خرید تور تابستان

گناهکاران پنهان‌ در فجایع فوتبال ایران

رسول بهروش در یادداشتی در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: این گونه است که ساعت‌ها قبل از مسابقه گروهی از هواداران میزبان یکی از طرفداران میهمان را به محاصره در می‌آورند، او را تحقیر می‌کنند، کتک می‌زنند و از شاهکارشان فیلم می‌گیرند. این گونه است که کار به زنجیر و قداره و اسپری فلفل می‌کشد و آخر بازی هم به‌عنوان حسن ختام، خودروی چند عکاس و خبرنگار بینوا را آتش می‎‌زنند و تصاویری به جا می‌گذارند که انگار از دل یک جنگ داخلی بیرون آمده است. باز همه اینها فدای دو چشم پسربچه‌ای که می‌گویند شاید تا آخر عمرش دیگر نتواند طلوع و غروب آفتاب را ببیند. این عجب خسارت و خجالت عظیمی است برای یک بازی فوتبال؛ اصلاً همه جام‌های دنیا فدای چشم پسرکی که دیگر مادرش را نخواهد دید. راستی ما در کدام تنگنای حیرت‌انگیز تاریخی گرفتار شده‌ایم؟ کسی می‌داند؟

روشن نیست ضارب جاهل و بی‌وجدان این پسرک از حالا به بعد چطور سر بر بالین خواهد گذاشت و اگر اولادی دارد، چگونه به چشمان فرزندش خیره خواهد شد. سوال مهم‌تر اما این است که آیا تنها مقصر این فجایع، آدم‌هایی شبیه او هستند؟ به راستی آیا بسیاری از اهالی هوچی و فرافکن فوتبال ایران که از صبح تا شب با اظهارات تحریک‌آمیز بر آتش نفرت و بدبینی می‌دمند، سهمی در این فجایع انسانی ندارند؟ وقتی بیماری تردیدآفرینی و توهم‌افزایی چنین فراگیر شده، رنگ و نام و نشانش دیگر چه فرقی دارد؟ کاش جناب جلال حسینی به‌عنوان کاپیتان پرسپولیس جواب بدهد که در همین یک سال گذشته چند بار در مورد ظلم‌های برنامه‌ریزی‌شده علیه سرخپوشانسخن گفته، تیمش را در قامت قربانی مظلوم جا زده و آتش سوءظن به جان هواداران میلیونی‌اش انداخته؟ چطور نمی‌خواستند پرسپولیس قهرمان شود اما این تیم سه سال متوالی جام برد؟

کاش آقای علیرضا بیرانوند توضیح بدهد که چگونه وقتی جام قهرمانی لیگ برتر را زیر بغلش گذاشته، در همان هواپیمای بازگشت از جم جلوی دوربین زنده ادعا می‌کند: «دیگر جام حذفی را به ما نخواهند داد؟» آیا این حرف‌ها حکم جرقه زدن در انبار باروت را ندارد؟ آیا جز این است که امروز دو بازیکن حریف اخراج شدند تا پرسپولیس به فینال حذفی برسد؟ شما برای فرار از مسؤولیت ناکامی احتمالی، به همین راحتی دست پیش را می‌گیرید و مظلوم‌نمایی می‌کنید، اما هستند هواداران ساده‌دلی که این مهمل‌بافی‌ها را باور می‌کنند و در فضای حقیقی و مجازی به جان هم می‌افتند. صد البته فقط هم پرسپولیس نیست؛ آش آنقدر شور شده که فرهاد مجیدی بعد از دو بازی سرمربیگری آن هم با پسوند «موقت» به آسانی حرف از پشت پرده کثیف فوتبال ایران می‌زند و هواداران پرشمار تیمش را علیه رقبا می‌شوراند. آیا هرگز فکر کرده‌اید این حجم از کینه‌ای که تولید می‌کنید، کجا قرار است خالی شود؟ کاش لااقل همه‌اش فحش و بد و بیراه می‌شد و می‌ریخت توی همان کانال‌های تلگرامی؛ بدبختانه اما سیل سدشکن نفرت گاهی به دنیای حقیقی هم وارد می‌شود و چراغ زندگی معصوم‌ترین آفریده‌های خداوند را خاموش می‌کند. کلاه‌تان را بالاتر بگذارید لطفاً!

از اخلاقیات غبارگرفته که بگذریم، باید تلنگری هم به مردان قانون زد و از آنها پرسید چرا به ادعاهای بی‌اساس و خانمان‌برانداز ورود نمی‌کنند؟ یکی مثل امیر قلعه‌نویی تا کجا باید با فکت‌های بی‌اساس دست به شبهه‌افکنی بزند و هیچ‌کس با این داستان‌سرایی‌ها برخورد نکند؟ آیا مطالب مطرح‌شده در همین نشست خبری او بعد از بازی حذفی با پرسپولیس، مصداق کامل «تشویش اذهان عمومی» نیست؟ چطور یک مربی می‌تواند بدون سند و مدرک به صراحت و به دفعات از مهندسی شدن نتایج فوتبال در ایران حرف بزند، برد و باخت‌ها را به عوامل پشت پرده نسبت بدهد و حتی یک بار هم مواخذه نشود؟ گاهی شما از قضاوت یک داور عصبانی هستی و از او انتقاد می‌کنی که این البته عجیب نیست و همه جای دنیا رواج دارد، اما این که آشکارا از فساد سیستماتیک و اراده یکپارچه برای تعیین سرنوشت مسابقات حرف بزنی، ابداً اتفاقی نیست که هیچ کجای دنیا بدون واکنش مراجع حقوقی در داخل و حتی بیرون از دایره فوتبال رها شود. قلعه‌نویی اما همچنان بی‌پروا مظلوم‌نمایی می‌کند و خون هواداران خودی را چنان به جوش می‌آورد که بابتش روی طرفدار بی‌گناه تیم حریف زنجیر می‌کشند.

فقط در همین چند هفته اخیر آن قدر ادعای غیرواقعی از سرمربی سپاهان به جا مانده که موجب حیرت است. او هنوز محروم شدن سپاهان از اولین بازی خانگی لیگ هجدهم به دلیل تخلفات به جا مانده از فصل قبل را سند دشمنی مسؤولان با خودش به شمار می‌آورد و بیش از ۱۰ بار گفته چنین مجازاتی در فوتبال ایران فقط علیه او اعمال شده؛ درحالی‌که مثلاً اولین بازی خانگی پرسپولیس مانوئل ژوزه در لیگ دوازدهم هم درست به همین دلیل بدون تماشاگر برگزار شد و قرمزها در ورزشگاه خالی ۳ بر ۲ به فجر سپاسی باختند. این فقط امیر قلعه‌نویی است که بعد از پنالتی مشکوک و هدررفته دقیقه ۱۱۵ می‌تواند از دست‌های پشت‌پرده سخن بگوید تا بلکه ضعف‌های فنی خودش و تیمش را بپوشاند. او امسال حدود ۲۰ خرید جدید داشته که نیمی از آنها مهره‌های سرشناس و گران‌قیمت فوتبال ایران هستند، اما کماکان برای توجیه ناکامی‌ها پای اراده‌های مخوف پنهانی را وسط می‌کشد. امیر از «مهندسی» نتایج می‌گوید و طعنه‌آمیز است که «مهندس» پرسپولیس یعنی محسن مسلمان یکی از چندین خرید ناموفق او در لیگ هجدهم بود و در همین نیمه‌نهایی جام حذفی یک دقیقه هم به میدان نرفت؛ درست مثل محمد ابراهیمی، بختیار رحمانی و خیلی‌های دیگر. اینها را هم دست‌های پشت پرده با قراردادهای نجومی به شما تحمیل کردند؟

مثلث مسئولان بی‌خیال، هواداران ساده‌دل و فوتبالی‌های بهانه‌جو مثل آوار بر سرمان خراب شده و ملت بی‌گناه را به جان هم انداخته است. در فوتبالی که یک بازیکن به خودش اجازه می‌دهد به صراحت رو به دوربین‌های تلویزیونی بگوید: «هواداران فلان تیم به ورزشگاه ما نیایند، چون خون به پا می‌شود» معلوم است که با سرعت نور رو به زوال رفته‌ایم. عجبا که همین بازیکن به‌خاطر محاسبات رنگی، مورد حمایت کامل سرمربی و مدیران باشگاه قرار می‌گیرد.ای نفرین به این دعواهای رنگی اگر قرار باشد رنگ را تا ابد از زندگی یک پسربچه بی‌گناه پاک کند. شما بگویید سهم‌تان در این فجایع چقدر است؟»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا