خرید تور تابستان

کسب اجازه برای ضربه زدن به منافقین در عراق

خاطرات هاشمی (2)

تلخیص: ناصر غضنفری، انصاف نیوز”

سه‌شنبه 6 فروردين 1370  | 9رمضان 1411           26 مارس  1991

آقاى وكيلى رييس ستاد رسيدگي به امور آزادگان آمد. گزارش پيشرفت كار ستاد آزادگان را داد.

آقاي سيد علي اكبر ابوترابيان و برادرش آمدند. از آقاى وكيلى انتقاد داشتند و خواهان تعويض او بودند.

مهندس ميرحسين موسوى مشاور سياسي رييس جمهور آمد. راجع به مسايل منطقه و عراق حرف زديم.

محافظان و خانواده‌هاي‌شان، براي  افطار مهمان بودند. خانواده خودمان هم آمده بودند. در جمع آنها صحبت كردم و افطار را با هم خورديم و به هر يك دويست تومان عيدى دادم.

چهارشنبه 7 فروردين 1370

در گزارش‌ها، درگيرى‌هاى عراق در صدر است و پايانى برايش به چشم نمى‌خورد. آقاى شيخ محسن اراكى، امام جمعه دزفول و نماينده رهبرى در سپاه بدر عراق آمد و نيازهاى مجاهدان عراقى و دزفول را گفت و كمك گرفت.

شنبه 10 فروردين  1370

در گزارش‌ها، خبر دست به دست شدن شهر كركوك بين ارتش عراق و گروه‌هاي كُرد معارض است.

آقايان سيد عبدالصاحب، پسر آيت‌الله خويى و سيد مرتضي حكمى، داماد ايشان آمدند. از ماجراى بازداشت آيت‌الله خويى و خانوادة ‌ايشان و اعزام به بغداد و مواجهه با صدام و سپس عودت ايشان به كوفه، تحت الحفظ و مصاحبه با خبرنگاران خارجى و ادامه بازداشت اعضاى خانواده، منجمله پنج زن در بغداد و تأكيد بر اجبار و ارعاب زياد به خود و فرار پسر ديگرشان به عربستان سعودى گفتند. از فروكش كردن تبليغات به نفع ايشان در رسانه‌هاى ايران پس از مصاحبه گله كردند.

گفتم قصد تضعيف نبوده است. صرفاً خبرنگاران با از دست دادن انگيزه، كمتر حرف مى‌زنند. وعده دادم باز تبليغات را زياد كنيم و از طرق مختلف به صدام فشار بياوريم. همچنين از حذف آن بخش از بيانيه آيت‌الله گلپايگانى در صداوسيما  كه مربوط به آيت‌الله خويى بوده، اظهار گله كرد؛ گفتم بايد جبران شود. به صداوسيما تذكر دادم كه دوباره كل بيانيه را پخش كنند.

آقاى سيد محمد باقر و آقاى سيد عبدالعزيز حكيم آمدند. گزارش وضع عراق و مبارزات مردم را دادند و از ضعف پشتيبانى سپاه گله داشتند. دربارة طرح‌هاى گوناگون ادامه نبرد و حركات سياسى، نظر خواهى كردند. آنها  اجازه گرفتند كه با آمريكا وارد مذاكره شوند.

يكى از محافظان كه متهم به ورود غير مجاز به دفتر من است و به حفاظت اطلاعات سپاه معرفى شده، آمد. ناراحت بود و عذرخواهى و تقاضاى عفو كرد. گفتم بالاخره بايد حقيقت مطلب معلوم شود، ولى كمك مى‌كنم كه ايذايى رخ ندهد.

عصر شوراى عالى امنيت ملى جلسه داشت. اجازه داده شد كه به منافقين در عراق ضربه زده شود و كمك به معارضين صدام در حد فعلى ادامه يابد.

شب به همراه احمدآقا با رهبرى جلسه داشتيم. دربارة مباحث جلسه عصر شوراي عالي امنيت ملي مذاكره كرديم؛ مورد تاييد رهبرى قرار گرفت.

يكشنبه 11 فروردين 1370

دكتر جاسبى، رييس و معاونان دانشگاه آزاد اسلامى آمدند. گزارش پيشرفت‌ها و نيازها را دادند. بيشتر، نيازهاى ارزى را گفتند و از كارشكنى وزارت فرهنگ و آموزش عالى شكايت كردند. به رييس بانك مركزى گفتم تسهيلات بيشترى به آنها بدهد.

فرماندهان كميته انقلاب اسلامي آمدند. برايشان در توجيه ادغام نيروهاى انتظامى و خدمات گذشته كميته و اهميت درجه نظامي صحبت كردم.

آقاى محسن رضايى آمد و از طرح‌هاى عملياتى مجاهدين عراقى گفت.

افطار مهمان آيت‌الله خامنه‌اى بودم. دربارة نماينده رهبرى در حج و بعثه ،نحوة تخصيص درجه‌ نيروهاى سپاه و كميته، پيام آمريكايى‌ها توسط وزير امورخارجه  ايتاليا، مجلس، انتخابات و عقيدتى سياسى نيروى انتظامى  مذاكره و تصميم‌گيري شد.

منبع: خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی درسال 1370

خاطرات هاشمی (1)

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا