چرا رفراندوم نمیگذارید؟
حسین پیروزرام از مخاطبان انصاف نیوز در پیامی ارسالی نوشت:
آقایان محترم اگر این کشتی سوراخ شود که گویا ترک برداشته همه غرق خواهند شد. مردم امروز دریافتهاند که اگر برای معاش و اوضاع خود اقدام کنند اراذل و اوباش و شورشی میشوند و اگر روز قدس و 22 بهمن حضور یابند شریفند و عزیز و اگر خود جوش میآیند میبینیم رسانه یک هفته فراخوان حضور میدهند تا در مقابل حرکات خودجوش مردمی خودی نشان دهند. مثلا اگر در پاریس مردم اعتراض کنند رییس جمهور یک فراخوان عمومی در مقابله با این حضور بدهد که بهنوعی خط نشان برای مردم خواهد بود؟
بهراستی وقتی نوبخت میگوید 60 میلیون از ۸۰ میلیون نفر سبد حمایتی دریافت میکنند این به چه معنی است و 20 میلیون باقیمانده هم کارمندان و خانوادهشان هستند که تامین میباشند، پس اشکال اساسی در تاروپود سیاست و اقتصاد و قانون اساسی است که باید مورد بازنگری قرار گیرد. برخورد کردن با مردم اگر جواب میداد که [قبلا داده بود]. راستی چرا علمای محترم که در تمام موارد بیانیه میدادند در طول مدت ناراحتیهای مردم یک بیانیهی ساده هم ندادند و کنار مردم هم نبودند؟ این میشود آخر جاهایی که از بیت المال ردیف بودجهی سالیانه میگیرند. پس انتظاری هم نباید داشته باشیم.
مملکت از روزی که مجالس به وظیفهی خود عمل نکرد به این روز افتاد. اگر روزی که جهت کارها در دیگر کشورها در مجلس بحث و تبادل نظر صورت میگرفت شاید خیلی از گرفتاریهای امروز وجود نداشت. راستی اینهمه سرمایههای مالی و جانی که در [دیگر جاها] هزینه شد چه دستاوردی برای ما داشته است که ما حتی یک دوست هم در اطراف ایران و جهان نداریم تا که مردم بار بیکفایتی آقایان را بر دوش بکشند.
چرا رفراندوم نمیگذارید تا مردم برای خود تصمیم بگیرند؟ چرا قانون اساسی چهل سال پیش هنوز بدون تغییر پابرجاست با توجه به پیشرفت دیوانهوار ارتباطات که کودک متولد یافته از پدر و مادرش جلوتر است چرا باید افراد بالا 70 سال برای کودکان امروز و مردمان فردا قانون بنویسند؟
از چه چیزی واهمه داریم؟ چرا مردم باید تاوان تصمیمات آقایان را بدهند؟ مگر یک مملکت چند حاکم میخواهد؟ تا دیر نشده باید فکر اساسی کرد. اگر مردم دوست دارند با دشمنان خود هم گفتگو کنند به خودشان مربوط است نه قیم و وصی. اگر در تصمیمگیریها هر کس به وظیفهی شرعی و قانونی خود میرسید امروز در جایگاه بهتری بودیم.
یک ده را یک کدخدا لازم است نه چهل کدخدا حال امروز ماست که کشور چهل کدخدا دارد ولی در هنگام بزنگاههای حساسی که خودشان تصمیم گرفتهاند حتی شما یک نیمچه کدخدا برای پاسخگویی پیدا نمیکنید و این میشود حال کشوری که قرار بود در تمام زمینهها جهان را مدیریت کند و امروز درمانده و مستاصل از دارا بودن یک مدیر مردمی و منتخب از متن مردم!
انتهای پیام
جناب نویسنده ……ابتدائا خبرداریدکه هنوزمقوای سند هویتمان هنوز اماده نیست ویحتمل انهم مشمول تحریم باشد؟؟؟؟با چه هویتی همه پرسی کنیم؟؟؟؟؟بقیه اش با خودتان…….
امام در روز ورود به ایران در بهشت زهرا گفتند ، گیریم که نمایندگان مجلس موسسانی که به سلطنت پهلوی رای دادند نماینده مردم بودند ، آنها حق نداشتند برای مردم چند نسل بعد از خود تصمیم بگیرند !
البته که همه سخنان امام قابل استناد نیست ، چون هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد !
اگر سن رای 18 سال و حتی بازنگری جزئی قانون اساسی در سال 68 را در نظر بگیریم ، فقط افرادی که الان در جامعه در استانه 50 سالگی و بالاتر هستند ، به این قانون رای دادند و اگر همان قانون اساسی سال 58 را در نظر بگیریم افراد در استانه 60 سالگی و بالاتر. نظر اکثریت پویای زیر 60 یا 50 سال که بخش اعظم و نه کوچک باقیمانده عمرشان را باید در ایران زندگی کنند، درباره قانون اساسی که با رای مردم باید مشروعیت و تعهد و الزام یابدئ ، چیست ؟؟؟؟ ( و اگر کسی بگوید که نیازی به رای اکثریت حاضر در حال زندگی نیست، پس معنی رای گیری برای قانون اساسی و تایید آن از سوی اکثریت را بگوید که جز این نیست)
بله. به زودی قانون اساسی ما به قانون اساسی مورد رای تایید مردگان تبدیل می شود (یعنی تقریبا همه رای دهندگان بجز درصد ناچیزی مرحوم شده اند)
بجز این باید در مورد همین قانون اساسی فعلی پرسید : کدام قانون اساسی : قانون اساسی به تفسیر شورای نگهبان یا قانون اساسی طبق نظر مجلس خبرگان قانون اساسی آۀن زمان ؟ چون مردم همان زمان هم (50 یا 60 ساله های فعلی) به قانون مورد نظر و تصویب مجلس قانون اساسی آن وقت رای دادند نه قانون با این تفسیر شورای نگهبان (فعلی)