آفت ِ «اسلام زدگی!»
محمدناصر تقوی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «آفتِ «اسلام زدگی!»» نوشت:
معمولا پسوند « زدگی» را در فارسی برای حالت و وضعیتی که کلمۀ واجد این پسوند، از حدّ خود به نحوی افراطی فراتر رفته و متورم گشته و اصطلاحاً «هایپر» (Hyper) شده است به کار می برند. کما اینکه در گرمازدگی و سرما زدگی ، این فراتر از دمای گرم یا سرد (Hyperthermia ) موجب آن می شود تا با افزایش یا کاهش بیش از حدّ دما، مکانیسم تنظیمی دمای بدن، مختل شده که می تواند حتی به مرگ بیانجامد.
یا در مفهوم آشنا و پر کاربرد « دریا زدگی » ، خروج از تعادل و فراتر از حدّ قرار گرفتن، به این صورت است که حرکتهای متعدد کشتی یا قایق از طریق جابجایی مایع داخل گوش میانی، موجب اختلال در سلولهای حسی مغز و ارسال گزارشهای بیش از حدّ به مغز می شود و در حالیکه چشم ، منظره ای نسبتا ساکت و آرام را گزارش می کند ولی در اثر این اختلال شناختی، گزارش جابجایی و تحرک به مغز ارسال می گردد و باعث حالت تهوع واستفراغ می شود.
همین وضعیت خروج ازحدّ و اختلال شناختی را در مفاهیمی چون غرب زدگی ، شرق زدگی، سیاست زدگی، ایدئولوژی زدگی میتوانیم ببینیم. بطوریکه با خروج از تعادل شناختی و هایپر شدن غیر منطقی و سایه افکنی همه جانبه و خارج از حد غرب ، شرق ، سیاست ، ایدئولوژی و … فاصله گیری از حقیقت و خطای شناختی رخ می دهد که در مقایسه با شناختی طبیعی ، متعادل و منطقی ؛ شناختی غیر واقعی و بسا واژگونه را در ایدئولوژی زدگی ، سیاست زدگی ، غرب زدگی و شرق زدگی و… ملاحظه می کنیم.
آنچه گفته شد تا حدی برای غالب خوانندگان در اینگونه مفاهیم پیش گفته روشن و قابل حدس است. اما نکته ای که اینجا می خواهم بیافزایم آنست که همین اتفاق، حتی برای مفاهیم شریفی چون « اسلام» و دین هم می تواند رخ دهد و همان اختلال شناختی و خروج از تعادل بصورت « اسلام زدگی » رخ دهد و آثار آن اختلال در معرفت و عمل دینی ظهور یابد.
اسلام زدگی هم چون نمونه های دیگرِ مذکور ، هایپر شدن این مفهوم و بهره گیری فراتر از حدّ آن است . اینکه به زعم خود برای اثبات هر چیزی بخواهیم سراغ اسلام برویم و از سوی دیگر برای بطلان هر موضوع و مقوله ای از اسلام و درک دینی خود مایه بگذاریم و برای همه مقولات علمی، تجربی، تاریخی و « همه چیز و همه کس» در این عالم… در جستجوی میزان و ملاک سنجش، بدی و خوبی، بطلان و اثبات، حق بودن و ناحق بودن از لابلای متون اسلامی باشیم و هر مقوله ای را با ضرب و زور به آنها ارجاع داده و یا بر آنها تطبیق کنیم ، مصداق همان “اسلام زده گی” است . طبعا چون این ” زده گی” فراتر از حقیقت قرار گرفتن است، منشا و خواستگاه آن نمی تواند حقیقت باشد پس نیازمند خواستگاهی جعلی و خودساخته است و اینجاست که پای تفسیرها و برداشت های شخصی به حوزه دین باز می شود و گرایش های افراطی چون وهابیت و یا گروههایی همچون داعش ، طالبان ، فرقان، بوکو حرام و … متولد می شوند.
از مهمترین آثار و نشانه های اسلام زدگی، تقدم ” باور” بر اصول و اخلاق انسانی است.
در طول تاریخ اسلام، “اسلام زدگی” برخی مسلمانان در مقاطع مختلف، البته اگر چه با مبادی و مقاصد متفاوت دیده می شود، اما بی استثناء نتیجۀ آن خروج از تعادل ، افراط گرایی ، تورّم و گذر از حدود و اختلال شناختی بوده است.
در چند دهۀ اخیر پاره ای از نویسندگان در توصیف برخی پدیده های رخ داده در تاریخ اسلام ، از واژه گانی بدیع همچون ” اسلامیزه کردن اسلام” استفاده کرده و در این باب قلم زده اند( برای نمونه :Die Islamisierung des Islam عزیز العظیمة/1996 – و نیز Thomas Bauer 2011 ) و گفته اند که در روندِ « اسلامی کردنِ اسلام » ( أسلمة ُ الإسلام ) شاهد اسلامی بدلی وجعلی هستیم که چهره ای انعطاف ناپذیر ، رادیکالیزه شده، خشن ، غیر منطقی ، ستیزه جویانه و مدارا گریز از اسلام به نمایش گزارده شده است.(امیدوارم در فرصتی جداگانه و به زودی توفیق یابم تا گزارشی کوتاه از این درنگ قابل تامل برخی از این نویسندگان ارائه کنم )
” اسلام زدگی ” در هر نوع آن ، چه تلاش برای اثبات فیزیک و شیمی و طب و مهندسی و زیست شناسی و ریاضیات و نجوم و …. اسلامی باشد ؛ و چه از نوع نمونه های شیک شدۀ ” فرهنگستانی! ” آن، که به دنبال تقسیم تمام علوم جهان هستی به دو قسم : ولایی و غیر ولایی و طبعاً تلاش برای اثبات برتری و ضرورت حاکمیت دومی باشد ؛ و چه از نوع نفی و طردِ هر گونه دانش غیر مذکور در اسلام ؛ از مصادیق همان قاعدۀ خروج از تعادل و اختلال شناختی و فاصله گیری از حقیقت است که به هر میزان مجال و تواناییِ عملیاتی شدن یابد ، به شدت گمراه کننده و آسیب زننده خواهد بود.
جالب است که تعبیر ” اسلام زدگی” در اوایل دهه پنجاه شمسی در یادداشتی از مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی و در نقد کتاب دوست خود (شیخ علی تهرانی) و پس از مطالعه نسخه پیش از انتشار کتاب ” روابط اجتماعی و اقتصادی در اسلام ” آمده است.آنجا که خطاب به او می نویسد:
《 باید سعی کنید مارکس زده معرفی نشوید …. نمی گویم اسلام زده باشید و به هر وسیله ای باطلی را تصحیح کنید … 》
“اسلام زدگی ” نیز چون تمام « …زدگی» های دیگر ( غرب زدگی ، شرق زدگی ، ایدئولوژی زدگی ، عوام زدگی ، سیاست زدگی و … ) علاوه بر محروم کردن از گوهر حقیقت، با تنیدن پیلۀ تعصّب ،موجب انسداد باب تفاهم و دستیابی به فهم مشترک و تعامل منطقی پیرامون موضوع مورد نظر با دیگران خواهد شد.
انتهای پیام