مجاهد خذیراوی: ای کاش اعدامم میکردند
«مجاهد خذیراوی»، بازیکن سابق استقلال درباره محروم شدنش از فوتبال گفت: برای یک فوتبالیست چیزی سختتر از آن نیست که از فوتبال دور باشد و این اتفاق برای من افتاد و محروم شدم. ای کاش در آن سال به جای حکم محرومیت حکم اعدام من را صادر میکردند.
خذیراوی در گفتوگو با ایرنا درباره روزهای حرف زد که از فوتبال محروم شد و نتوانست به آنچه استحقاقش را دارد، برسد.
*مجاهد خذیراوی؛ استعدادی که نابود شد.
من در این فوتبال به حق خود نرسید. یعنی نخواستند که به حق واقعی خودم برسم و متاسفانه کاری کردند که فوتبالم نابود شود.
*یک اتفاق تلخ باعث شد تا فوتبالت نابود شود، دوست داری درباره آن حرف بزنیم؟
بپرسید و من پاسخ خواهم داد.
*همه چیز از یک میهمانی شروع شد؟
میهمانی نه!؛ یک جشن تولد بود که باعث شد تا برایم هزار حرف و حدیث و تلخترین روزها به وجود بیاید؛ روزهایی که هزار بار از خدا طلب مرگ میکردم.
*خودت توضیح بده. چطور شد پایت به آن میهمانی یا به گفته خودت جشن تولد کشیده شد؟
جوان بودم؛ جوانی که در خوابگاه استقلال تنها زندگی میکرد و هیچ تفریح و سرگرمی نداشت، استقلال تازه در شهرآورد سال ۷۹ با گل علیرضا اکبرپور به پیروزی رسیده بود. بازیکنان استقلال مرا به یک میهمانی دعوت کردند که بازیکنان پرسپولیس نیز حضور داشتند. یکی از هواداران سرخابی این جشن را ترتیب داده بود و اکثر بازیکنان ۲ تیم حضور داشتند. من هم رفتم.
*بعد چه شد؟
اتفاق خاصی رخ نداد اما چند روز بعد یک فرد ناشناس با من تماس گرفت و گفت باید مبلغ ۲۰ میلیون تومان پول بدهی تا آبرویت را نبریم وگرنه کاری میکنیم تا از فوتبال نابود شوی.
*جواب تو چه بود؟
مگر من در آن سال از استقلال چقدر پول گرفته بودم که بخواهم ۲۰ میلیون تومان بدهم؛ تازه اگر پول هم داشتم باج نمیدادم، کاری نکرده بودم که بخواهم این کار را انجام دهم. برایم یک توطئه کثیف چیده بودند و در نهایت به هدف شومی که میخواستند، رسیدند.
*با محرومیت سنگینی روبرو شدی و حرف و حدیثهای زیادی پشت سرت به راه افتاد.
من چند پیشنهاد خوب خارجی داشتم و وقتی برای بررسی آنها به باشگاه استقلال واقع در خیابان لارستان رفتم متوجه شدم از فوتبال محرومم کردهاند.
*میگفتند شلاق خوردهای و به زندان افتادهای؟
تمام شایعاتی که در این خصوص پخش شد، به دور از واقعیت بود و حقیقت نداشت. نه زندانی رفتم و نه شلاقی خوردم فقط از فوتبال محروم شدم.
*قبول داری خودت تا حدودی در این ماجرا مقصر بودی؟
اگر به آن سالها برگردم هرگز این کار را انجام نمیدهم و به آن جشن تولد لعنتی نمیروم اما همانطور گه گفتم یک جوان ۱۸ ساله بودم که تازه از آبادان به تهران آمده بود و هیچ سرگرمی نداشت و فقط در خانه بود. اما من فقط یک چیز در دلم مانده است.
*چه چیزی؟
من فقط به آن مراسم نرفته بودم و بازیکنان دیگری نیز حضور داشتند اما کوچکترین اتفاق برایشان رخ نداد و من قربانی یک توطئه کثیف شدم و فوتبالم نابود شد.
*به حکم صادر شده اعتراض نکردی؟
خیلی تلاش کردم اما هیچ کدام فایدهای نداشت و باعث نشد تا این محرومیت کذایی از بین رود.
*افسوس آن روزها را میخوری؟
چرا نباید نخورم؟! من به اعتقاد همه یکی از استعدادهای ناب فوتبال بودم که حقم بود در بهترین تیمهای اروپایی بازی کنم اما همه چیزم را از دست دادم. من در آن سالها از تیمهای بارسلون و چند تیم فرانسوی پیشنهاد داشتم اما نشد که بروم. شاید باور نکنید در آن سالها چه حسی داشتم. روزی ۱۰۰ بار از خدا طلب مرگ میکردم. برای یک فوتبالیست چیزی سختتر از آن نیست که از فوتبال به دور باشد و این اتفاق برای من افتاد و محروم شدم. ای کاش در آن سال به جای حکم محرومیت حکم اعدام مرا صادر میکردند تا راحت میشدم.
*دوباره به فوتبال برگشتی اما بازهم بدشانسی آوردی؟
به واسطه محمد مایلی کهن که هر کجا هست سلامت باشد به من پیشنهاد حضور در فولاد را دادند و به عضویت این تیم درآمدم اما متاسفانه بدشانسی سراغ من آمد و مصدوم شدم. شاید اگر آن مصدومیت به سراغ من نمیآمد دوباره به روزهای اوجم برمیگشتم. به هر حال قسمت من این بود.
*برای آینده چه برنامهای داری؟
برای آینده اهداف بزرگی در سر دارم و میخواهم حسرتهای دوران بازیم را در عرصه مربیگری جبران کنم. دیر نیست که به آنچه به دنبالش هستم، خواهم رسید.
*نظرت درباره حضور فرهاد مجیدی روی نیمکت استقلال چیست؟
فرهاد بازیکن استقلال بوده و برای این تیم زحمات زیادی کشیده است، او مربی جوانی است و امیدوارم در عرصه مربیگری به موفقیت برسد. وی در حال حاضر سرمربی استقلال است و هدایت تیمی را بر عهده دارد که میلیونها هوادار دارد و همه در این شرایط باید کمک و حمایت کنند تا وی روزهای خوبی را برای آبیپوشان تهرانی رقم بزند.
انتهای پیام