمایتهای آیتالله هاشمی به این کرسی دست نیافت. سالها بعد از کرسی ریاستجمهوری نیز به احترام حضور آیتالله هاشمی در انتخابات صرف نظر کرد. در نوبه دیگری هم با حمایتهای خود و آن حضور چشمگیر در مناظرات انتخاباتی، پاستورنشینی را پیشکش کاندیدای مورد حمایت آیتالله کرد.
فوت هاشمی رفسنجانی اما خیلی چیزها را در فضای سیاست ایران عوض کرد. مواضع علیاکبر ولایتی تنها بخشی از آن است. احترامی که ولایتی برای هاشمی قائل بود با تکیه زدن بر صندلیاش در دانشگاه آزاد در پستوی خانه نهان شد اگر فراموش نشده باشد. ولایتی باز هم چرخید و حالا به چشم اسفندیار دولت مورد حمایت مرحوم آیتالله ضربه میزند.
ولایتی؛ نسخه ٩٧
حرفهای چند روز قبل ولایتی در نشست «تجربه ماندگار» حرف و حدیثهای بسیاری به همراه داشته است. این عضو هیات عالی نظارت بر برجام است اگر چه تا دیروز – برنامه تلویزیونی متن و حاشیه در سال ٩٥ – میگفت: «ما حتما باید مذاکره میکردیم. این تصمیم نظام بود. نظام تصمیم گرفت مذاکره کنیم. بدون مذاکره چه میکردیم؟ باید این اتحادی که آمریکاییها با استفاده برخی غفلتهایی که در بعضی اوقات شد و فریبکاریهایی که داشتند علیه ما ساخته بودند را بر هم میزدیم. امروز دیگر امکان ندارد آمریکاییها بتوانند یک ١+٥ درست کنند. اگر مذاکره انجام نمیشد گزینه بعدی جنگ بود. پس باید مذاکره انجام میشد.»
حالا میگوید: «در ماجرای برجام نان و آب مردم را به برجام گره زدند و همه جای کشور تعطیل بود. در هیات مذاکره کننده همه بار روی دوش دکتر ظریف بود و واقعا تلاش کرد اما نمیشود یک نفر متخصص همه چیز باشد، بلکه باید کارشناسان مختلف حضور داشته باشند و در مجلس نیز این موضوع مطالعه و بررسی شود. آیا مجلس باید چنین چیزی را که این میزان مهم است، در عرض ۲۰ دقیقه تصویب کند؟ مشخص است که مجلس نیز کار خود را به خوبی انجام نداده. برخی میگویند در کمیسیونهای مجلس به اندازه کافی بررسی شده بود، اگر درست بررسی شده بود که ما این مصائب را امروز نداشتیم؛ این نشان میدهد مجلس هم کار خود را درست انجام نداده.»
ولایتی؛ نسخه ٩٢
حرفهای اخیر ولایتی احتمالا این قدرها مورد توجه قرار نمیگرفت اگر از اول در صف مخالفان برجام و دولت میایستاد. همه علامت سوالها و تعجبها وقتی ایجاد میشود که یادمان میآید چطور از سعید جلیلی به عنوان سکاندار مذاکرات هستهای در دوران احمدینژاد، انتقاد کرد. فیلم تبلیغاتی ولایتی و حمایتش از حسن روحانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی در دوران اصلاحات در پیروزی رییسجمهور فعلی کمتر از آن کلید معروف موثر نبود. ولایتی گفته بود: «چرا باید رابطه ما با دیگر کشورها قفل شود؟ یک زمانی وزرای کشورهای اروپایی صف میبستند برای این که به دیدن ما بیایند. یک زمانی، تروییکا، سه وزیر خارجه اروپایی با هم به تهران آمدند.»
نقش ولایتی در بر هم زدن ائتلاف ١+٢ نیز فراموش شدنی نیست. ائتلافی که به ظن اصولگرایان میتوانست عامل شکست جریان رقیب باشد. برای همین هم بود که آیتالله مهدوی کنی او را «سیاستمدار بدعهد» خواند و در نامهای محرمانه – نامهای که دو سال بعد یعنی در سال ٩٤ رسانهای شد – نوشت: «برادر بزرگوار جناب آقای دکتر ولایتی دام عزه و توفیقه، سلام علیکم و رحمهالله. در موقعیت حساس کنونی و با توجه به اوضاع پیشآمده در صحنه انتخابات، من از شما تقاضایی ندارم. از باب اتمام حجت تنها به دو چیز به جنابعالی هشدار میدهم: نخست این که آیا به عهدی که با ما کردید، وفادار هستید یا نه؟ دوم آن که اوضاع پیشآمده نگرانکننده است و احتمال پیروزی جبهه اصلاحات قوی است. آیا شما نگران اوضاع هستید یا خیر؟ خدایا شاهد باش که من به عنوان نصیحت به برادر دینی تذکر لازم دادم. والسلام علینا و علی عبادالله الصالحین. محمدرضا مهدویکنی.» آن مرتبه هم ولایتی چرخیده بود. چرخشی که به نفع جریان رقیب تمام شد و روحانی را رییسجمهور کرد.
واکنش رسانهها
مواضع جدید ولایتی در حالی مورد توجه رسانهها قرار گرفته که برخی افراد همچون محمدجواد لاریجانی معتقدند برای ولایتی «اصل بر بعد رسانهای است… در دنیای قبههای نور، «خبر» رسانه اصل است و مدال و تحسینها.» این بار اما تحسین چندانی در کار نیست. «شرق»، «همدلی»، «آفتاب یزد»، «عصر ایران»، «انصاف نیوز» و «فرارو» هر یک به نحوی از تغییر رویکرد ولایتی در مواجهه با برجام انتقاد کردند. خبرگزاری وابسته به دانشگاه آزاد – آنا – اما صفحه یکهای این رسانهها را ردیف و آنها را یک بار دیگر زنجیرهای خوانده است. رسانههای اصلاحطلب اما در انتقاد از ولایتی تنها نبودند. روزنامه جمهوری اسلامی که به هیچوجه وصله زنجیرهای بودن را نمیپذیرد هم به ولایتی انتقادات بس گزندهای را طرح کرد. این روزنامه با اشاره به عملکرد ولایتی در دوران تصدی پست وزارت امورخارجه (۱۳۶۰ تا ۱۳۷۶) موضوعاتی همچون مذاکرات او در خلال جنگ را زیر سوال برده و حتی موضوعی مانند آزادی اسرا را نه نتیجه مذاکره و چانهزنی طرف ایرانی که محصول «حماقت صدام در حمله به کویت و حمله متقابل آمریکا به او» دانسته است. جمهوری اسلامی نوشته است: «این حقیقت تلخ را چگونه پنهان کنیم که خود وزیر خارجه ما که در راس دستگاه سیاست خارجی و مسوول این مذاکرات بود در آن زمان یک متخصص اطفال بوده و تخصصی در کار خودش (سیاست خارجی) نداشت.»
پذیرایی صالحی از انتقادات
اظهارات اخیر ولایتی در مورد برجام اما مدافعانی نیز داشت. مثلا محسن قدیری ابیانه در گفتوگویی با خبرگزاری «آنا» هجمهها و انتقادات علیه ولایتی را غیر منصفانه توصیف کرد و گفت: «آقای ولایتی قبلا مواضعی گرفته بودند که مذاکره با ١+٥ را تایید و از تیم مذاکره کننده و شخص آقای ظریف تمجید کرده بود و حتی در ایام انتخابات گفته بودند که در مذاکرات بدهبستان است اما نگفته بودند که نیروهای متخصص نباید در تیم مذاکرهکننده وجود داشته باشد، نگفته بودند به هر قیمتی باید به توافق دست یابیم و نگفته بودند باید به اروپا و آمریکا اعتماد کرد. با وجود این، بر فرض این که تغییری در مواضع آقای ولایتی رخ داده باشد، اگر این تغییرات به دنبال شناخت عمیقتر موضوع و واقعبینانه باشد، مثبت است. اگر اشکالی وجود داشته باشد در کسانی است که بر مواضع ناحق خویش ایستادهاند؛ هر چند به ناحق بودن و اشتباه بودن آن پی بردهاند.»
قدیری ابیانه اما در حالی از بیانصافی در حق ولایتی سخن گفته است که علیاکبر صالحی، رییس سازمان انرژی اتمی انتقادات ولایتی را بدون توجه به مواضع پیشین او به گوش جان شنیده است. او در جمع دانشجویان دانشگاه امام صادق گفت: «پیشنهاداتی که از سوی دکتر ولایتی، عضو هیات عالی نظارت برجام و مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بینالملل در واکنش به نقض عهدها از سوی آمریکا عنوان کردند کاملا نکات کارشناسی و ریزبینانه بود؛ به طوری که این چنین نکات را ایشان قبل از اتفاقات اخیر و خروج آمریکا از برجام نیز اشاره و تاکید داشتند و کاملا این موضوعات را رصد و پیگیری میکردند و به مذاکرهکنندگان تذکر میدادند.»
صالحی ایراد مورد اشاره ولایتی یعنی نبود نسخه ترجمه شده فارسی برجام را نیز پذیرفته و گفته است: «انتقادی که عضو هیات عالی نظارت بر برجام در این خصوص اظهار کردند کاملا انتقادی درست است؛ چرا که برجام یک توافقنامه چندجانبه است که یک سوی آن ایران بوده است بنابراین لازم بود که نسخه صریح فارسی آن هم تدوین میشد تا دچار سوء برداشت و سوءتفسیرها از نسخه انگلیسی آن نشویم.»
عقل منفصل یا زبان منفصل
رویکرد جدید ولایتی نسبت به برجام تنها عامل توجه رسانهها و تحلیلگران به مواضع او نیست. مصاحبه اخیر ولایتی و نگاه مثبت او نسبت به روسیه نیز در این زمینه نقش مهمی داشته است. ولایتی در جدیدترین اظهارنظرش، گفته بود: «برخی میگویند روسیه در گذشته نقض عهد کرده است که باید به آنها گفت نه این که طرف اروپایی همواره هر چه خواستهایم در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم کرده است؟!… روسیه نه میتواند و نه بنا دارد که به ایران زور بگوید. با این کشور در خصوص مسائل دفاعی در حال همکاری هستیم و تقریبا هرچه خواستیم کم و بیش به ما داده است. این رآکتوری که روسها درست کردند آلمانیها قرار بود درست کنند که بعد از انقلاب رفتند و یک قدم کوچک برنداشتند. اما روسها رآکتور را درست کردند و چیزهایی به ما دادند که یک پیچش را اروپاییها نمیدهند.»
نگاه خوشبینانه ولایتی به روسیه و انتقادات برجامی او فارغ از این که مورد نقد است یا دفاع سبب شد که فعالان رسانهای چرخشهای او در سیاست ورزی طی مقاطع مختلف را رصد کرده و له یا علیه او قلم زنند. سوال بیجواب اما همچنان این است که هدف ولایتی از تغییر رویکرد اخیر چیست؟ بدون شک پاسخ به این سوال مقدور نیست اگر در نظر نداشته باشیم که ولایتی بعد از ١٦ سال نقشآفرینی موثر در وزارت خارجه به قدرتی در سایه بدل شد. او همواره یکی از چهرههای معتمد نظام به حساب آمده و به همین خاطر گمان میرود که او عقل منفصل راستگرایان در چهار دهه گذشته است. با توجه به موضعگیریهای اخیر دور از دهن نیست اگر این عقل منفصل به زبان منفصل بدل شود. خاصه اکنون که اصولگرایان اگر چه زودهنگام اما مهیای انتخابات ١٤٠٠ میشوند. تندروهای اصولگرا از رییسجمهور نظامی میگویند اما عقلا میدانند که این گره تنها به دست یک دیپلمات باز میشود. دیپلماتتر از ولایتی هم که سراغ ندارند پس بعید نیست اگر باور داشته باشد به سنت همه ادوار گذشته بعد از واگذاری هشت ساله نهاد ریاستجمهوری در انتخابات آتی برنده بالقوه هستند. تجربههای کاندیداتوری ولایتی در انتخابات ریاستجمهوری و نبودن چهرهای همچون آیتالله هاشمی را نیز میتوان به این معادله افزود و نتیجه گرفت که چرخشهای اخیر خیز انتخاباتی ولایتی و جریان متبوع او است.»
انتهای پیام