سینما در سالی که گذشت
کتایون کیخسروی خبرآنلاین نوشت: سال 94 سال اکران مناسب، آشتی نصفونیمه مخاطبان با سالنهای تاریک سینما بهویژه در نیمه دوم سال، جشنواره نسبتا قابل قبول و دعواها و حاشیههایی که انگار نمک ماجراست، بود و ظاهرا هرچه تلاش برای بالابردن دستاوردهای فنی سینما، اکران مناسب و رونق گیشه بیشتر شود و حاصل کار هم مناسب باشد، از این حاشیهها و دعواهای گزنده نمیتوان زیاد فاصله گرفت.
رکوردهای یک فیلم
فیلم عظیم و فاخر مجید مجیدی بالاخره شهریور به اکران عمومی درآمد و با دراختیارگرفتن 60 سالن سینما و نمایش عمومی بیش از شش ماه به شکلی کاملا استثنایی و ویژه برای مخاطبان همیشگی و موقتی سینما نمایش داده شد تا رکورد پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را از آنِ خود کند. اکران عمومی این فیلم در ایران حالا نزدیک به هفت ماه طول کشیده و تاکنون فروشی 18,5میلیاردتومانی داشته اما از اکران بینالمللی مناسب و آنچه هدف سازندگان محمد(ص) بوده، خبری نیست. مجیدی در این فیلم با استفاده از عوامل درجه یک بینالمللی در بخشهای فنی و هنری سعی در تولید اثری اسلامی- بینالمللی داشت که تا حدودی موفق هم بود اما در اکران بینالمللی که مهمترین هدف او و سازندگان محمد(ص) بود، موفق نشد. هرچند از این فیلم در جشنواره مونترال رونمایی شد و در برخی کشورهای اسلامی مانند افغانستان و امارات و در اروپا (لهستان و جشنواره بینالمللی کمیریمج) اکران محدودی داشت اما اکران مناسب کشورهایی مانند ترکیه، هند و عربستان را بنا به دلایل مختلفی ازجمله مسائل سیاسی و جوسازیهای دینی و مذهبی از دست داد. البته هرچندوقتیکبار اخباری درباره برنامههای جدی سازندگان محمد(ص) برای اکران مناسب جهانی و عقد قرارداد با شرکتهای مهمی همچون سونی و پارامونت پیکچرز به گوش میرسد که تا الان هیچکدام جدی نشده است. درباره هزینهها و بودجه ساخت فیلم هم حرفوحدیث زیاد بود و همانطور که این فیلم پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران بوده، عنوان پرهزینهترین فیلم سینمای ایران را هم به خود اختصاص داده است. دراینباره گفته شد این فیلم بیش از 30 میلیون دلار (بالغ بر 100 میلیارد تومان) هزینه داشته و حتی رسانههای خارجی هم روی این مسئله مانور دادند اما سازندگان فیلم با تشدید حساسیتها درصدد شفافسازی برآمدند و جزءبهجزء هزینهها را منتشر کردند تا مشخص شود برای ساخت این فیلم جمعا 62,3 میلیارد تومان هزینه شده است.
توقیفیها
با اینکه تصور میشد در دولت تدبیر و امید، با حسابگری و رایزنی مدیران وزارتخانه و سازمان سینمایی، بخش مهمی از فیلمهای اکراننشده در دولت قبلی به پرده برسد اما این روند بسیار کند و حتی درباره برخی فیلمها ناامیدکننده دنبال شد تا جایی که گاهی تصور میشد در این دولت و سازمان سینماییاش هیچ ارادهای برای اکران اینگونه فیلمها وجود ندارد. بعد از کوتاهآمدنهای متوالی حجتالله ایوبی مقابل نمایندگان تندروی مجلس و معترضان در قبال اکران فیلمهایی که به زعم این عده «مسئلهدار» هستند، وزیر ارشاد هم آب پاکی را روی دست فیلمسازانی ریخت که آرزو داشتند با تدبیر و امید اثری که برایش زحمت کشیده بودند را همراه مردم در سینما ببینند. جنتی اواخر بهمن در موضعی صریح دراینباره گفت: «تعدادی از فیلمها وجود دارند که در مجموع، مصلحت دیده شده، پخش نشوند. برخی از آنها به مسائل سال ۸۸ برمیخورد که بسیار نیز صریح بودهاند و ما جلوی آنها را گرفتهایم؛ همچنین برخی از فیلمهای دیگری نیز ساخته شدهاند که در آنها مواردی از بدآموزی وجود دارد و قابل اصلاح نیز نیست. البته تا جایی که امکان دارد، فیلمهایی که از اکران آنها جلوگیری شده را اصلاح میکنیم و برخی از فیلمهایی که تا الان نیز اکران شده است، با حدود ۳۰ الی ۴۰ مورد اصلاحی به اکران درآمده که باوجوداین، فروش خوبی هم داشتهاند اما برخی موارد وجود دارد که دیگر امکان اصلاح آن وجود ندارد و ماهیت آنها بهگونهای است که اصلاح نمیشوند، بنابراین مجبوریم آنها را نگهداریم.»
«رستاخیز»، «آشغالهای دوستداشتنی» و دیگران در محاق
فیلم رستاخیز اثر تاریخی – حماسی احمدرضا درویش که به وقایع عاشورا میپردازد، یک بیگپروداکشن فوقالعاده برای سینمای ایران میتوانست باشد که سازنده و تهیهکنندهاش با استفاده از عوامل شاخص خارجی روی اکران بینالمللی آن بهویژه در کشورهای اسلامی هم حساب کرده بودند اما این فیلم مهم فقط یک روز پس از اکران عمومی با برخی اعتراضها مواجه شد و پس از اینکه معترضان سینماها را تهدید به آتشزدن سالن و نسخههای فیلم کردند، از پرده پایین آمد. معترضان به دلیل بهتصویرکشیدن چهره حضرت ابوالفضل(ع) اعتراض داشتند و درویش هم با سرسختی مقابل سانسور و حذف این قسمت ایستاد تا یکی از مهمترین فیلمهای سال فعلا به بایگانی سازمان سینمایی رفته و خاک بخورد. سال 94 در حالی روبهپایان است که بعد از حدود 9 ماه تکلیف فیلم درویش همچنان مبهم است و به نظر میرسد اگر کارگردان رستاخیز کوتاه نیاید، حالاحالاها از اکران فیلمی که سالها برایش وقت گذاشته و هزینه گزافی برایش شد، خبری نمیشود.
از سوی دیگر آخرین ساخته محسن امیریوسفی هم همچنان رنگ اکران به خود ندید. این کارگردان برای بار سوم در جشنواره فیلم فجر ثبت نام کرد اما دبیر جشنواره آن را معضل هر ساله خواند تا مشاور هنرمندش، شهاب حسینی که بازیگر این کار بود به نشانه اعتراض از این سمت کنارهگیری کند و خلاصه این بار هم اجازه نمایش «آشغالهای دوستداشتنی» در جشنواره صادر نشد.
روزهای خوب هنر و تجربه برای سینمای ایران
با تاسیس گروه هنر و تجربه و اکران فیلمهای مستقل و هنری سینمای ایران در این گروه خیلیها گمان میکردند این گروه به جزیرهای متروک برای فیلمهایی تبدیل خواهد شد که یا مسئولان سینمایی دلشان نمیخواهد دیده شوند یا سینمادارها رغبتی به نمایش آنها ندارند اما با پرفروش شدن فیلمهایی مثل «ماهی و گربه» و «خواب تلخ» این تصور کاملا به هم ریخت تا سینمای مستقل و هنری نشان دهد که نه تنها همچنان مخاطب خودش را دارد که اگر درست به آن پرداخته شود و مجالی برای ظهور و بروز داشته باشد میتواند به فروش خوبی هم دست پیدا کند.
سالنهای پر، دلهای خوش
سال 94 را میتوان سال آشتی مردم با سینماها دانست، هرچند هنوز تصور اینکه سینما مختص مردم مرفه جامعه است و نسبت به جمعیت شهریمان درصد بسیار پایینی به سینما میروند و اهل فیلمدیدن در سالنهای سینما هستند اما آمار فروش فیلمهای سینمای ایران در سال 94 و تعداد مخاطبانی که به سالنهای تاریک آن راه پیدا کردند، امیدوارکننده بود. امسال تعداد فیلمهای میلیاردی بیشتر از سالهای قبل بود و لیست فیلمهایی که بیش از دو و بیش از سه میلیارد تومان فروختند، قابل توجه است. البته در نیمه دوم سال به شکلی قابل توجهی تعداد فیلمهای پرفروش بیشتر شد و رکورد 75 میلیون بیننده در سال به ثبت رسید که برای مدیران سینمایی یک دستاورد بزرگ به حساب میآید. البته این اتفاق با اضافهشدن صد پرده سینما به سینماهای قبلی رخ داد و باز هم تعداد سالنها بیشتر شد اما هنوز هم نسبت به جمعیت شهرنشین کشور بسیار ناچیز است. امسال فیلمهای استراحت مطلق، مردن به وقت شهریور، قندون جهیزیه، شیفت شب، آتیشبازی، جامهدران و این سیب هم برای تو به فروشی نزدیک به دو میلیارد تومان رسیدند و هفت فیلم فوقالعاده پرفروش دیگر آمار فروش سالانه را بهشدت بالا بردند. در این فهرست بهجز فیلم فاخر محمد(ص) که البته تعداد سالن و زمان اکران عجیبی داشت، نهنگ عنبر در سه ماه اکران 5,7 میلیارد تومان فروخت و ایرانبرگر در همین مدتزمان به فروش 4,5میلیاردی رسید. همچنین فیلمهای گینس و رخ دیوانه بالای سه میلیارد تومان فروختند و دوران عاشقی و عصر یخبندان به فروش بالای دو میلیارد تومان رسیدند. اما اکران امسال شگفتیهایی هم داشت؛ مهمترینش ظهور یک انیمیشن به عنوان پدیده امسال سینمای ایران بود. شاهزاده روم که بیش از چهار ماه روی پرده بود، نزدیک به چهار میلیارد تومان فروش داشت و جدا از اینکه ثابت کرد انیمیشنهای باکیفیت هم میتوانند در برنامه اکران سالانه جای ویژهای پیدا کرده و در معادلات گیشه نقش ایفا کنند، به عنوان سردمدار رونق دوباره سینما در نیمه دوم سال 94 شناخته شد و بار دیگر مردم را به سالنها کشاند تا آمار فروش و تعداد مخاطبان امسال سینما به بالاترین حد خود در سالهای اخیر برسد اما شگفتی دیگر اکران امسال، رونق گیشهها در فصل مرده اکران بود که بار دیگر ثابت کرد فیلم خوب حرف اول را میزند و همیشه و در همه ایام سال میتوان به رونق سالنهای سینما دلخوش بود، هرچند تبلیغات وسیع ماهوارهای هم در ثبت این ارقام جالب تأثیرگذار بوده اما حالا دیگر میشود به اکران بعد از جشنواره هم دلخوش بود. زمستان امسال فیلمهایی روی پرده رفتند که فروشی فوقالعادهای داشتند و معادلات سینماگران و آنهایی که تصور میکردند سینما در ماههای آخر سال بهویژه بعد از جشنواره فجر از سکه میافتد را تغییر دادند. فیلم در مدت معلوم که نزدیک به سه ماه از اکران آن میگذرد، بیش از 4,3 میلیارد تومان فروخته و احتمالا در ایام عید از اکران پایین میآید. دو فیلم پرفروش و پرمخاطب هم در اسفند اکران شده؛ یکی کوچه بینام و دیگری من سالوادور نیستم که حدود یک ماه از اکران آنها میگذرد به مرز دو میلیارد تومان فروش رسیدهاند و قرار است اکران آنها در نوروز هم ادامه داشته باشد.
همه دلتنگیهای سیمین
مهمترین حاشیهای که امسال گریبان بازیگران سینما را گرفت، به فاطمه معتمدآریا مربوط میشود که حدود شش سال در دولت قبلی ممنوعالتصویر بود و با دوری از سینما به خانوادهاش رسیدگی میکرد!
معتمدآریا که همراه با عوامل فیلم «یحیی سکوت نکرد» به کاشان رفته بود، قبل از تماشای فیلم در سینما و در نشست خبری بعد از این فیلم با اعتراض برخی تندروها مواجه شد و مورد بیاحترامی قرار گرفت. در این اتفاق کمسابقه قبل از ورود به سینما حدود 60-50 نفر با هتاکی و بیاحترامی به این بازیگر خواستار خروج او از شهرشان شدند و باوجود دخالت نیروهای انتظامی قصد حمله به معتمدآریا را داشتند و موجب شدند وی و همراهانش از در پشتی وارد سالن شوند. بعد از تماشای فیلم و در جلسه نقد و بررسی هم این اعتراضها به بدترین شکل ممکن ادامه داشت و به خودرویی که معتمدآریا در آن حضور داشت، حمله شد و موتورسوارها این خودرو را تعقیب کردند. دامنه اعتراضها به این بازیگر به نمازجمعه کاشان هم کشیده شد و با اعلام عزای عمومی ازسوی امامجمعه این شهر اتفاق رخداده بازتاب زیادی در رسانهها پیدا کرد اما بعد از این اتفاق، بیشتر سینماگران به روشهای مختلف با حمایت قاطعانه از معتمدآریا پشت او درآمدند تا کمکم این بیمهریها فراموش شود و جالب اینکه این حمایتهای گسترده و کمنظیر تا افتتاحیه جشنواره فیلم فجر هم ادامه داشت.
تقابل بازیگران با رسانهها
در ماه پایانی سال یکی از آرامترین بازیگران سینما در تقابل آشکار با رسانهها حاشیههای زیادی برای خودش بهوجود آورد و موجب شد تاحدودی نگاه مخاطبان سینمای ایران و البته همصنفانش به او تغییر کند. اصل ماجرا از این قرار بود که در حاشیه فیلم رگ خواب حمید نعمتالله، لیلا حاتمی بازیگر اصلی این فیلم در مصاحبه با خبرنگاران بنا به بیحوصلگی یا هر دلیل دیگری برآشفت و چهره دیگری از خود نشان داد تا رسانهها و خبرنگاران مقابل او و حرفهایش موضع بگیرند و رفتارش را نقد کنند. آنچه بین لیلا حاتمی و رسانهها پیش آمد و بازتابهای این ماجرا حاشیههای زیادی بهوجود آورد، ازجمله اینکه مانی حقیقی به شکلی عجیب و غریبی درصدد حمایت از حاتمی برآمد و با تحقیر رسانهها و خبرنگاران بدترین روش ممکن را برای حمایت برگزید تا خودش هم به چالهای بیفتد که حاتمی در تلاش برای خروج از آن بود.
جشنوارهای که جوانها آن را قرق کردند
همه آنهایی که جشنواره سیوچهارم فیلم فجر را در بهمن 94 دنبال کردند، جدا از همه ایرادهایی که به نحوه اجرا، انتخاب فیلمها و برندگان میگرفتند، به صورت کلی از این فستیوال رضایت داشتند و به آن نمره قبولی دادند. هرچند بعد از ارائه 195 اثر به جشنواره فقط تعداد محدودی فیلم به بخش مسابقه، نگاه نو و هنر و تجربه راه یافتند و تعداد زیادی از فیلمها به دلایل مختلف ازجمله مصلحتاندیشی، ناقصبودن نسخههای ارائهشده به دبیرخانه و… راهی به بخشهای مختلف این فستیوال نیافتند اما تعداد فیلمهای خوب، متوسطبهبالا و قابل دیدن بیشتر از حد تصور بود. دراینمیان این جشنواره نشانههایی از پوستاندازی سینمای ایران در حوزه کارگردانی و بازیگری را عیان کرد، تا جایی که برخی جشنواره سیوچهارم را جشنواره جوانها نامیدند؛ ظهور پدیدهای به نام سعید روستایی که با ابد و یک روز به 9 سیمرغ جشنواره دست پیدا کرد و البته نگاههایی که امیرحسین مهدویان با ایستاده در غبارش به خود جلب کرد، موجب شد جوانها جایگاه ویژهای در این جشنواره پیدا کنند. همچنین آثار شاخص و قابل توجهی از کارگردانهایی جوان مانند هومن سیدی، بهروز شعیبی، ابراهیم ابراهیمیان، رضا درمیشیان، سهیل بیرقی و… موجب شد این نگاه پررنگتر شود، ضمن اینکه در حوزه بازیگری هم تبلور چهرههایی همچون پریناز ایزدیار، نوید محمدزاده، امیر جدیدی، آذرخش فراهانی، محسن کیایی و… موجب شد جوانها بیشتر از قبل جدی گرفته شوند. جشنواره سیوچهارم البته حاشیههایی هم داشت که انگار هر سال نمک آشی است که مسئولان سینمایی با سلیقهها و دیدگاههای متفاوت میپزند؛ پسزدن برخی فیلمها بنا به دلایل شخصی، انتصاب و بعد استعفای برخی مشاوران دبیر جشنواره، اکرانهای بینظم و شلوغ در کاخ جشنواره، بینظمی در نشستهای خبری، فرش قرمز پرحرفوحدیث و در نهایت اعلام برندگان و جوایز ازجمله این حاشیهها بود که برای مدتی تبدیل به سوژه داغ رسانههای سینمایی شد، البته مهمترین حاشیه بعد از اختتامیه رخ داد که حاتمیکیا و تیم تولیدکننده فیلم بادیگارد در اعتراض به کاندیدانشدن این فیلم در رشتههای اصلی به مراسم اختتامیه نرفتند و بعدتر دعوای کلامی غیرمستقیمی بین آنها و مسئولان سینمایی درگرفت که هنوز هم ادامه دارد. همچنین برخی مصلحتاندیشیها یا کج اندیشیها در انتخاب اولیه فیلمها و برندگان که بعد از پایان جشنواره لو رفت نیز حاشیههایی برای هیئت انتخاب و هیئت داوران بهوجود آورد که کمکم به دست فراموشی سپرده شد.
سلام به بالیوود
تابستان امسال خبر کلیدخوردن پروژهای مشترک بین سینمای ایران و سینمای هند دوستداران سینما را متعجب کرد، هرچند این خبر به لحاظ هنری به اندازه شکستن رکورد گرفتن جوایز بینالمللی سینماگران و فیلمهای ایرانی در سال 94 مدیران سینمایی را خوشحال نکرد اما همکاری با بالیوودیها اتفاقی نیست که بشود به راحتی از آن عبور کرد. سلام بمبئی عنوان فیلمی است که با عوامل ایرانی و هندی در حال ساختهشدن است و میتواند یکی از آثار کنجکاویبرانگیز اکران سال آینده در داخل کشور و البته سینمای پرزرقوبرق و فوقالعاده مهم هندوستان باشد. این فیلم که فیلمنامهاش را قربان محمدپور نوشته و البته کارگردانیاش میکند، پای محمدرضا گلزار و بنیامین بهادری را به هندوستان و تقابل با ستارههای سینمای بالیوود کشاند و تاکنون 30 درصد آن فیلمبرداری شده، ملودرامی عاشقانه است و داستان آشنایی یک دختر هندی و یک پسر ایرانی را روایت میکند که هر دو دانشجوی پزشکی هستند و درگیر اتفاقات پیچیدهای میشوند. دیا میرزا، گلشن گروو (از بدمنهای معروف سینمای هند)، پونا مدیلون و دالیپ تاهیل از بازیگران مطرح سینمای هند هستند که میتوانند کاری کنند تا این اثر مشترک در بالیوود هم مخاطبان زیادی پیدا کند.
از آمدن VOD خوشحال باشیم؟
یکی از مهمترین اخبار سینمایی روزهای آخر سال راهاندازی VOD یا همان سامانه نمایش درخواستی است که در روزهای اول اسفند رخ داد اما کاملا فرمالیته و نمایشی رخ داد. در این طرح که قرار است گنجینهای از فیلمهای سینمایی از طریق اینترنت و به صورت بسته در اختیار مخاطبان قرار بگیرد و مردم در خانههایشان تولیدات و محتوای سینمای ایران را با قیمت پایینتر دریافت و تماشا کنند، مشکلات زیرساختی فراوانی دیده میشود که برای حل آنها خوشبینی زیادی وجود ندارد، ازجمله سرعت پایین اینترنت که باوجود قولهای مساعد شرکتهای حمایتکننده، این طرح فعلا عملی به نظر نمیرسد. بههرحال بعد از رونمایی از سند و افتتاحیه فرمالیته VOD قرار است از نوروز 95 اولین بستههای سینمایی به خانههای مردم راه یابد که باید دید این قول سازمان سینمایی و مؤسسه رسانههای تصویری به عنوان سیاستگذار، ناظر و داور این پروژه عملی خواهد شد یا خیر، همچنین باید این پرسش جدی را مطرح کرد که آیا با توجه به انبوه فیلمهای قابل دسترس سینمای ایران در سایتهای غیرمجاز و نیمهمجاز، از این طرح تازه استقبال خواهد شد یا نه و به صورت کلیتر آیا از راهاندازی این پروژه، سینماگران و فیلمسازانی که آثارشان بعد از اکران، فروش ویژهای در شبکه نمایش خانگی ندارند و قاچاق همواره اذیتشان کرده واقعا باید خوشحال باشند؟
انتهای پیام