به بهانهی برکناری رییس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه
کامبیز نوروزی در یادداشتی تلگرامی دربارهی برکناری رییس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه نوشت:
دانشگاه یعنی اینکه یک رئیس دانشکده را بخاطر برگزاری جلسه ای برای معرفی یک کتاب پژوهشی برکنار کنند ، ولی با استادانی که مقالاتشان دزدی از آب در می آید و دانشجویان ارشد و دکتری که با خرید پایان نامه مدرک گرفته اند ، کاری نداشته باشند .
رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامۀ طباطبایی ، آقای دکتر طایی ، با جکم رئیس دانشگاه علامۀ طباطبایی ، آقای دکتر سلیمی برکنار گردید . گویا فشار زیادی برای این برکناری به رئیس دانشگاه آورده اند . علت این برکناری برگزاری جلسه ای برای معرفی و نقد و بررسی و کتاب “فروپاشی” تألیف مرحوم هدی صابر بود که راجع است به تحلیل عوامل درونی فروپاشی رژیم پهلوی . سخنرانان این مراسم عبارت بودند از آقایان دکترفرشاد مؤمنی و دکترسعید مدنی ، دو پژوهشگر حوزه های اقتصادی و اجتماعی . در خبرهاست که آقای مدنی در نوبت سخنرانی خود خواستار یک دقیقه سکوت برای کشتگان سال 88 شده است . این مراسم خوشآیند کسانی نبود . نتیجه اش این شد که فی الفور رئیس دانشکده را برکنار کردند.
اما از سوی دیگر سرقت مقاله و خرید پایان نامه چون بختک بر سر دانشگاهها فروافتاده است . کسی تنبیه نمی شود . جلوی دانشگاه تهران و تقریباً تمام دانشگاههای دیگر مثل آگهی تخلیۀ چاه ، پر است از آگهی برای نگارش انواع پایان نامه برای انواع رشته های دانشگاهی در مقاطع مختلف . عرضۀ زیاد ، بیانگر تقاضای زیاد است و اقتصاد و منافعی بزرگ.
چند سال پیش در نشست بین المللی سردبیران نشریات علمی کشورهای اسلامی دکتر شوکت علی جاوید سردبیر نشریه علوم پزشکی پاکستان با ارائه آماری گفت: “در سالهای اخیر بسیاری از مقالات دریافتی از نویسندگان ایرانی “سرقتی” هستند. وی گفت در حالی که در سال ۲۰۰۶ تنها کمی از مقالات علمی دریافت شده از ایرانیها رد میشدند که مبنای سرقت هم نداشت اما در سال ۲۰۱۱ بیشتر مقالههای دریافتی از ایران رد شدهاند که بسیاری از آنها به این دلیل بوده که مقادیر قابل توجهی از مقاله از دیگران کپی برداری شده و بدون رعایت آداب علمی و سرقتی بودند. متاسفانه بیشتر مقالاتی که ما به این دلیل رد کردهایم توسط اساتید دانشگاهها و نه دانشجویان ارائه شده بودند.
سرقت مقاله از استاد فلسفۀ دانشگاه علامه و استاد فلسفۀ دانشگاه تهران و استاد دانشگاه آزاد (با 250 مقالۀ سرقتی) را شامل می شود تا مجلۀ نیچر که می گوید از 58 مقاله که توسط 282 محقق ایرانی نوشته شده و سرقتی بوده اند . فهرست طولانی تر از اینهاست .
در سمت دیگر ، یعنی دانشجویان هم اوضاع خرابتر است . روزنامه اعتماد دی ماه 95 گفتگویی دارد با کسی به نام اختصاری ” میم ” . او می گوید تا کنون شخصاً حدود 30 مقالۀ علمی-پژوهشی و بیش از 100 پایان نامه در رشته های علوم انسانی ، فنی مهندسی و پزشکی نوشته است . می گوید یک مغازۀ در یک ترم حدود 100 پایان نامه می فروشد و درآمد خیلی بالایی دارد و اضافه می کند که مغازه ای که خودش با چند تن از دوستانش راه انداخته اند در طول دو ماه ، حدود 100 و خرده ای پایان نامه فقط برای رشته حقوق تولید کرده اند .
این پایان نامه ها از راهنما و مشاور و داور نمرۀ قبولی هم می گیرند . استادی که فرق پایان نامۀ تقلبی و واقعی را نفهمد یا بفهمد و از کنارش بگذرد استاد نیست ، ” فیک ” است . غاصب کرسی و نام استادی است .
پرشدن رزومه از مقاله های سرقتی جای روحیۀ تتبع و صداقت و کوشش علمی و مسئولیت اجتماعی را می گیرد . دانشگاه می شود محل بده بستانهای قدرت و جا هر روز برای دانشجویان و استادانی که دل در گرو علم و اندیشه و استقلال فکری و مسئولیت اجتماعی دارد ، تنگ تر می شود . دانشگاهی که باید مرکز تفکر و ابداع فکری باشد ، به جایی بدل می شود که در آن خط سیاسی جای ربط علمی می نشیند و مسئولیت اجتماعی دانشگاه به تجارت منافع شخصی حقیر بدل می شود.
فاجعه اش آنجاست که محصولات همین مغازه داری پایان نامه ای ، بعد از فراغت و گرفتن آن مدرک پر افتخار کاغذی یک جایی از مملکت می نشینند و سرنوشت مردم را به عنوان پزشک یا مهندس یا معلم یا وکیل یا استاد در بخش دولتی یا خصوصی در دست می گیرند . حسابش رابکنید کسی که علمش را از دکانهای پایان نامه فروشی به دست آورده چه خواهد کرد .
علت این سقوط علمی و انحطاط اخلاق دانشگاهی را باید در توسعۀ کمی و بی کیفیت دانشگاه ها ( در دانشگاه های آزاد ، پیام نور ، غیر انتفاعی ، دولتی ، پردیس های دولتی و…)، ایجاد دانشگاههای غیر انتفاعی توسط مدیران وزارت علوم ، سلطۀ نظام گزینش سیاسی در دانشگاهها و بی ارج شدن مفهوم علم در اداره کشور جستجو کرد.
اینجا دانشگاه است.
انتهای پیام
همه چیزمان باید مثل هم باشد…قبول ندارید؟؟؟؟؟