زندان زاویرا و جهانِ قبل از ظهور
غلامرضا بنی اسدی، روزنامهنگار، در یادداشتی با عنوان «زندان زاویرا و جهانِ قبل از ظهور» که در اختیار انصاف نیوز قرار داد نوشت:
«تا به خودمان “تکان” ندهیم، توقع جا به جا شدن شرایط و این که دستی از غیب برون آید و کاری بکند، چندان با منطقِ “لیس للانسان الا ماسعی” جور در نمیآید. از قدیم چنین بوده است و بعد هم قاعده همین است؛ من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی، هیچ کس برنخواهد خاست تا خواسته های به آرزو تبدیل شدهی ما را تحقق بخشد. فکر میکنم یکی از بلند ترین مفاهیم سریال “یوسف پیامبر” را نه در به چاه افتادن و به جا برآمدن که در “زندان زاویرا”، می توان دید. فکر می کنم قصه این زندان حکایت بسیار پر تاملی است که دقت در آن نگاه انسان را تحولی شگرف می بخشد. همان زندانی که حضرت یوسف(ع) از جور زلیخا، در آن به حبس رفته بود.
چنان که در این سریال تلویزیونی هم دیدیم، مصیبتخانهای بود در زیر زمین که زباله و کثافت هم از در و دیوار و از سر و روی زندانیان می بارید. خودشان هم نه تنها پذیرفته بودند وضع موجود را که کمک کار شدائد هم بودند برای خویش با دعواهایی که میکردند. با ستمی که قلدرها بر ضعیفان روا میداشتند و دیگران به سکوت نادیده میگرفتند این عصیان ها را و این بیداد افزا میشد. تا این که یوسف نبی (ع) آمد و آنان را تکان داد. اول، غبار از ذهنشان گرفت و بعد به دست خودشان غبار از در و دیوار زندان. او با رهبری خود، کار را به جایی رساند تا همانهایی که از هم یقه و مچ میگرفتند، دست بگیرند و یاریگر هم باشند. از همان زندانیان همیارانی برای خود و مردانی کارآمد و صالح، برای حکومت ساخت و….
و این ماجرا را میتوان خوانشی چنین داشت که؛ آن زندان، دنیای ما ، و زندانیان، خودِ ما هستیم و یوسف، مهدی آل محمد است .حضرت، ما را تکان خواهد داد تا جامعه را و جهان را تکان بدهیم. زندانیان زاویرا تا یوسف بیدار و هوشیارشان نکرد، به ضرورت حیاتیِ غبار تکانی از خویش و طهارت دادن محیط، اصلا توجه نداشتند تا چه رسد که بخواهند کاری بکنند اما نبی خدا آنان را توجه داد و راه نمود و خود نیز در تطهیر مکان و نظاممند کردن رفتارها پیش قدم شد و راه را به سوی آیندهای شکوهمند باز کرد. البته مکتب انتظار، ایستا نمیماند تا زمان ظهور بخواهد تکانی بخورد بلکه پیش هنگام ما را به غبارروبی از خویش میخواند. به ضرورت تطهیر جامعه توجه میدهد و تاکید دارد که پیش از ظهور حضرت مصلح باید به تراز اصلاح تن در داد. این که به هزار زبان می شنویم و به هزار قلم میخوانیم “منتظران مصلح خود نیز باید صالح باشند” همین است که زاویراهای درون را باید غبار روفت و بسامان کرد تا وقتی یوسف به میدان میآید خط جمال او را گرفت و به حضرت ذوالجمال و ذو الجلال، معرفتی افزونتر یافت.
آن زندان و آن ماجرا شمایی کوتاه بود از شمایلی که باید نقشه راه ما باشد برای رسیدن به فصل ظهور و چشمانمان را به این حقیقت بینا کرد که همان گونه که یوسف از ظرفیت خود زندانیان برای ساختن محیط و تغییر شرایط استفاده کرد در دولت مهدوی هم همین مردماند که باید بسازند و بسازند و بسازند که ماموریت ساختن زمین بر عهده زمینیان است و قرار نیست ملائک به کار سازندگیِ مُلک ، آستین بالا بزنند چنان که در عهد رسول الله الاعظم(ص) هم چنین نکردند. قاعدهی آفرینش هم قرار نیست تغییر کند. تغییر را ما باید درون خویش ایجاد کنیم مطابق نقشه راهی که معصومین (ع) برای فصل انتظار و دولت ظهور تبیین کرده اند.باید به اصلاح خویش برخیزیم اول تا در فراز دوم جامعه اصلاح شود و رابطه امت- امامت به معنای درست شکل بگیرد. این البته آرزوی دور و دراز انسان است و زمانی کوتاه و در دسترس می شود که همین امروز به اصلاح خویش برخیزیم….»
انتهای پیام
با اینهمه دزدی و اختلاس یقینا مسوولین ما اعتقادی به خدا و حضرت مهدی ندارن. شخصا هرگز بیشتر از این فریب دین فروشان را نخواهم خورد