خرید تور تابستان

اثر کرونا بر کاهش ۷۰ تا ۹۰ درصدی درآمد مشاغل مختلف

یزدان مرادی در گزارشی برای روزنامه‌ی سازندگی نوشت: بی سیم سرهنگ آگاهی هر چند دقیقه یک بار، صدا و برفک را با هم قاطی می کند؛ دوازده مامور پلیس در گروه های چهار نفره، کنار موتورهایشان در پیاده‌روی میدان ولیعصر ایستاده‌اند؛ لباس های سبز پررنگ پوشیده اند و کلاه های مشکی‌شان را کج روی سر گذاشته اند. چشمانشان به مغازه های میدان است و تعدادی دستفروش که بساط پهن کرده اند. شیوع ویروس کرونا طی روزهای گذشته باعث تغییر چهره شهر شده است. دیگر خبری از ترافیک مشتری ها نیست و بیشتر فروشنده ها، دست به سینه در ورودی مغازه‌شان ایستاده اند. باد سرد اسفندماه، لباس ها را به رقص آورده و بوی روغن فست‌فودی ها را در فضا پخش کرده است. در چهره بیشتر مردم، فقط چشم هاست که دیده می شود؛ در روزهای گذشته بیشتر داروخانه ها با کمبود ماسک روبه رو بوده اند. فروشنده ها می گویند بعد از شیوع ویروس کرونا مشتری‌هایشان بین ۷۰ تا ۹۰ درصد کاهش پیدا کرده است. اغلب آنها روی فروش شب عید حساب کرده اند و چک های ۱۰ میلیون تومانی تا یک میلیارد تومانی برای انتهای اسفند کشیده اند؛ اما فعلا ترس از ابتلا به کرونا، مشتری ها را خانه‌نشین و کسب وکارها را کساد کرده است. خبرنگار «سازندگی» برای بررسی تاثیر ویروس کرونا بر مشاغل مختلف به چهار منطقه پرمشتری تهران یعنی میدان های ولیعصر، هفت تیر، انقلاب و فردوسی رفت و با کسبه مصاحبه کرد؛ نتیجه اینکه زیان کسب وکارهای غذایی مانند فست‌فودی ها، کافی‌شاپ ها و رستوران ها بیش از همه بوده است، به نحوی که صاحبان این مشاغل از ضرر ۱۰ میلیون تومانی در یک روز تا دور ریختن ۴۰ کیلوگرم گوشت خبر می دهند.

پوشاک و کفش؛ پرو به شرط نداشتن کرونا!

نور سفید و زرد لامپ ها در شیشه مغازه افتاده و لباس های مجلسی زنانه را رنگارنگ‌تر از همیشه در چشم عابران انداخته است؛ چندین مغازه فروش لباس عروس در اطراف میدان هفت تیر تهران وجود دارد که شیوع ویروس کرونا و تعطیلی تالارهای عروسی باعث کاهش حدود ۹۰ درصدی مشتری‌هایشان شده است. صاحب یکی از این مغازه ها ناهید است. می گوید: «در شرایط عادی باید روزی ۱۰ دست لباس مجلسی به قیمت ۱۰ میلیون تومان بفروشیم؛ اما حالا تقریبا به یک دست، حدود یک میلیون تومان رسیده‌ایم. بیشتر مردم به دلیل شیوع کرونا عروسی‌شان عقب افتاده یا تالارشان به هم خورده است. آنهایی هم که خرید می کنند معمولا عروسی‌شان بعد از عید است.» بیشتر فروشنده های لباس برای شب عید، پیش‌خرید داشته اند و چک کشیده اند. ناهید می گوید: «مغازه ما بزرگ است و محصولات‌مان زیاد. حدود یک میلیارد تومان چک برای آخر اسفند کشیده‌ایم اما فعلا خبری از مشتری نیست.» صد متر پایین‌تر، مغازه کوچکی در انتظار مشتری است. اکبر، صاحب مغازه، یک متر روی دوشش آویزان کرده و یک سوزن ته‌گرد را با دندان‌هایش نگه داشته است. صدایش خفیف و بریده می آید: «لباس های ما تولیدی خیاطی خودمان است و متوسط قیمت‌هایمان حدود ۸۵۰ هزار تومان می شود. تا قبل از شیوع ویروس کرونا، روزی ۴ تا ۵ مشتری داشتم که حدود ۲ میلیون تومان خرید می کردند اما حالا به زور به یک نفر می رسد.» سوزن را از دهانش می گیرد، صدایش رسا می شود و ادامه می دهد: «از صبح تا حالا (ساعت ۶:۳۰ غروب) فقط یک نفر لباس پرو کرده. ما فقط به آنهایی که واقعا قصد خرید داشته باشند اجازه پرو می دهیم، چون معلوم نیست بیمار باشند یا نه. همین چند روز پیش خانمی با دخترش آمده بود که تب خیلی شدیدی داشت. به مادرش گفتم کرونا دارد؟ گفت نه سرما خورده. آنها لباس را خریدند اما اگر کسی فقط برای امتحان کردن بیاید، اجازه نمی دهیم.» اکبر حدود ۵۰ میلیون تومان چک برای انتهای اسفند دارد و می گوید عمده مشتری‌هایش تماس گرفته اند و سفارش‌هایشان را کنسل کرده اند.

شرایط این دو فروشنده در مانتوفروشی ها هم حاکم است. سعید در نزدیکی متروی هفت تیر مغازه دارد. چشم‌هایش افتاده و گونه‌هایش سرخ شده است. می گوید: «فروش ما یک‌دهم شده. اینجا باید آنقدر مشتری باشد که نتوانیم راه برویم. ما مجبور شدیم نیروهایمان را نصف و شیفتی کنیم، چون بازار کساد شده و نیاز نیست همه ۱۰ نفرمان باشیم. البته شرایط برای تولیدی ها بدتر است.» طبقه بالای مغازه سعید، تولیدی مانتو است. صاحب آن مردی ۶۵ ساله است که ریش های سفید، تمام صورتش را پوشانده. آخرین زور آتش را به جان سیگار می اندازد و دودش را کامل به ریه می کشد و می گوید: «شب عید باید حدود ۳۰۰ میلیون تومان فروش کنیم اما حالا به ۳۰ میلیون تومان رسیده است. ما هزینه های زیادی داریم که اجاره مغازه و چک هایی که به فروشنده های پارچه و نخ و … داده‌ایم بخشی از آنهاست. اجاره اینجا حدود ۷ میلیون تومان است. همین دیروز به صاحب مغازه زنگ زدم، گفتم به خاطر شیوع کرونا مشتری نداریم و وضع خراب است اما گفت به پول نیاز دارد.»

لباس‌فروشی های میدان ولیعصر هم حدود ۷۰ درصد کاهش مشتری داشته اند. پیاده‌روهای میدان معمولا از دست‌فروش ها و مشتری ها پر بود، اما حالا قدم زدن در آن با پارک فرق آنچنانی ندارد. اکرم بوتیک لباس های زنانه دارد. دستش را ستون کرده زیر سرش و از لا‌به‌لای شلوارهای جین به پیاده‌روی خلوت نگاه می کند. می گوید: «من باید حداقل روزی ۵۰ مشتری داشته باشم، اما حالا به ۱۰ تا ۱۵ نفر رسیده است. تازه مشتری ها هم دیگر لباس ها را پرو نمی کنند چون می ترسند نفر قبلی کرونا داشته باشد. برای همین لباس را همین‌جوری حدسی می برند و می گویند اگر اندازه نبود، پس می آورند.» کفش‌فروشی های میدان فردوسی هم شرایط مشابه دارند. کاوه در انتهای مغازه اش نشسته و خبرهای مربوط به کرونا را در گوشی همراهش چک می کند: «مهم‌ترین راه پیشگیری، شستن مرتب دست‌هاست…» سرش را بالا می گیرد و می گوید: «من روزی ۱۵ تا ۱۶ جفت کفش فروش داشتم اما الان به یک جفت رسیده. مردم از ترس کرونا بیرون نمی آیند. من ۱۰۰ جفت کفش به قیمت ۳۰ میلیون تومان سفارش داده بودم که همه اش را کنسل کردم. اجاره مغازه من ماهی ۱۲ میلیون تومان است. چطور باید پرداخت کنم، نمی دانم. من و همکارانم منتظر اسفند بودیم اما ویروس کرونا ضرر زیادی به‌مان زد.»

فست‌فودی‌ها؛ در مرز ورشکستگی

بوی کباب ترکی در فضا پیچیده و بخارش به هوا بلند شده است؛ از ماسک های سفید و سبز عبور می کند و به مشام عابران می رسد اما آنها رغبتی به خوردن ندارند. رسانه ها در روزهای گذشته تاکید کرده اند که مردم برای پیشگیری از ابتلا به کرونا باید بیش از گذشته به بهداشت مواد غذایی مصرفی‌شان توجه کنند. ترکش این توصیه ها بیش از همه به فست‌فودی ها، کافی‌شاپ ها و آبمیوه‌فروشی ها خورده است. داود حدود ۱۰ سال است که در میدان ولیعصر تهران فست‌فودی دارد. می گوید: «من باید در شرایط عادی بین ۷۰۰ تا ۸۰۰ مشتری داشته باشم اما حالا به ۴۰ نفر رسیده است. همان روز اولی که اعلام شد کرونا وارد ایران شده، حدود ۴۰ کیلوگرم گوشت کباب ترکی روی دستم ماند و مجبور شدم همه اش را دور بریزم؛ این یعنی زیان ۳ میلیون تومانی در یک روز.» داود مجبور شده به دلیل کسادی بازار، میزان فروشش را به ۵ کیلوگرم گوشت کباب ترکی کاهش بدهد که به‌گفته خودش همان هم فروش نمی رود. ادامه می دهد: «من روزی ۷۰ تا ۸۰ مرغ بریان می فروختم اما حالا به ۱۰ مرغ رسیده است. مجبور شدم به‌خاطر کسادی بازار، عذر ۳ نفر از کارگرهایم را بخواهم. آنها بین ۲ تا ۳,۵ میلیون تومان حقوق می گرفتند.» نفس می گیرد، ابروهایش در هم کشیده می شود و می گوید: «صنف ما خیلی از کرونا ضرر کرد. همین چند روز پیش ۲۰ میلیون تومان چک داشتم که مجبور شدم برای پاس کردنش حدود ۱۳ میلیون تومان قرض بگیرم. ما دلمان به شب عید خوش بود که آن هم این‌طوری شد.»

در میدان انقلاب هم شرایط مشابهی حاکم است. کریم حدود ۵۰ سال است که جگرکی دارد. حروف را از لا‌به‌لای سبیل های کلفت و سفیدش بیرون می ریزد و می گوید: «من روزی ۵ کیلوگرم گوشت می خریدم اما حالا شده ۲ کیلوگرم. روزی ۴۰۰ تا نان می زدم که حالا به ۵۰ تا رسیده. مشتری های ثابتم را دارم اما تا حالا در این ۵۰ سال، چنین شرایطی ندیده بودم.» روبه روی جگرکی کریم، یک رستوران بزرگ وجود دارد که از آش و سوپ گرفته تا فست‌فود می فروشد. احمد، یکی از نیروهای مغازه است که می گوید: «قبل از شیوع کرونا روزی ۷۰۰ تا ۸۰۰ فیش می زدیم اما الان به ۱۰۰ تا ۱۵۰ فیش رسیده است. ۲۵ نفر اینجا کار می کردند که به خاطر کسادی بازار ۴ نفرشان تعدیل شده اند.» شیوع ویروس کرونا ذائقه مردم را هم تغییر داده است. به گفته احمد، بیشتر مشتری ها آش و سوپ سفارش می دهند تا جلوی سرماخوردگی احتمالی‌شان را بگیرند. خرید فست‌فود هم کاهش بیشتری داشته است.»

کافی‌شاپ‌ها؛ دورریز ۱۰ میلیون تومانی

کافی‌شاپ ها و آبمیوه‌فروشی ها هم مانند فست‌فودی ها بیشترین ضرر مالی را از شیوع ویروس کرونا دیده اند. حمید در میدان ولیعصر تهران کافی‌شاپ دارد. ماسک به صورت زده و دستکش سفید پوشیده است. یک دختر و پسر در کافی‌شاپ نشسته اند و قهوه می خورند. صدای حمید بم است. می گوید: «مشتری های من حدود ۹۰ درصد کم شده. به طور متوسط روزی ۱۵ میلیون تومان دخل می زدم اما حالا به دو میلیون تومان رسیده است. مشتری ها از ترس کرونا وارد مغازه نمی شوند، آنهایی هم که می آیند از گرسنگی مجبور شده اند. ما بیشتر غذاهای بسته‌بندی‌شده داریم برای همین مشتری‌هایمان نسبت به بقیه کافی‌شاپ ها بیشتر است.» مشتری سر می رسد؛ زنی جوان است که ماسک به صورت زده و لباس پرستاری پوشیده است. حمید دو بسته ساندویچ می دهد و می گوید: «ما مجبور شده‌ایم به خاطر کرونا مدام دست‌هایمان را بشوییم. قبلا هفته ای یک لیتر مایع ظرفشویی استفاده می کردیم اما الان شده روزی ۱۰ لیتر! از آن روزی که گفتند ویروس وارد ایران شده تا حالا ۱۰ میلیون تومان دورریز داشته‌ایم.»

نبش میدان انقلاب؛ صدای فروشنده آبمیوه‌فروشی در جان پیاده‌رو افتاده است: «بیا آب انار… بیا ارزونه…» دستمال را روی یخچال می کشد و می گوید: «من باید حداقل روزی ۲۰۰ تا مشتری داشته باشم اما حالا شده ۳۰ تا. همین دیروز حدود یک میلیون تومان میوه را دور ریختم. ۲۰ میلیون تومان هم پودر بستنی خریدم که شب عیدی بفروشم اما بازار خراب شد. چک دادم که برای آخر اسفند است.» امید دستانش را نشان می دهد و با خنده می گوید: «آنقدر دست‌هایمان را شستیم که پوست پوست شده! ما برای مغازه‌مان روزی ۵ لیتر مایع ظرفشویی و دستشویی مصرف می کردیم اما الان رسیده به ۱۵ لیتر.» نزدیک متروی انقلاب، یک کافی‌شاپ دیگر وجود دارد که چهار نفر مشتری دارد. صاحب کافه می گوید: «مشتری‌هایمان ۵۰۰ نفر بود که شده ۵۰ نفر. خیلی‌هایشان دانشجو بودند که با تعطیلی دانشگاه ها دیگر نمی آیند.»

کاهش مشتری فقط برای صاحبان مغازه نیست. دستفروش های مترو، نظافتچی های خانه، راننده ها و کارگرها هم با کاهش قابل توجه مشتری و درآمدشان روبه رو شده اند. یکی از آنها وحید است که در میدان فردوسی لبوفروشی دارد. بعد از شیوع کرونا در خانه مانده. یکی از کفش‌فروش ها می گوید: «بنده خدا وحید تمیز هم بود. الان نشسته خانه. چند روز پیش می‌گفت هیچ‌کس از او خرید نمی کند؛ گریه اش افتاده بود.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا