باطل السحر طلسم خشونت
جواد کاشی در یادداشتی تلگرامی با عنوان “باطل السحر طلسم خشونت” نوشت:
سیاست میدان انباشت و کاربست قدرت است. اما قدرت مثل طلا نیست که در یک معدن ذخیره شده باشد. قدرت بازیگوشی است که در میدان جا به جا میشود و هر بار برای شکار کردنش، عزمی تازه باید ساخت. تامین خیر عمومی مردم در عرصه سیاست، نیازمند مردان و زنانی هوشمند و بازیگر است. نامداران شریف عرصه سیاسی، الزاماً به اعتبار ایستادگی روی حرفی که از اول زدهاند، نامدار نشدهاند.
حرفهای تازه، خط مشیهای خلاقانه، و چرخش مسیر و دگرگون کردن میدان است که آنان را به قهرمانان ستودنی تبدیل میکند.
هیاهوهای ترامپ به تدریج خصومت آمیزتر میشود. از الصاق بلندیهای جولان به اسرائیل سخن میرود، سپاه پاسداران در فهرست نیروهای تروریست جای داده میشود و نخست وزیر اسرائیل در تبلیغات انتخاباتیاش، از الصاق مناطق تازهای از سرزمینهای اشغالی به خاک اسرائیل سخن میگوید. شاخ و شانه کشیدنهای جنگی فضای منطقه را آلوده و خطرناک میکند. ایران در نخستین واکنش خود، نیروهای نظامی مستقر آمریکا در منطقه تروریست میخواند و دولت آمریکا دولت حامی تروریسم بین الملل.
در این شرایط، چهره به چهره آمریکا ایستادن و همراه با بلندشدن صدای او در منطقه، فریاد کشیدن، چه مشکلی را حل خواهد کرد؟ ممکن است در لحظات نخست این سنخ واکنشها قابل درک و حتی پذیرفتنی باشد. اما در پیش گرفتن این سنخ واکنش به منزله استراتژی، ما را به کجا خواهد برد؟ فریاد کشیدن در مقابل فریاد به منزله یک استراتژی، میتواند از حد نمایشها و بلوفهای سیاسی بگذرد و آتشی برافروزد که در بهترین حالت، هیچ برندهای ندارد، آتشی برخواهد افروخت که همه در آن خواهند سوخت.
واقعیت تلخ آن است که ترامپ از افزون شدن آتش این جدال سود میبرد. او با این زبان، آمده است و شرایط زیست و باروری خود را در شیوع همین زبان جستجو میکند. اولین میوه شیرین شیوع این زبان را اسرائیل در منطقه خواهد چید. آنها به همین قدر هم کفایت نخواهند کرد. عرصه جهانی به تدریج به سوی تاریکی و خشونت پیش میرود. از میوهای که در این منطقه بچینند، ذخیرهای برای حرکت به سمت سایر مناطق جهان خواهند اندوخت.
صلح و گفتگو، باطل السحر طلسم منحوس خشونت و جنگ است. میتوان گوش به فریادهای آمریکا و دار و دسته ترامپ بست. کلام و مسیر و سخن تازه به میان آورد. تنها آمریکا را تا زمانی که با این زبان سخن میگوید، از دایره بیرون نهاد. اما در همه میدانهای منطقهای میتوان به منزله کارگزار صلح و دوستی وارد شد. میتوان فریاد کشید، اما به جای فریادهای خشونت بار، صلح را فریاد کشید و بستر سازی آمریکا برای جنگ و خشونت را در این منطقه از جهان به انزوا برد.
البته جهانیان باید باور کنند این چرخش پشتوانه دارد، یک استراتژی پایدار است و از سر ترس صورت نمیگیرد. آنچه برای این سخن پشتوانه قابل اعتماد ایجاد میکند، چرخش مسیر در عرصه داخلی است. باید پیش از هر چیز، نشان داد صدایی که از ایران بر میآید به نمایندگی از کل است. آنکه رو به روی جهان میایستد و سخن میگوید، نمیتواند برای اثباث نمایندگی خود، صرفاً به جمعیت بسیج شده در خیابان تکیه کند. آنها مستمراً مدعی وجود کسانی هستند که فرصت و جرات سخن گفتن ندارند اما امیدوارند به روزگار خشونت و جنگ. آنها مدعی وجود کسانی هستند که کلافه و خستهاند و منتظر تحولی هر چند از طریق تحریم و فشار و جنگ. حد و اندازهاش را کسی نمیداند اما متاسفانه چنین کسانی هستند. آنها نیروی نظامی ایران را تروریست میخوانند و این اقدام را به عنوان گامی در جهت آزادی به جماعتی از مردم ایران میفروشند. این رویدادی تاسف انگیز است. باید با شعار صلح و دوستی و گفتگو و همدلی، میدان این بازی در عرصه داخلی را دگرگون کرد.
صدایی که به راستی صدای کل است، همانقدر که فضای داخلی را مطمئن میکند، در عرصه منطقهای و جهانی نیز، بستر تازهای خواهد گشود. اگر حقیقتاً خواهان مبارزه با آمریکا هستیم، امروز زبان مبارزه زبان جنگ و ستیز نیست، زبان صلح است. تنها صلح است که میتواند زبان گفتگوی ترامپ را الکن کند. بسترهای پذیرش آن را در عرصه جهانی و منطقهای کور کند.
انتهای پیام